دعوای خونین به‌خاطر کری‌خوانی اینستاگرامی

دعوای خونین به‌خاطر کری‌خوانی اینستاگرامی

مردی که با همدستی پسردایی‌اش به‌خاطر کری‌خوانی در اینستاگرام دو برادر را با ضربه‌های چاقو و قمه تا یک‌قدمی مرگ برده بودند، دستگیر شدند.

به گزارش خبرنگارجام‌جم، شامگاه چهارم تیر امسال زنی با پلیس 110تهران تماس گرفت واطلاع داد دو برادرش درمحله خانی‌آباد تهران در مقابل مغازه گیم‌نت مورد سوءقصد قرار گرفتند. ماموران به آنجا رفتند و دو برادر را دیدند که غرق در خون بودند. همان موقع نیروهای امدادی رسیدند و آن دو راهی بیمارستان شدند و تحت درمان بودند که به کما رفتند. ماموران از خواهر مصدومان تحقیق کردند که معلوم شد آن دو به خانه عمویشان در خانی‌آباد رفته و در حال بازگشت بودند که این بلا سرشان آمده است. 
ماموران فیلم دوربین مداربسته گیم‌نت را بازبینی کردند و تصاویر مهاجمان را یافتند که معلوم شد با دو خودروی پراید و پژو به محل آمدند و دو نفرشان قمه و چاقو داشتند و به آن دو برادر حمله کرده و این بلا را سرشان آوردند. وقتی تصاویر را به خانواده شاکی نشان دادند آنها مهاجمان را شناختند و گفتند یکی از آنها به نام فرید با دو برادر اختلاف و کینه قدیمی داشته که پلیس تحقیقات برای دستگیری آنها را آغاز کرد. سه هفته بعد از این ماجرا بود که دو برادر زخمی به‌هوش‌آمده و گفتند هدف حمله فرید و پسردایی‌اش قرار گرفتند. جست‌وجو‌ها ادامه داشت تا این‌که روزهای پایانی هفته گذشته شهاب، یکی از متهمان فراری که به خانه‌اش در خانی‌آباد بازگشته بود بازداشت شد و در اظهاراتش گفت: فرید پسرعمه‌ام است. او اختلاف دیرینه با آن دو برادر داشت. آن شب تلفنی به من گفت که خودم را به گیم‌نت برسانم. می‌دانستم دعواست و چاقو برداشته و آنجا رفتم. دوستان‌مان هم آمدند، اما جرات دعوا نداشتند و من و پسرعمه‌ام به جان آن دو برادر افتادیم و با زخمی‌شدن آنها فرار کردیم.  ماموران باخبر شدند متهم دوم در خانه‌ای اجاره‌ای در شهرستان نوشهر به‌سر می‌برد که به آنجا رفتند. متهم با دیدن ماموران با قمه به سمت‌شان حمله‌ کرد و قصد جان ماموران را داشت که موفق نشد و با شلیک تیر به پای چپش زخمی و بازداشت شد.  متهم دیروز به شعبه دهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و در اظهاراتش گفت: دو سال قبل بعد از کری‌خوانی اینستاگرامی با آن دو برادر، زخمی‌شان کرده و با شکایت آنها زندانی شدم. بعد از آن دست از سرم برنمی‌‌داشتند. مدام برایم استوری تهدید می‌گذاشتند و می‌گفتند یک روز مرا به قتل می‌رسانند. به‌همین‌خاطر سراغ‌شان رفته و زخمی‌شان کردم.
 امیرحسین علیمردان، بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت: با اعتراف این دو متهم آنها در بازداشت به‌سر می‌برند و تحقیقات ادامه دارد. 

مرده‌ای که در کمپ زنده شد
مردی که خانواده‌اش تصور می‌کردند به قتل رسیده و دنبال یافتن پیکرش بودند با تحقیقات پلیس متوجه شدند زنده و در یک کمپ زندانی است. 
‌به گزارش خبرنگار جام‌جم، روزهای پایانی هفته گذشته خانواده‌ای که درغرب کشور زندگی می‌کنند باحضور درشعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران شکایت کردند که پسرشان ناپدید شده و تصور می‌کنند به قتل رسیده است‌. پرونده با صدور دستور قضایی برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی تهران ارسال شد‌. شاکی در تحقیقات پلیسی گفت‌: پسرم چند سالی معتاد به شیشه بود. او شش ماه قبل تصمیم گرفت برای کار از شهرمان در غرب کشور به تهران بیاید اما پس از آن ناپدید و تلفن همراهش هم خاموش شد. از دوستانش سراغ او را گرفتیم اما هیچ کدام اطلاعی از او نداشتند. بعد به پلیس شهرمان رفتیم و شکایت کردیم و برای یافتن او کمک خواستیم. پلیس در پی او بود اما ردی به دست نیاورد‌. چند روز پیش از یکی از دوستان قدیمی‌اش شنیدم که پسرم را چند ماه قبل در تهران دیده که افرادی به زور او را سوار خودرویی کردند و با خودشان به مکان نامعلومی بردند. بعد فهمیدیم او را با شکنجه به قتل رسانده‌اند. با شنیدن این حرف‌ها شوکه شد‌م و باورم نمی‌شود پسرم را به قتل رسانده باشند‌. حالا به پلیس تهران آمده‌ام تا برای مشخص شدن سرنوشت پسرم مرا کمک کنید‌.ماموران با اخذ مشخصات مرد جوان از خانواده‌اش تحقیقات برای یافتن او را آغاز کردند تا این‌که دو روز پیش به سرنخ‌هایی دست یافتند که نشان می‌داد مردی با مشخصات فرزند آنها در یک کمپ و مرکز ترک اعتیاد در اطراف تهران بستری است‌. ماموران با هماهنگی قضایی و حضور در آنجا پی بردند او همان مرد جوان است که شش ماه است در آن کمپ شکنجه می‌شود و زندانی است‌. او پس از نجات از این اسارتگاه در اظهاراتش به پلیس گفت‌: چند سالی است که معتاد به شیشه‌ام‌. شش ماه قبل برای کار از شهرمان به تهران آمدم‌. بعد از سه روز به خانه یکی از دوستانم رفتم که او نیز شیشه مصرف می‌کرد. یک روز موقع مصرف شیشه خانواده‌اش به کمپ اجباری زنگ زدند و آنها سراغ ما آمدند. ماموران کمپ مرا هم با خود بردند. یکی از بچه‌های کمپ در آنجا فوت کرد که به دلیل شباهت بسیارش با من، خبر به بیرون از کمپ رسید و همه فکر می‌کردند من مرده‌ام‌.
حمید‌رضا کیاستی‌نیا، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام‌جم گفت‌: با مشخص شدن زنده بودن، این مرد تحویل خانواده‌اش شد‌.