در گفتوگوی «جامجم» با سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور مطرح شد
سلامت مهمان جیب خودتان!
سال سخت دیگر در انتظار وزارت بهداشت. این چندمین سالی است که نسبت به شرایط مالی نابسامان بخش سلامت هشدار داده میشود. پیش از این، شیوع کرونا، وضعیت این وزارتخانه را به مرز بحران رسانده بود و حالا در کنار مشکلات قبلی، گمانهزنیها از کمتوجهی به بخش بودجه احتمالی سال آینده نظام سلامت بهدلیل کسری بودجه دولت و چالشهای اقتصادی مختلف کشور، نگرانیها را از سرنوشت بهداشت و درمان کشور درحالی بیشتر کرده که اکنون بار بدهی 97 هزار میلیارد تومانی این وزارتخانه دربخشهای دارویی،پرسنلی وپیمانکاران نیز برشانههایش سنگینی میکند.
در حالی که ۱۱۰ روز به پایان سال ۱۴۰۳ باقی مانده، وضعیت منابع مالی حوزه سلامت در بخشهای مختلف چندان مساعد نیست و شاید همین موضوع، باعث نگرانی وزیر بهداشت و البته رئیسجمهور شده که باعث شد او به وزارت بهداشت برود و از اوضاع و احوال حوزه سلامت کشور مطلع شود. در همین راستا با توجه به مشکلات عدیده حوزه بهداشت و سلامت مثل کمبود بودجه، کمبود نیروی انسانی، امکانات پزشکی و درمانی و... با دکتر علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی کشور به گفتوگو پرداختیم.
بیشترین کمبود بودجه در نظام بهداشت و درمان مربوط به کدام حوزه است؟ چرا؟
بیشترین کمبود به حوزه پیشگیری و بهداشت عمومی مربوط است. درحال حاضر تمرکز بیشتر بر درمان است و اقدامات پیشگیرانه در اولویتهای بعدی قرار دارد. این کمبود ناشی از نبود منابع مالی پایدار و نبود برنامههای بلندمدت برای کاهش هزینههای درمانی است، درحالیکه اگر ما اگر از قبل پیشگیری کنیم نیازی نیست برای درمان، آنقدر هزینه کنیم. وقتی ما نگاهمان به حوزه درمان گاها نگاه سودآوری باشد همهچیز را از دست میدهیم و فکر میکنیم که از درمان باید پول دربیاوریم. درحالی که در دنیا برای پیشگیری و درمان هزینه و سوبسید میدهند و نگاهشان به درمان سودآوری نیست.
یعنی برخی از افراد طرفدار بیماری مردم هستند؟
بله میخواهند که این اتفاق بیفتد.
با توجه به اینکه سهم سلامت از درآمد ناخالص داخلی که زمانی نزدیک به 8 درصد بود، طی سالهای گذشته به 4 درصد کاهش یافته، علت این مسأله چیست؟
یکی از اصلیترین عوامل، تورم و کاهش ارزش پول ملی است که باعث افزایش هزینههای عمومی کشور شده و همین موضوع باعث کاهش سهم بودجهای سلامت از GDP میشود. علت دیگر اولویتهای نامناسب بودجهای است، مثلا وقتی نظام سلامت در اولویتهای بالایی قرار نگیرد، طبیعتا بودجه مناسبی هم برای آن درنظر نمیگیرند. درحالیکه سلامت باید الان به اندازه حوزههایی مثل امنیت در اولویتهای بالای کشور باشد و به همان میزانی که برای مباحث امنیتی بودجه درنظر میگیرند باید برای سلامت نیز بودجه مناسب درنظر بگیرند. علت دیگر سوءمدیریت منابع است. یعنی تخصیص ناکارآمد بودجه به بخشهای غیرضروری و طرحهای کمبازده است. همچنین وابستگی به منابع ناپایدار است. وقتی ما به درآمدهای غیرپایدار وابسته هستیم و وقتی این درآمدها کاهش پیدا میکند، ناخوداگاه بر روند نظام سلامت نیز تاثیر میگذارد.
آیا درآمدهای نظام سلامت از محل ارائه خدمات خود کمکی به حل مسائل آن نمیکند؟
در کل دنیا سلامت جزو وظایف اصلی دولتها محسوب میشود. بر این اساس در بسیاری از کشورها، مردم پولی برای درمان نمیدهند و بیمهها این هزینهها را تقبل میکنند و این به معنای آن است که حوزه سلامت حوزه بسیار هزینهبری است و سودآوری آن برای دولت نباید باشد بلکه سودآوری آن باید برای تولیدکننده تجهیزات و موادمصرفی باشد؛ چراکه دولتها پول میدهند برای اینکه مردم از جیبشان پولی ندهند اما در کشور بسیاری از مسائل را میخواهند از جیب خود نظامی که نیازمند بودجه است، حل کنند. مثلا میخواهند پرداختیهای دانشگاهها را از درآمدهای اختصاصی آن مرتفع کنند، درحالیکه خود دانشگاه محلی است که باید بودجه بگیرد تا بتواند پول دهد.
اکنون بیش از 60 درصد از هزینههای سلامت از جیب مردم پرداخت میشود. این نشان از اختلاف بیش از دو برابری با اهداف برنامههای توسعه کشور دارد. برای این مسأله چه راهکاری وجود دارد؟
گسترش پوشش بیمهای جامع و پایدار یعنی وقتی ما تقویت منابع بیمهای را داشته باشیم، طبیعتا کاهش سهم پرداخت از جیب مردم صورت میگیرد. باید حتما و حتما بازنگری در نظام بیمه و یارانههای نظام سلامت صورت گیرد. همچنین دولت باید سهم بیشتری از منابع عمومی را به بخش سلامت اختصاص دهد. علاوه بر آن باید مالیات بر کالاهای آسیبرسان مثل دخانیات و نوشیدنیهای قندی و همه مواد غذایی مضر برای سلامتی انسان افزایش پیدا کند، چرا که ما برای دخانیات افزایش مالیاتی ایجاد نمیکنیم اما مالیات افرادی را که در حوزه سلامت کار میکنند، افزایش میدهیم. اصلا باورکردنی نیست این سیاست! مورد دیگر اجرای طرحهای پیشگیرانه و کاهش هزینههای درمانی است. ما باید تمرکز بیشتری بر پیشگیری داشته باشیم چراکه هرچه بیشتر به سلامت مردم برسیم نیاز پرداخت از جیب آنها کمتر خواهد شد.
برخی از کارشناسان حوزه دارو، طرح دارویار را طرحی شکستخورده میدانند. آیا با توجه به مشکلات عدیده مالی این وزارتخانه در بخشهای مختلف، ادامه چنین طرحی ضروری است؟
طرح دارویار کاملا برای مردم بوده و ادامه این طرح با وجود مشکلات مالی روی کاغذ و تئوری کاملا ضروری است اما واقعا نیازمند اصلاحات است و بااین شرایط نمیشود ادامه داد. این طرح برای کاهش هزینههای دارویی مردم اجرا شد اما چون تخصیص کامل بودجهای برای آن صورت نگرفت، تنها بخشی از این طرح محقق شد. برای بهبود این مسأله باید بودجه پایدار به این طرح اختصاص داده شود و در فرآیند اجرای آن نیز بازنگری صورت گیرد که باعث کاهش بهبود هدررفت منابع شود.
اما برخی معتقدند این طرح باعث نایاب شدن معمولیترین داروها شده؟
وقتی قرار باشد یک بودجهای برای پرداخت داروها درنظر گرفته شود و این داروها تولید و بهصورت رایگان به دست مردم برسد و بعدا هم قرار است این پول به سازندگان داده شود اما وقتی داده نمیشود تولیدکنندگان دیگر آن دارو را نمیسازند و طبیعی است که آن دارو نایاب میشود! ما متاسفانه در کشور بسیاری از مشکلاتمان را با زور حل میکنیم، مثلا میخواهیم مشکل کمبود پزشک متخصص در مناطق محروم ناشی از فراهم نکردن شرایط مناسب و پرداخت کافی را با اجبار پزشکان برای گذراندن طرح در آن مناطق برطرف کنیم اما برای تولید اجبار کاری را پیش نمیبرد.
با توجه به مشکلات مالی وزارت بهداشت، آیا وعدههایی نظیر افزایش اضافهکار پرستاران دور از واقعیت نیست؟
در حال حاضر با توجه به محدودیتهای مالی که در نظام سلامت داریم، افزایش امکانات مراکز درمانی، افزایش حقوق پرستاران و... بدون تعیین منابع پایدار دور از واقعیت است. برای این مسأله باید سهم بودجه سلامت از GDP افزایش پیدا کند. نمیشود که سهم بودجه ای سلامت زیر 4 درصد باشد و ما بتوانیم همه این مسائل را هم حل کنیم. همچنین اصلاح پرداخت حقوق و کارانهها بسیار مهم است. مثلا من پزشک امروز بیمار را درمان میکنم اما پول من را یک سال بعد میدهند، آن هم نه کل پول چراکه نظام پرداخت پلکانی وجود دارد که کمتر از نصف مبلغ را به پزشک میدهند. غیر از آن، یک حقوق 13- 12 میلیونی به پزشک متخصص میدهند که با این اعداد و ارقام برای شغلهایی که مستقیما با سلامت مردم در ارتباطند و بسیار استرسزا هستند این روند ادامهدار نخواهد بود. نکته جالب دیگر این است که درمان مردم در شیفت صبح و زمان اداری با شیفت عصر و شب هیچ تفاوتی از نظر مالی برای پزشک ندارد! خب همین است که همه فرار میکنند!
برای برون رفت از چالشهای مالی در حوزه بهداشت و درمان، بودجه مورد نیاز چقدر است؟
براورد ما این است که اگر بخواهیم کاهش سهم پرداختی مردم را به 30درصد یا کمتر داشته باشیم نیاز به دو برابر بودجه فعلی یعنی چیزی حدود 120 همت داریم.
زهرا حامدی - گروه جامعهبیشترین کمبود بودجه در نظام بهداشت و درمان مربوط به کدام حوزه است؟ چرا؟
بیشترین کمبود به حوزه پیشگیری و بهداشت عمومی مربوط است. درحال حاضر تمرکز بیشتر بر درمان است و اقدامات پیشگیرانه در اولویتهای بعدی قرار دارد. این کمبود ناشی از نبود منابع مالی پایدار و نبود برنامههای بلندمدت برای کاهش هزینههای درمانی است، درحالیکه اگر ما اگر از قبل پیشگیری کنیم نیازی نیست برای درمان، آنقدر هزینه کنیم. وقتی ما نگاهمان به حوزه درمان گاها نگاه سودآوری باشد همهچیز را از دست میدهیم و فکر میکنیم که از درمان باید پول دربیاوریم. درحالی که در دنیا برای پیشگیری و درمان هزینه و سوبسید میدهند و نگاهشان به درمان سودآوری نیست.
یعنی برخی از افراد طرفدار بیماری مردم هستند؟
بله میخواهند که این اتفاق بیفتد.
با توجه به اینکه سهم سلامت از درآمد ناخالص داخلی که زمانی نزدیک به 8 درصد بود، طی سالهای گذشته به 4 درصد کاهش یافته، علت این مسأله چیست؟
یکی از اصلیترین عوامل، تورم و کاهش ارزش پول ملی است که باعث افزایش هزینههای عمومی کشور شده و همین موضوع باعث کاهش سهم بودجهای سلامت از GDP میشود. علت دیگر اولویتهای نامناسب بودجهای است، مثلا وقتی نظام سلامت در اولویتهای بالایی قرار نگیرد، طبیعتا بودجه مناسبی هم برای آن درنظر نمیگیرند. درحالیکه سلامت باید الان به اندازه حوزههایی مثل امنیت در اولویتهای بالای کشور باشد و به همان میزانی که برای مباحث امنیتی بودجه درنظر میگیرند باید برای سلامت نیز بودجه مناسب درنظر بگیرند. علت دیگر سوءمدیریت منابع است. یعنی تخصیص ناکارآمد بودجه به بخشهای غیرضروری و طرحهای کمبازده است. همچنین وابستگی به منابع ناپایدار است. وقتی ما به درآمدهای غیرپایدار وابسته هستیم و وقتی این درآمدها کاهش پیدا میکند، ناخوداگاه بر روند نظام سلامت نیز تاثیر میگذارد.
آیا درآمدهای نظام سلامت از محل ارائه خدمات خود کمکی به حل مسائل آن نمیکند؟
در کل دنیا سلامت جزو وظایف اصلی دولتها محسوب میشود. بر این اساس در بسیاری از کشورها، مردم پولی برای درمان نمیدهند و بیمهها این هزینهها را تقبل میکنند و این به معنای آن است که حوزه سلامت حوزه بسیار هزینهبری است و سودآوری آن برای دولت نباید باشد بلکه سودآوری آن باید برای تولیدکننده تجهیزات و موادمصرفی باشد؛ چراکه دولتها پول میدهند برای اینکه مردم از جیبشان پولی ندهند اما در کشور بسیاری از مسائل را میخواهند از جیب خود نظامی که نیازمند بودجه است، حل کنند. مثلا میخواهند پرداختیهای دانشگاهها را از درآمدهای اختصاصی آن مرتفع کنند، درحالیکه خود دانشگاه محلی است که باید بودجه بگیرد تا بتواند پول دهد.
اکنون بیش از 60 درصد از هزینههای سلامت از جیب مردم پرداخت میشود. این نشان از اختلاف بیش از دو برابری با اهداف برنامههای توسعه کشور دارد. برای این مسأله چه راهکاری وجود دارد؟
گسترش پوشش بیمهای جامع و پایدار یعنی وقتی ما تقویت منابع بیمهای را داشته باشیم، طبیعتا کاهش سهم پرداخت از جیب مردم صورت میگیرد. باید حتما و حتما بازنگری در نظام بیمه و یارانههای نظام سلامت صورت گیرد. همچنین دولت باید سهم بیشتری از منابع عمومی را به بخش سلامت اختصاص دهد. علاوه بر آن باید مالیات بر کالاهای آسیبرسان مثل دخانیات و نوشیدنیهای قندی و همه مواد غذایی مضر برای سلامتی انسان افزایش پیدا کند، چرا که ما برای دخانیات افزایش مالیاتی ایجاد نمیکنیم اما مالیات افرادی را که در حوزه سلامت کار میکنند، افزایش میدهیم. اصلا باورکردنی نیست این سیاست! مورد دیگر اجرای طرحهای پیشگیرانه و کاهش هزینههای درمانی است. ما باید تمرکز بیشتری بر پیشگیری داشته باشیم چراکه هرچه بیشتر به سلامت مردم برسیم نیاز پرداخت از جیب آنها کمتر خواهد شد.
برخی از کارشناسان حوزه دارو، طرح دارویار را طرحی شکستخورده میدانند. آیا با توجه به مشکلات عدیده مالی این وزارتخانه در بخشهای مختلف، ادامه چنین طرحی ضروری است؟
طرح دارویار کاملا برای مردم بوده و ادامه این طرح با وجود مشکلات مالی روی کاغذ و تئوری کاملا ضروری است اما واقعا نیازمند اصلاحات است و بااین شرایط نمیشود ادامه داد. این طرح برای کاهش هزینههای دارویی مردم اجرا شد اما چون تخصیص کامل بودجهای برای آن صورت نگرفت، تنها بخشی از این طرح محقق شد. برای بهبود این مسأله باید بودجه پایدار به این طرح اختصاص داده شود و در فرآیند اجرای آن نیز بازنگری صورت گیرد که باعث کاهش بهبود هدررفت منابع شود.
اما برخی معتقدند این طرح باعث نایاب شدن معمولیترین داروها شده؟
وقتی قرار باشد یک بودجهای برای پرداخت داروها درنظر گرفته شود و این داروها تولید و بهصورت رایگان به دست مردم برسد و بعدا هم قرار است این پول به سازندگان داده شود اما وقتی داده نمیشود تولیدکنندگان دیگر آن دارو را نمیسازند و طبیعی است که آن دارو نایاب میشود! ما متاسفانه در کشور بسیاری از مشکلاتمان را با زور حل میکنیم، مثلا میخواهیم مشکل کمبود پزشک متخصص در مناطق محروم ناشی از فراهم نکردن شرایط مناسب و پرداخت کافی را با اجبار پزشکان برای گذراندن طرح در آن مناطق برطرف کنیم اما برای تولید اجبار کاری را پیش نمیبرد.
با توجه به مشکلات مالی وزارت بهداشت، آیا وعدههایی نظیر افزایش اضافهکار پرستاران دور از واقعیت نیست؟
در حال حاضر با توجه به محدودیتهای مالی که در نظام سلامت داریم، افزایش امکانات مراکز درمانی، افزایش حقوق پرستاران و... بدون تعیین منابع پایدار دور از واقعیت است. برای این مسأله باید سهم بودجه سلامت از GDP افزایش پیدا کند. نمیشود که سهم بودجه ای سلامت زیر 4 درصد باشد و ما بتوانیم همه این مسائل را هم حل کنیم. همچنین اصلاح پرداخت حقوق و کارانهها بسیار مهم است. مثلا من پزشک امروز بیمار را درمان میکنم اما پول من را یک سال بعد میدهند، آن هم نه کل پول چراکه نظام پرداخت پلکانی وجود دارد که کمتر از نصف مبلغ را به پزشک میدهند. غیر از آن، یک حقوق 13- 12 میلیونی به پزشک متخصص میدهند که با این اعداد و ارقام برای شغلهایی که مستقیما با سلامت مردم در ارتباطند و بسیار استرسزا هستند این روند ادامهدار نخواهد بود. نکته جالب دیگر این است که درمان مردم در شیفت صبح و زمان اداری با شیفت عصر و شب هیچ تفاوتی از نظر مالی برای پزشک ندارد! خب همین است که همه فرار میکنند!
برای برون رفت از چالشهای مالی در حوزه بهداشت و درمان، بودجه مورد نیاز چقدر است؟
براورد ما این است که اگر بخواهیم کاهش سهم پرداختی مردم را به 30درصد یا کمتر داشته باشیم نیاز به دو برابر بودجه فعلی یعنی چیزی حدود 120 همت داریم.