خانواده‌های پر جمعیت یادش بخیر!

گفت‌وگو با شعله قهرمانی، مجری سابق برنامه‌‌های خانواده

خانواده‌های پر جمعیت یادش بخیر!

 چند سالی است بازنشسته شده ، بعد از سال‌ها فعالیت در رادیو و تلویزیون به عنوان مجری و گوینده.بیشتر او را به واسطه اجرای برنامه‌های خانواده می‌شناسیم.شعله قهرمانی که متولد یاسوج است و از اواخر دهه 60 کارش را در صدا و سیمای یاسوج شروع کرده، یکی از مجریان خوب تلویزیون بود که طبق معیار صدا و سیما برنامه‌‌هایش را اجرا می‌کرد و آنقدر با وقار و مسلط بود که مخاطبان با او همراه می‌شدند.هر چند امروزه به مجریان هم‌‌نسل قهرمانی می‌گویند مجریان کلاسیک اما تجربه نشان داده که بعضی چیزها کلاسیک و قدیمی‌‌اش بهتره است مثل همین اجراهای تلویزیونی که هر‌چه زمان می‌گذرد و مجری‌‌‌‌های جوان، از روش‌های جدیدی در اجرا استفاده می‌کنند، اما خدایی همان اجراهای قدیمی و کلاسیک بهتر بود. حداقل این بود که مجری و برنامه به حاشیه نمی‌رفت و مجری همان اول می‌رفت سر اصل ماجرا و آخر برنامه مخاطب و بیننده برنامه به آگاهی‌اش اضافه می‌شد و کمی تا قسمتی سره را از ناسره تشخیص می‌داد.
امروز روز جهانی خانواده است.روزی که از همه مردم دعوت شده تا به خانواده و توانمند‌سازی آن بیشتر دقت کنند و اندیشمندان و مسئولان و ...سراسر کشور راهکار‌هایی برای داشتن خانواده موفق ارائه کنند.مردم دنیا تقریبا هر جور رابطه‌ و زیستن کنار یکدیگر را تجربه کرد‌‌ه‌اند اما حالا به این نتیجه رسیده‌اند که خانواده بهترین مکان برای رشد و در آرامش زیستن است.

 برنامه‌ریزی برای دوره‌های مختلف زندگی 
به شعله قهرمانی تلفن  می‌کنم تا او تجربیات چند ساله‌اش در اجرای برنامه‌های خانواده را مرور کند و برایمان از زیستن در خانواده موفق و توانمند بگوید.قهرمانی دو پسر دارد و از وقتی بازنشسته شده بیشتر می‌تواند حواسش به خودش، پسرانش و همسرش باشد.این مجری درباره دوران بازنشستگی می‌گوید: اوایل خیلی خوب بود و حسابی خوش می‌گذشت. فهرستی از برنامه‌‌هایی که باید انجام می‌دادم و قبلا فرصتش را نداشتم نوشته بودم و یکی یکی به آنها رسیدگی می‌کردم؛ سفر، ورزش، شرکت در جمع‌های خانوادگی و دوستانه و ... اما راستش به مرور آن خوشی روزهای اول کم‌رنگ شد.برای من که خیلی پرکار بودم و حضور زیادی در رسانه و دیگر کارها داشتم، بیکاری چندان خوشایند نبود به همین دلیل دوباره کار در بیرون از خانه را شروع کردم و اجرای برخی از برنامه‌های تلویزیونی را به عهده گرفتم که آخرینش برنامه‌ای بود برای سیمای مرکز اصفهان که برنامه خوبی هم بود و تا پایان سال 97 ادامه داشت.یک جورایی مجری پروازی بودم ! برای اجرای برنامه می‌رفتم و بعد به تهران برمی‌گشتم.
به قهرمانی می‌گویم، یکی از دلایلی که بسیاری از مردم کشور ما از دوران بازنشستگی لذت نمی‌بردند این است که ما معمولا برای دوره‌‌های مختلف عمرمان برنامه‌ریزی نداریم و بدون هدف زندگی را سپری می‌کنیم.
این مجری می‌گوید: دچار نوعی روزمر‌گی هستیم، به جای این‌که ما زمان‌بندی داشته و هدفمند زندگی کنیم، به زمان می‌گوییم برایمان برنامه ریزی کند.همان ضرب‌المثل قدیمی که هر چه پیش آید، خوش آید ! این نوع نگرش ریشه در خانواده‌‌های ما دارد.والدین از همان قدیم تا امروز بلد نبوده و نیستند که مهارت‌‌های زندگی را به فرزندان‌شان آموزش دهند.مهم‌ترین مهارتی که باید یاد بگیریم هدفمند زندگی کردن است.به نظرم الان که طرح این موضوع در جامعه زیاد شده، آموزش باید از مهدکودک‌ها آغاز شود.باید بچه‌ها توانمند شوند باید فکر کردن و یافتن راه‌حل را بیاموزند تا در آینده که پدر و مادر شدند، بتوانند خانواده موفقی را شکل بدهند.البته این را هم بگویم والدین دانا و اندیشمند هم در جامعه ما کم نیستند اما آنها هم کمتر توانسته‌اند فرزندان توانا پرورش دهند.به باور من دانایی و توانایی مثل دو بال هستند که باعث رشد و بالندگی آدم‌‌ها می‌شوند و اگر هر کدام نباشند جایی از کار لنگ می‌زند.
قهرمانی معتقد است، بچه‌ها، نوجوانان و جوانان امروزی سرشار از دانایی هستند و معلومات زیادی دارند اما نمی‌توانند از این دانش در زندگی استفاده کرده و مسائل شخصی و کاری خود را به آن دانش حل کرده و پیشرفت کنند.همه چیز در حد تئوری در ذهن‌ها مانده است.
​​​​​​​
 آگاهی، نیاز زن امروز است
به قهرمانی می‌گویم زن ستون خانواده است، فرق نمی‌کند زن خانه‌دار یا شاغل.وقتی زن خانواده توانمند باشد، همسر و فرزندان او هم توانمندتر و موفق‌تر می‌شوند .زنان چگونه می‌توانند سطح توانمندی و دانش خود را افزایش دهند؟
قهرمانی می‌گوید: زنان باید در رشته‌های مختلف کسب دانش کنند و مهارت‌های خوب و مفید زیستن را یاد بگیرند. زنان خانه‌دار نباید خود را در چهاردیواری خانه گیر بیندازند و بر یک مدار همیشگی و ثابت حرکت کنند،باید توانمندی‌های خود را ارتقا بدهند، یک مادر قوی می‌تواند فرزندان قوی تربیت کند.یک زن قوی و با دانش و آگاه می‌تواند خانواده موفق را شکل داده و از آن حمایت کند.
از قهرمانی می‌پرسم، با همه هشدارهایی که مسئولان می‌دهند که جامعه ما رو به کهنسالی است و جوان‌ها باید فرزند‌آوری را در اولویت قرار دهند اما رشد زاد و ولد در ایران چندان امیدوار‌کننده نیست. خیلی‌ها مشکلات اقتصادی را دلیل آن می‌دانند، اما به نظر می‌رسد دلایلی دیگری هم باید باشد و گرنه سابق بر این هم خانواده‌های ایرانی چندان پولدار نبودند اما تعداد بچه‌های آنها زیاد بود.
این مجری می‌گوید: مشکلات اقتصادی یکی از دلایل است اما به نظرم جوان‌های امروزی می‌دانند که توان مسئولیت پذیری ندارند به همین دلیل بچه‌دار نمی‌شوند.در این مورد آنها با خودشان صادق هستند.وقتی نمی‌توانند امورات روزانه خودشان را سر و سامان بدهند و از پس مشکلات ساده برآیند چگونه باید جرات کنند و بچه‌دار شوند؟ دنیایی از مسئولیت را بر دوش آنها می‌گذارد.راستش را بخواهید خانواده‌های ایرانی در یکی،‌دو دهه اخیر نتوانسته‌اند فرزندان مسئولیت‌پذیری تربیت کنند.والدین همه بار زندگی را بر دوش خود گذاشته و نمی‌گذارند به اصطلاح آب در دل بچه‌‌ها تکان بخورد.این یک آسیب بزرگ است که استقلال و تعهد جوان‌ها را از بین برده.قدیم‌ها خانواده‌‌های ایرانی پرجمعیت بودند و از رفاه امروزی هم خبری نبود ، پدر و مادرها به اندازه والدین امروزی با سواد نبودند اما می‌دانستند اگر مشکل اقتصادی هست باید به فرزندان بگویند و در شرایطی حتی از آنها کمک بخواهند.برای همین بچه‌ها در اوقات فراغت و تابستان‌ها که مدارس تعطیل بود کار می‌کردند تا به اقتصاد خانواده کمک کنند اما این سبک خوب زندگی و تربیتی از بین رفت و ما الان با جوان‌ها و بچه‌هایی رو به رو هستیم که نمی‌دانند در شرایط سخت چه باید بکنند.