تجمع بیجا موجب خوشحالی ماست!
حتما شما هم تجربه پوکیده شدن حوصلهتان را دارید. این تقریبا فصل مشترک همه نوجوانهاست. البته خیلیها برایش راهکارهایی را پیدا کردهاند. بهطورکلی راهکار حل این مسأله وخیم و غیرقابل تحمل، در دومدل تکی و دستهجمعی خلاصه میشود. یعنی گاهی فرد تصمیم میگیرد وقتش را با دیدن فیلم یا انجام بازی با گوشی و در کل فعالیتهای فردی پر و اینگونه حوصله سررفتهاش را چاره کند، یا ترجیح میدهد در دل جمع دوستان و همسنوسالان و آشنایانش این مسأله را حل کند. برای مدل دوم، اصولا علاوه بر آدمها یک چیز دیگر هم لازم است. یک مکان که اصولا ما صدایش میکنیم: پاتوق.
1- اصولا وقتی به ریشه بسیاری از کلمات مراجعه میکنیم، تازه به عمق معنای آنها پی میبریم. «پاتوق» هم ازجمله همین کلمات است که دانستن نحوه شکلگیری آن، به فهم درستش کمک زیادی میکند. این کلمه در اصل «پایتوق» بوده است که پای به معنی مکان و توق در زبان ترکی به معنی درفش و علم بوده است. البته گروهی هم آن را از ریشه باداخ یا باداق میدانند به معنای محل تجمع. اما خیلی قدیمترها این عبارت به جایی گفته میشده که کسانی معمولا ساعتهای بیکاری خود را در آن میگذراندند. در دوره قاجار قهوهخانه، زورخانه، مسجد، تکیه، زیارتگاه و حتى پارهای از انجمنهای غیررسمی، جزو پاتوقهای مردمی آن زمان بودند اما در زمان پهلوی رابطه کلمه پاتوق با توق بهکلی از میان رفت و کلمه پاتوق بهعنوان واژهای به کار گرفته شد که محل اجتماع افرادی خاص از قشری خاص بود، مثل انجمنهای ادبی و فکری و سیاسی، تشکلهای مذهبی، انجمنهای خیریه، مراکز کمکآموزشی و مراکز دینـی و فرهنگی و... . معنای این کلمه در طول تاریخ تحولات زیادی پیدا کرده و امروز برای بیان جایی که افراد مرتبط، مثلا همکار یا دوست یا همفکر قرار و مدارهایشان را در آن میگذارند گفته میشود.
2- لازم نیست دوباره بگوییم ولی میگوییم که اساسا انسان یک موجود اجتماعی است و اساس تشکیل پاتوق، همین اجتماعی بودن وجود انسان است. تقریبا با این مقدمه میشود گفت پاتوق فینفسه یک امر مهم و ضروری است. و اینکه بار منفی یا مثبت پیدا کند، کاملا برمیگردد به دلیلی که افراد برای آن در یک مکان مشخص گرد هم میآیند و اینکه فکر کنیم پاتوق صرفا جای آدمهای بیکار است، قضاوت درستی نیست. در واقع با توجه به معنا، پاتوق برای رفع نیازهای مادی و معنوی انسان ایجاد میشود اما اینکه خیلی اوقات پاتوقها از این اصل فاصله گرفتهاند ممکن است دلیلش کم شدن فضاهای تفریحی و از طرفی کمشدن نقاط مشترک عمیق بین انسانها باشد. بههرحال امروزه، آدمها و بهویژه نوجوانها و جوانها برای گرد هم آمدن و حرفزدن از دردها و مشکلات و ابراز نظر و البته تفریح و گاهی دور شدن از مسائل سخت روزمره، به فضاهایی رو میآورند که میشود به آنها همین عنوان پاتوق را داد و همانطور که قبلا گفتیم، ریشه و دلیل انتخاب هرکدام از این اماکن هم با سایر گزینهها تفاوتهای اساسی دارد.
3- اساسا دین جزو ریشهدارترین مفاهیم در زیست هرجامعهای به شمار میرود چون در رابطه مستقیم با فطرت انسان است. جامعه ما در این زمینه تجربه عمیقتری هم نسبت به بسیاری از جوامع دیگر دارد. برای همین است که جاهایی مثل مسجد و هیات، برای خیلی از نوجوانها به یک پاتوق تبدیل شده است. البته اینکه مساجد ما اصولا فقط چند دقیقه قبل از نمازها باز میشوند و چند دقیقه بعد از آن هم میبندند باعث شده است کمتر این اتفاق بیفتد. حالا وجود برخی امامجماعتهای کمحوصله و متولی مسجدهای خسته و بیاعصاب را هم به این ضمیمه کنید. نتیجهاش میشود اینکه برخلاف اوایل انقلاب، که مسجد نهتنها محل تجمع، بلکه جایی برای حل مشکلات مردم و پایگاه اصلی تحولات محله بود، حالا تنها جایی برای خواندن نماز باشد. حالا چه افرادی با چه گروه سنی بیشتر به مسجد میروند جای فکر دارد. اما انصافا وضع هیاتهای ما بهتر است. بهخصوص با گلکردن تعدادی از مداحان جوان که با سبکهای جذاب و اشعار زیبا توانستهاند تعداد زیادی از نوجوانان را به سمت هیات بکشانند.
4- الان که از مسجد و هیات حرف زدیم بد نیست دو مکان دیگر را که شباهت زیادی با اینها دارند را هم بیان کنیم ولی باید بپذیریم که ریشه و دلیل حضور نوجوانان در این دو مکان بسیار متفاوت است. اول نمازجمعه. شاید برخی بگویند مگر نوجوانها به نمازجمعه میروند؟ که در پاسخ باید بگوییم بله. البته بازهم اگر پای مقایسه به میان بیاید و وضعیت را با گذشته مقایسه کنیم ممکن است آمار و ارقام پیامهایی برای ما داشته باشند اما شک نکنید همانطور که مقام معظم رهبری هم گفتند، نوجوانهای امروز هم در بصیرت سیاسی و اجتماعی از قدیمیها چیزی کم ندارند. ولی دلیل این حضور بیشتر از آنکه بعد دینی داشته باشد، جنبه سیاسی دارد. چنانچه خیلی از نوجوانها هم که ظاهرا عنوان بچه مسجدی را با خود یدک میکشند، درواقع پاتوقشان جایی در حوالی مسجد است یعنی بسیج. خب، حسن بسیجهایی که به لحاظ فیزیکی داخل مسجد نیستند هم این است که زمان بیشتری باز هستند. البته یک آسیبشناسی از حضور برخی نوجوانان در بسیج هم باید داشت که برایشان حضور در کنار بقیه، رفتن به ایستوبازرسی و اردو و ... جاذبه بیشتری دارد و مثلا ممکن است با پدر و مادرشان دعوا کنند و به درسشان هم به هوای بسیج کمتوجهی کنند.
5- تقریبا مهمترین معیار برای انتخاب پاتوقهای تفریحی جیب افراد است. معمولا گزینه اولی که به ذهن میرسد، کافهها هستند. کافهها یکی از وجوه دنیای مدرن محسوب میشوند که امروزه با عناوین و کارکردهای مختلفی مانند کافه کتاب، کافه هنر، کافه بازی و … در سطح شهرها بهویژه بخشهای مرکزی خودنمایی میکنند و با ساختار فیزیکی خاص و دکوراسیون متنوع به یکی از فضاهای موردعلاقه نوجوانان برای تفریح تبدیل شدهاند. اینکه میگوییم تفریح، برگرفته از برخی پیمایشهاست که مثلا در شهرهای بزرگ مثل پایتخت با عنوان «سنجش ذائقه کافهنشینان» صورت گرفته است و نشان میدهد بیش از ۵۰درصد پاسخگویان، برای تفریح به کافه میروند. در همین راستا، یکی از وجوه جدیدی که کافهها به خود گرفتهاند بازیهای گروهی مثل مافیاست. اما حتما شما هم در فضای کافه با کسانی برخورد کردهاید که معلوم است قرار کاری گذاشتهاند یا حتی برای انجام پروژهای علمی، تحقیقاتی یا هنری، لپتاپ به دست وارد کافه میشوند. برخی اوقات هم کافهها میزبان محافل ادبی و هنری و رونمایی از کتاب میشوند. با وجود این نباید فراموش کنیم که گرانی قیمت خدمات کافه، باعث شده تعدادی از نوجوانها فقط بتوانند این فضا را بهعنوان پاتوق خودشان انتخاب کنند.
6- پارکها دیگر آن هویت قبلی را ندارند. زمانی بوستانها و هر فضای سبزی میشد پاتوق یک عده نوجوان و جوان محلی اما این روزها بیش از هر قشری، افراد مسن و بهاصطلاح بازنشستهها هستند که در پارکها دور هم جمع میشوند ولی امروزه بیش از پارکها فضاهای خورد و خوراک، پاتوق نوجوانها شده است. البته عموم دنبال «کزا» هستند نه غذا. کزا هم یعنی کثیف زیاد ارزان!البته یک نکته مهم در مورد نسل جدید وجود دارد که چون اساسا از تکرار فراری است و همیشه دنبال تجربههای نو میگردد، مثل نوجوانهای دهه 70 و 60 نیست که تا یک جای خوب را پیدا کرد، هر هفته خودش را به همانجا برساند و مثلا همان فلافل همیشگی را بخورد، بلکه دنبال کشف جاهای جدید است و اگر هم به نقطه قبلی برود، خوردنیهای جدید را تست میکند. در تکمیل پاتوقهای تفریحی باید از گیمنتها هم نام برد که این روزها از پاتوقهای جدی نوجوانها محسوب میشود.
7- مهمترین پاتوق نوجوانهای امروز کجاست؟ جایی در دسترس است. بله، فضای مجازی. طبیعی است اگر بپذیریم نوجوان امروز دو زیست متفاوت را همزمان تجربه میکند و هم در دنیای حقیقی و هم در فضای مجازی، یک زیست جدی دارد. این را هم میفهمیم که پاتوق خیلی از نوجوانها را باید در همان اینترنت و شبکههای مجازی پیدا کنیم. حالا اینکه کدام اپلیکیشن بیشتر پاتوق شده است، نیازی به گفتنش نیست. چه در حالت فیلتر و چه در حالت عدم آن اما نکتهای که نباید فراموش کرد این است که از کارکردهای مهم پاتوق، شناخت افراد دیگر، تضاربآرا و رفع خیلی از نیازهای اجتماعی انسانهاست. درحالیکه در فضای مجازی آنچه بهعنوان تعامل انسانی باید صورت بگیرد الزاما محقق نمیشود. چهبسا خیلی اوقات فرد با نوع مخربی از ارتباطات روبهروست. دیتاهایی را ناخواسته میبینید، با افرادی ناخواسته آشنا میشود که ممکن است فیک و دروغین باشند و از همه مهمتر درحالیکه خودش فکر میکند دارد تنهاییاش را با دیگران میگذراند، درحقیقت هنوز در یک تنهایی عمیق فرو رفته است.
حسین شکیبراد - سردبیر نوجوانه