خدا با رفق و مدارا هرچه بخواهد انجام میدهد
در معناى کلمه لطف، بویى از مدارا و آسانى عمل و نیز بویى از دقت و باریکى آن چیزى که عمل بر آن واقع مىشود نهفته است.(مثلا پارچه لطیف، آن پارچهاى است که با دقت ساخته شده و تار و پودش از نخى باریک تشکیل شده و باید با آن به مدارا رفتار کرد...) و فاعل چنین فعلى را که عمل به مدارا و دقت و سهولت مىکند، و سروکارش در عمل با نخى باریک و دقیق و ماشینآلاتى دقیق و ریز است لطیف مىخوانیم، مثلا مىگوییم هوا چقدر لطیف است؛ چون آنقدر سبک و رقیق است که به آسانى در منافذ همه اجسام نفوذ مىکند و به آسانى مىتواند با اجزای درونى آن اجسام تماس پیدا کند.
وقتى معناى واژه لطیف این شد. اگر بخواهیم آن را در مورد خداى سبحان به کار ببریم، به حکم اجبار باید خصوصیات مادى را از معناى آن حذف کنیم، چون خدا مادى نیست، آن وقت معناى اینکه خدا لطیف است مىشود: «خدا با احاطه و عملش بر دقایق امور نائل مىشود و در آن امور دقیقه با رفق و مدارا هر چه بخواهد مىکند.»
در آیه« اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِي» رازق بودن خدا را نتیجه لطیف و قوى و عزیز بودن او قرار داده و فرموده: «چون خدا لطیف به بندگان خویش و قوى و عزیز است، ایشان را رزق مىدهد» و این خود دلالت دارد بر اینکه مىخواهد بفرماید: خدا به خاطر اینکه لطیف است، احدى از مخلوقاتش که محتاج رزق اوست از او غایب نیست و از پذیرفتن رزقش سر باز نمىزند و به دلیل اینکه قوى است، احدى او را از دادن رزق عاجز نمىکند و به خاطر اینکه عزیز است کسى او را از اینکار مانع نمىشود.
و منظور از رزق تنها مادیات نیست، بلکه اعم از آن و از موهبتهاى معنوى و دینى است که بعضى از بندگان خود را که مىخواهد از آن موهبت برخوردارمیکند.
ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۸، صفحه۵۷