
در ستایش زندگی نازیسته
همه ما آرزوها و امیالی داریم که ممکن است بنا بر شرایط زندگی امکان تجربه آنها را از دست داده باشیم و این آرزوها به خاطرهای در ذهن ما بدل میشوند که یاد آوردنشان ما را سوگوار و غمگین میکند، چراکه انتخابهایمان در برههای از زندگی مانع دستیابی به آنها شده است.
بنابراین همواره فاصلهای است میان آنچه هست و آنچه خواسته میشود. فصل اول به تبیین سرخوردگی اختصاص یافته است؛ احساسی ناشی از دستکشیدن از برخی خواستهها برای رسیدن به برخی دیگر. روشن است که آدمی هرقدر هم تلاشگر باشد، کماکان ناچار است بخشی از خواستههایش را نادیده بگیرد و آنها را فقط در ذهن خود پرورش دهد. این مسأله بهنوعی زندگی را تراژیک میکند. ابتدا تصورمان این است که میدانیم چه میخواهیم و راهرسیدن به خواستههایمان چیست اما رفتهرفته روشن میشود هرچه پیش میرویم، کمتر به آنچه تمنایش را داریم، دست مییابیم. برخلاف آنچه اغلب تصور میشود، سرخوردگی فقط مولد احساسات منفی و ناخوشایند نیست. گاهی همین احساس سرخوردگی است که وجود کسی را برای ما پررنگ میکند. سرخورده شدن از طریق دیگران به ما یادآوری میکند که آنها وجود دارند. به عبارتی، سرخوردگی درک ما از واقعیت را حفظ میکند؛ یعنی به ما میآموزد برای سرخوردهنشدن و رضایتمندی چه باید کرد و چطور میتوان دربرابر سرخوردگی مقاومت کرد.
نویسنده: آدام فیلیپس
مترجم: میثم سامانپورنویسنده: آدام فیلیپس
نشر: بیدگل
سال انتشار: 1401
تیتر خبرها