صاعقه، 3 معلم را سوزاند

در یکی از روستاهای دزفول

صاعقه، 3 معلم را سوزاند

 مشکلات دست  و پنجه نرم کردن با جاده‌های صعب‌العبور و خاکی برای برخی معلمان دزفولی‌کم بود، حالا باید خطرات ناشی از اصابت احتمالی صاعقه را هم به جان بخرند. چهار روز پیش بود که سه معلم دزفولی و سه نفر از اهالی روستای چنگلستان شهر سالند دزفول به‌علت برخورد صاعقه به کانکس و انفجار پس از آن، دچار سوختگی شدید شدند و حال دو نفر از آنان وخیم است.
از کانکس، جز مشتی آهن‌پاره سیاه و جزغاله و شش بدن سوخته در شراره‌های آتش، چیزی باقی نمانده است. هر شش نفر به‌دلیل سوختگی در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان سوختگی طالقانی اهواز بستری هستند. حالا خانواده‌هایشان دلهره سوختگی آنان را دارند و نگرانند زخم‌هایشان عفونت نکند و وضعیت‌شان از چیزی که هست، بد و بدتر نشود.
علی عیسی‌پره یکی از معلمانی است که در اثر اصابت صاعقه به کانکس همراه با بقیه دچار سوختگی شد. محمد، پسر او درباره این حادثه به جام‌جم گفت:«ساعت 8 شب حادثه، سه معلم که پدر 50 ساله من هم یکی از آنان بود، همراه سه نفر دیگر از اهالی روستا، دور هم نشسته بودند و با هم صحبت می‌کردند. داخل کانکس هم کپسول گازی وجود داشت که از آن برای پخت غذا استفاده می‌کردند و خود کانکس هم برق‌کشی شده بود. مشغول صحبت کردن بودند که ناگهان صاعقه شدیدی با کانکس برخورد کرد. با اصابت صاعقه، برق کانکس هم جرقه زد و پس از آن ناگهان انفجار وحشتناکی رخ داد. شدت انفجار به‌حدی بود که به‌گفته مصدومان حادثه، کانکس به هوا پرتاب شد و به‌شدت سوخت. قدرت صاعقه آنقدر زیاد بود که شدت آن را ما در دزفول و در حالی‌که 200 کیلومتر با محل وقوع حادثه فاصله داشتیم، شنیدیم و حس کردیم.»
پس از وقوع حادثه، اهالی روستا با اقوام‌شان در دزفول تماس‌گرفتند و آنان را در جریان حادثه قرار دادند و آنها نیز از اورژانس و آموزش و پرورش درخواست کمک کردند.
راه طولانی بود و اگر قرار بود اهالی منتظر کمک بمانند، خطر مرگ در انتظار مصدومان حادثه بود:« اهالی روستا، مصدمان را سوار نیسان کردند و پس از دو ساعت رانندگی در جاده خاکی، دوباره آنان را سوار سمند کرده و به سمت مرکز درمانی دزفول حرکت کردند. در میانه راه، متاسفانه سمند پنجر شد و از روی ناچاری همان‌جا اتراق کردند تا اورژانس از راه برسد. اورژانس که آمد، هر شش نفر به بیمارستان دزفول منتقل شدند اما چون بخش سوختگی نداشت، درمان سرپایی شدند و ساعت 4 صبح برای دریافت درمان‌های تکمیلی از دزفول به سمت بیمارستان طالقانی اهواز حرکت کردند.»
آن‌طور که محمد می‌گوید، یکی از معلمان 75 درصد، پدرش و یکی دیگر از معلمان هم بین 20 تا 25 درصد دچار سوختگی شده‌اند. سه روستایی دیگر هم شرایط جسمی مناسبی ندارند. یکی از آنها 47 درصد، دیگری حدود 20 درصد و آخرین روستایی هم دچار 80 درصد سوختگی شده که وضعیت وخیم‌تری نسبت به بقیه دارد: «دکترها می‌گویند وضعیت عمومی هر شش نفر خوب است، اما خطر عفونت آنها را تهدید می‌کند و حال دو نفرشان هم وخیم است. چون سه نفر از حادثه‌دیدگان معلم هستند و این اتفاق در مدرسه رخ داده، بنابراین آموزش و پرورش نسبت به این حادثه مسؤول است. البته ظاهرا قرار است مصدومان به یک مرکز درمانی در اصفهان منتقل شوند که امیدواریم انجام شود. پیگیری این حادثه کوچک‌ترین کاری است که وزارت آموزش و پرورش باید انجام دهد اما جالب است بدانید که وزیر آموزش و پرورش به خوزستان آمد ولی هیچ عیادتی از مصدومان نکرد تا ببیند در چه شرایطی هستند.»



آموزش در سخت‌ترین شرایط
به گفته محمد، دانش‌آموزان و معلمان در شرایط بسیار سختی هستند:
«تا جایی‌که جاده ماشین‌رو در منطقه وجود دارد، از سازه‌های ساختمانی برای احداث مدارس استفاده شده اما در نقاط صعب‌العبور و مناطقی‌که عشایر حضور دارند و بچه‌هایشان باید به مدرسه بروند، از کانکس برای دایر کردن مدارس استفاده شده است. به‌دلیل کوهستانی بودن منطقه و شرایط حاکم، علاوه بر خطرات صاعقه، بحث تامین امنیت و گرمایش معلمان و دانش‌آموزان نیز مطرح است. گاهی اوقات دانش‌آموزی دو ساعت پیاده‌روی می‌کند تا به مدرسه برسد. ما الان 12 مدرسه به‌صورت کانکسی داریم که معلمان منطقه در بدترین شرایط رفت و آمدی تردد می‌کنند. این موضوعی نیست که در اختیار آموزش و پرورش استان یا منطقه باشد و به یک همت کشوری نیاز دارد. شاید باورتان نشود اما معلمان اینجا با هیزم خودشان را گرم می‌کنند، چون منطقه به‌شدت برف‌گیر بوده و نیمی از سال در برف است. پس ازگذشت 40 سال، بی‌عدالتی محض آموزشی در این مناطق به‌شدت بیداد می‌کند و این حق معلمان و دانش‌آموزان است که در امنیت و آرامش و بدون خطرات محیطی تدریس کرده و درس بخوانند.»