علتهای دروغگویی در کودکان چیست؟
کودکان از زمانی که صحبت کردن را یاد میگیرند و شروع به حرفزدن میکنند، هنوز نمیتوانند درتصور خود میان دنیای واقعی و دنیای تخیلی تمایز قائل شوند.
آنها ممکن است چیزهایی را بگویند که ما فکر کنیم دروغ است. جملاتی چون: من هیولا دیدم، من با دوست خیالیام صحبت کردم، من یک فضانورد هستم، یا وقتی شما نبودید من اینجا با دوستانم خالهبازی کردیم. گفتن این جملات از سوی کودک شاید این تصور را برای ما ایجاد کند که او دروغ میگوید اما اسم آن دروغ نیست.تا 6 ــ 5 سالگی که کودک واقعیت و غیرواقعیت را از هم تمییز نمیدهد، شاید مفهومی به نام دروغ نداشته باشیم، اما از 7 ــ 6سالگی به بعد، مخصوصا هفتسالگی که بچهها بین بد و خوب یا دروغ و واقعیت تمایز قائل میشوند، اینجا ممکن است عامدانه شروع به دروغگویی کنند. یکی از اصلیترین دلایل دروغگویی در بچهها فرار از تنبیهشدن است، یکی دیگر از علتهای دروغگویی این است که بچه احساس کند که دیده نمیشود، ارزشمند نیست و در مرکز توجه قرار ندارد. بنابراین سعی میکند با دروغگفتن توجهها را به خودش جلب کند. برای مثال یک داستان تخیلی و عجیب از اتفاقی که در مدرسه افتاده تعریف میکند، تا با این شیوه توجه والدین را به خود معطوف نماید. زمانی دروغگویی در کودکان خطرناک است که ما احساس کنیم این دروغگویی در جهت آسیبرساندن به کسی یا به خاطر روحیه انتقامجویی باشد.
تیتر خبرها