آه از رفتگان بی‌بازگشت

یادی از سفرکردگان ادبیات کرده‌ایم

آه از رفتگان بی‌بازگشت

سال1401 سالی سخت برای ادبیات بود. در این سال، چند شاعر و داستان‌نویس و ادیب بزرگ و تأثیرگذار از سرزمین کلمات کوچ کردند و دیگر در بین ما نیستند. به خصوص تعداد شاعران مهم و مطرحی که در این سال، از دنیای فانی به دنیای باقی کوچ کردند، قابل توجه است.

در آخرین روزهای سال1401 با مروری بر نام و یاد رفتگان این سال، برایشان از درگاه خدا رحمت و مغفرت آرزو می‌کنیم و امیدواریم جای خالی آنان را شاعرانی جوان و خوش ذوق و ادیبانی باسواد و خوش قریحه پرکنند تا سرزمین ادب و فرهنگ از نام‌های بزرگ خالی نماند. 

امیرهوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه) 
شاید مشهورترین و مهم‌ترین شاعری باشد که سال1401 بعد از عمری 94 ساله، ۱۹ مرداد در کلن آلمان درگذشت و پیکرش پس از مدتی به ایران آمد و در باغ محتشم زادگاهش رشت به خاک سپرده شد.  ابتهاج یکی از مهم‌ترین و پرتکرارترین نام‌ها در غزل سنتی معاصر است، شاید تنها رقیب او در این عرصه شهریار باشد ولی ابتهاج علاوه بر غزل، مثنوی‌سرایی، تصنیف‌سرایی و حتی شعر نیمایی را هم تجربه کرد در برخی شعرهای نیمایی‌اش از جمله « دیرست، گالیا!» و «ارغوان» به دلیل ظرفیت رمانتیک شعرش و توان همدل کردن مخاطب، محبوب شده‌است.  شعر سایه همواره محبوب خوانندگان و اهل موسیقی بوده‌است اما شاید هیچ‌کدام از آثار موسیقایی که بر پایه‌ سروده‌هایش، ساخته شده‌است به گرد پای دو تصنیف «تو ‌ای پری کجایی» با صدای حسین قوامی‌ و «سپیده» با صدای محمدرضا شجریان، نمی‌رسد. دو مقطع مهم زندگی هنری سایه، مسئولیت او در رادیو و سرپرستی برنامه‌ گل‌ها و مشارکت در تشکیل گروه چاووش بود. استعفای سایه به‌همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده از رادیو در اعتراض به کشتار مردم در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ باعث شد که او و این گروه، به فکر تأسیس کانون فرهنگی و هنری چاووش افتادند که این گروه توانست در تولید آثار موسیقی تأثیرگذار در دوران انقلاب نقش مهمی‌ بازی کند.  سایه در سال‌های بعد از انقلاب به پژوهش ادبی روی آورد و تصحیحی از غزل‌های حافظ معروف به «حافظ به سعی سایه» را منتشر کرد. از او این کتاب‌های شعر منتشر شده‌است: «سراب»، «سیاه مشق»، «چند برگ از یلدا»، «شبگیر»، «زمین»، «یادگار خون سرو»، «تا صبح شب یلدا» و «تاسیان».

مرگ دو رقیب در یک سال 
نام رضا براهنی و یدا... رویایی به عنوان دو شاعر و منتقدی که هرکدام مسیری جداگانه در شعر دهه‌های 40و50 داشتند و با یکدیگر رقابت و جدال همیشگی داشتند، در آن دوران در نشریات و مجلات ادبی زیاد به چشم می‌خورد. هر دو دکترا داشتند، قصد داشتند از نیما و شعرش عبور کنند و البته هردو هم گرایش‌های چپ داشتند و در زمان شاه، به زندان افتادند. عجیب این‌که هردو هم در یک سال از دنیا رفتند. براهنی بعد از چندسال ابتلا به بیماری آلزایمر پنجم فروردین در کانادا درگذشت و رویایی در ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ در فرانسه.  براهنی در یک دوره‌ طولانی در نشریات ادبی و فرهنگی زمانه خود به نقد آثار و اشعار شاعران هم‌روزگار خود می‌پرداخت، لحن تند او باعث جنجال‌های زیادی شد. او که به دنبال ایجاد نوعی مکتب فرهنگی و ادبی برآمده از جریان پست مدرنیسم در ایران بود، در سال‌های بعد از انقلاب متنی به عنوان «خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم» منتشر کرد که از نظر خودش یک مانیفست برای خارج کردن شعر نو از زیر بار تسلط نیما و شاملو بود. او در سال‌های اخیر متهم به حمایت پان‌ترکیسم و قومیت‌گرایی شده‌بود اما خودش به صراحت، گفته‌بود پان ترکیسم یا پان ایرانیسم را مهمل می‌داند و « اگر کسی بخواهد به ایران حمله کند، من چون سربازی هم رفته‌ام، اولین کسی خواهم بود که به آنجا می‌آیم و تفنگ دست می‌گیرم و از مرزهای ایران دفاع می‌کنم.» رویایی هم مهم‌ترین و مشهورترین چهره از میان گروهی از شاعران و هنرمندان بود که سال 1349 بیانیه «شعر حجم» را منتشر کردند و او نیز به دنبال راهی برای فرارفتن از تجربه‌های نیما و طرفدارانش در شعرنوی ایران بود.

ترکان پارسی‌گو بخشندگان عمرند
یدا... مفتون امینی روز ۱۰آذر ۱۴۰۱درگذشت؛ شاعری از خطه آذربایجان که قبول شدن در دانشکده حقوق دانشگاه تهران پایش را به تهران بازکرد اما عشقش را به آذربایجان هیچ وقت از او نگرفت. شروع شاعری یدا... امینی با انتشار چهارپاره‌ای به نام «دریاچه» بود که آن را در کنار دریاچه‌‌ ارومیه سرود. این شعر در خرداد ۱۳۳۱ منتشر شد و شهرت شاعری مفتون را در بین جامعه ادبی موجب شد. مشی همراه با مدارای مفتون باعث ‌شده‌بود که او گاه با افراد یا طیف‌هایی دوستی کند که به خون هم تشنه بودند اما در یک چیز اشتراک داشتند: دوستی با مفتون. خودش خاطرات جالبی در این مورد تعریف می‌کند از جمله ماجرای دوستی مشترکش با مرحومان شهریار و رهی معیری که سایه یکدیگر را با تیر می‌زدند! 
شاعر ترک زبان دیگری که در این سال درگذشت حسین کریمی مراغه‌ای بود که در بهمن امسال بعد از مدتی بیماری درگذشت و در مراسم تشییع او این شهر به حالت تعطیلی درآمد. کریمی مراغه‌ای در ۲۸سالگی اولین جلدکتاب خود به نام رنگارنگ را در قطع جیبی و 300صفحه به چاپ رساند. رنگارنگ که بعدها چند جلد دیگر منتشر شد، با زبان طنز و به ترکی سروده شده‌بود و به‌سرعت و در دل مردم آذربایجان جای خود را باز کرد. به گونه‌ای که شمار این کتاب‌های طنز اجتماعی به ۲۵ جلد کتاب رسید و همیشه هم مورد استقبال مردم بود. او همچنین اشعار مرثیه و مداحی بسیاری داشت که در قالب ۳۰ جلد منتشر شده و هیأت‌های مذهبی مناطق ترک زبان همیشه شعرهای سوزناک او برای ائمه(ع) و حادثه کربلا را برای مردم بازخوانی کرده‌اند.

شاعر شعرهای مذهبی
حالا که اسم از شعر مداحی و مرثیه آمد، باید از حاج سیدرضا مؤید، شاعر، ذاکر و پیرغلام اهل‌بیت(ع) هم یاد کرد که ۱۵ مهر 1401، در شهر مشهد که زادگاه او بود، درگذشت. مرحوم مؤید از نوجوانی به شعر سرودن روی آورد و از همان زمان، شعرش را وقف ائمه(ع) کرد و سروده‌هایش به زودی مورد توجه ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) قرار گرفت. به دلیل کثرت شعرهای مذهبی و توجهی که او به مناسبت‌های مختلف دینی و مذهبی در شعرهایش نشان می‌داد، در کمتر مجلس مذهبی و هیأتی شعری از مؤید جاری نبود. تعهد او به دین و انقلاب، باعث شد با شروع جنگ تحمیلی شعرش را وقف انقلاب و دفاع‌مقدس کند و در مراسم تشییع پیکر شهدا، شعر و مداحی او همیشه یک پای ثابت بود و به همین دلیل اغلب خانواده‌های شهدای خراسان، از حضور گرم و شعرهای آتشین او در مراسم تشییع فرزندانشان خاطره دارند. از آثار این شاعر آیینی که رهبر معظم انقلاب در پیام‌شان به مناسبت درگذشت وی، او را «شاعر آئینی با اخلاص» نامیدند، می‌توان به «گل‌های اشک»، «جلوه‌های رسالت»، «نغمه‌های ولایت»، «سفینه‌های نور» و «چکامه عشق» اشاره کرد.

مردی برای تمام فصول
خیلی‌ها محمدعلی اسلامی ندوشن را از طریق نوشته‌ها و تحقیقاتش درباره فرهنگ و زبان فارسی می‌شناسند اما کمتر کسی می‌داند که او در دهه‌ 1330 و زمانی که شعر رمانتیک تازه رشد خود را در ایران آغاز کرده‌بود، یکی از مهم‌ترین شاعران دوران خود بود اگرچه بعدها ترجیح داد بیشتر در حوزه‌ پژوهش فعال باشد. آنچه در فعالیت‌های علمی و پژوهشی اسلامی ندوشن، جالب توجه است، یکی پرکاری اوست و دیگری تنوع حوزه‌هایی که او به آنها پرداخته‌است. او اگرچه آثار زیادی نوشته‌است، چه کتاب و چه مقاله؛ در هر زمینه‌ای که ورود کرده، کار را تمام کرده‌است و توانسته با وسعت دید، نگرش هنرمندانه و جامعیت علمی که برآمده از تسلط بر دانش امروز و دیروز است، همه‌ جوانب امر را پژوهش کند و از عهده‌ بحث برآید. سال‌ها بسیاری از مجلات و نشریات ایرانی از مقالات و تأملات عمیق او بهره‌مند بودند و وجود او که حلقه‌ اتصالی میان نخبگان دانشگاهی و عموم مردم بود، برای فضای روزنامه‌نگاری ایران نیز غنیمت بود. نکته‌ قابل توجه در آثار اسلامی ندوشن، توجه ویژه و خاصی است که او به اهمیت و نقش فردوسی و شاهنامه در ساختاربندی فکری و هویتی ایران و فرهنگ ایرانی دارد و این امر از میزان آثاری که درباره‌ این اثر سترگ نوشته مشخص است.اسلامی ندوشن در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ پس از نزدیک به یک قرن تلاش برای فرهنگ ایران زمین، در کانادا درگذشت و در همان‌جا هم به خاک سپرده شد.

شاعری که زود رفت
غلامرضا سلیمانی، شاعر جوانی بود که امسال بعد از مدتی تحمل رنج بیماری، درگذشت. کشف سلیمانی مانند بسیاری از شاعران جوان مدیون زنده‌یاد خلیل عمرانی است که در انجمن ادبی مروارید، شاعران جوان و با استعداد را شناسایی می‌کرد و زیر بال و پرشان را می‌گرفت و آنان را تا رسیدن به قله‌های شعر همراهی می‌کرد. خود سلیمانی هم سعی کرد این روش را پی بگیرد و در محل کارش یعنی ایران‌خودرو، جلساتی برای شعرخوانی و استعدادیابی برگزار کرد. سلیمانی که متولد1354 در اراک بود و ۱۶ آبان‌ درگذشت، دو مجموعه‌ «به من نامه بنویس» و «پرستاری که شکل تو بود» را منتشر کرده‌بود و در سال‌های اخیر ترانه‌هایش مورد توجه خوانندگان مختلف قرار گرفت که مشهورترین آنان سالار عقیلی بود. سلیمانی از چهره‌های قابل توجه و برجسته کنگره‌ها و نشست‌های ادبی دهه 70 و 80 بود و در برخی از این کنگره‌ها از جمله کنگره شعر بسیج، داوری اشعار شاعران دیگر را هم به عهده داشت. 

آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر