هیچکس شبیه دیگری نیست!
در زندگی، افراد زیادی هستند که به واسطه تلاشهایی که کردهاند، توانستهاند خود را به اهدفشان نزدیک کنند. مکان و زمان هم نمیشناسد، همیشه تجربه آدمهای موفق در هر زمینهای میتواند یک درس برای مسیر پر پیچ و خم نوجوانی باشد. بهدلیل اتمام برنامه نسل سلیمانی، پای گفتوگو با مجری این برنامه، فاطمه امجدیان نشستهایم تا از مسیر کاری این برنامه صحبت کند.
دغدغه اصلی شما در نوجوانی چه بود؟ به نظر شما دغدغهها اکنون چقدر تغییر کرده است؟
در آن زمان بهخصوص بعد از ۱۲سالگی به یاد دارم نوع نگاهی جالب و تازه برای خود داشتهام. بهعنوان مثال سعی میکردم هرکاری را عالی انجام دهم و هنوز در برنامههایم به این موضوع نیز اشاره میکنم که برای شروع نیاز به عالی بودن نیست اما برای عالی بودن نیاز به شروع است.سعی میکردم در آن زمان کوچکترین کارها را به نحو احسن انجام دهم و همین نوع نگاه از آن زمان تا حالا به کمک من آمده است. فکر میکنم یکی از اصلیترین دغدغههای من در آن زمان، درست قدم برداشتن بود. در نوجوانی فکر میکردم باید در هر عرصهای بهترین باشم. درس خواندن، انجام کار پژوهشی و فرهنگی مثالهای آن است.یادم است که با همین نگاه در همان زمان نوجوانی، آزمون خطاهای بسیار زیادی را تجربه کردم و همین مورد باعث شد نوع نگاهم در طول زندگی تغییر بسیار زیادی کند.همیشه در جمع نوجوانی که حضور دارم، یک نکتهای همیشه باعث غرور و افتخار من میشود.در زمان خودم درباره آیندهام میپرسیدند و همه نگاهها فردی بود اما اکنون نگاهها به نظرم نودوستانه شده، یعنی این که اگر قرار است قدمی در زندگی بردارم برای این باشد که به کسی کمک کنم و دستگیر یک نفر باشم.نوجوانها اکنون نوع نگاهشان عام است و میخواهند کاری انجام دهند تا باعثخوشحالی افرادی مانند خانواده، معلم یا افتخار کشورشان بشوند.
یک نوجوان برای موفقیت در عرصه هنر و رسانه به چه ویژگیهایی نیاز دارد؟
یک نوجوان بهنظرم بهپویایی، خلاقیت، پرسشگری و متفکر بودن نیاز دارد. زمانی که ما از یک نوجوان هنرمند صحبت میکنیم اول باید بفهمیم که جایگاه و هدف هنر در کشورمان چیست و بعد از آن برای بهتر شدن آن گام برداریم.من در بین نوجوانها به چشم خود میبینم که میگویند میخواهند از طریق هنر و رسانه صنایع دستی محله خود را به بقیه معرفی کنند. یا اصلا کسانی هستند که میخواهند از لهجه و گویش زیبای محلی خود رونمایی کنند. تمام اینها افتخار است و نشاندهنده شخصیت نوجوان امروزی است. اینها بهنظرم باید با حضور اساتید تقویت شود و امیدوارم روزی تمام نوجوانهای کشور با هر قومیت و لهجهای در کنار یکدیگر بخواهند که رسانه کشور خود را تقویت کنند.
نقش مدرسه، خانواده و استعدادیابی در موفقیت یک فرد و یک نوجوان چقدر است؟
این سؤال را نمیخواهم بهعنوان یک فرد رسانهای پاسخ دهم. اکنون با خیلی از این موارد روبهرو هستم و میخواهم اینگونه پاسخ بدهم که شاید در گذشته بود که خانواده و احساسات باعث بروز استعداد در فرد میشد اما اکنون همه چیز فرق کرده و فرد باید خودش بهدنبال کشف استعداد خود باشد. بهعنوان مثال، یک نوجوان دست به قلم میتواند با نوشتن یک کتاب و داستان کوتاه خواندنی و یک فیلمساز میتواند با ساختن فیلم کوتاه از فضای خانواده، استعداد خود را شکوفا کند. مرحله بعد حمایت از سوی خانوادههاست. این حمایت نیز معنی صفر تا صد نیست، چراکه نوجوانها باید بدانند اگر کاری را شروع میکنند باید خود را به مرحله اثبات برسانند تا بقیه هم بتوانند او را کمک کنند. همیشه میگویم در مسیر خواستههای خود قصه درست نکنیم و شکست لازمه پیروزی است.
اگر بخواهید یکی از سختیهایی را که در مسیر کاری خودتان دارید، بیان کنید به کدام مورد اشاره میکنید؟
به نظرم جواب این سؤال برای هر فردی میتواند متفاوت باشد. برای هرکاری، شغلی و... سختیهای متفاوتی وجود دارد. سختی برای یک نفر میتواند صبح زود بیدار شدن یا برای یک راننده شریف در ترافیک ماندن باشد اما میخواهم بگویم من هیچوقت واژه سختی را برای زمانهای دشوار زندگیام، انتخاب نکردم. آدمی بسیار ریسکپذیر و منعطف در رسانه هستم. من اصولا اینطور نگاه میکنم که چه تجربههایی در زندگیام مثبت و منفی بوده و سعی کردم از این دو یاد بگیرم تا فاطمه امجدیان بهتری خلق کنم.
بین رسانه شنیداری و دیداری، رادیو و تلویزیون کدام را انتخاب میکنید و چرا؟
اصولا من خیلی با این سؤال مشکل دارم. مثل این میماند که از پدر و مادری بپرسید که بچه اول یا بچه دوم خود را دوست دارید. اصلا این اینطور نیست و ممکن است ویژگیهای فرزند اول با فرزند دوم متفاوت باشد. این که از بین رسانه دیداری و شنیداری انتخاب میکنی، مهم نیست بهنظرم درسهایی که از آن میگیری خیلی مهمتر است. گاهی شده نکتههایی را از رادیو یاد گرفتهام و در تلویزیون آن را اجرا کردم و گاهی نیز شرایط بحرانی را در تلویزیون تجربه کردم و کوشیدم در رادیو آن را پیاده سازی کنم. همیشه به این موضوع اشاره کردم که با افتخار از سال ۹۵ کارم را با رادیو شروع کردهام و توانستم دنیای متفاوتی را رقم بزنم. نهفقط من به نظرم کسانی که اول با رادیو شروع میکنند در بحث اجرا خیلی میتوانند توانمندی بیشتری داشته باشند، چراکه در رادیو بحث نوع و لحن صدا بسیار اهمیت دارد. اگر بتوانی این موضوع را خوب پشت سر بگذاری، میتوانی در تلویزیون نیز بهتر از خود استفاده کنی و درنهایت دنیای من تلفیقی از رسانه دیداری و شنیداری است.
بین برنامههایی که اجرا کردهاید،کدام یک از آنها را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
هر برنامهای برای من فضای دوست داشتنی خودش را دارد. در هر شبکه رادیویی و تلویزیونی که بودهام دنیای آن برنامه برای من دوست داشتنی بوده و هیچوقت بهاجبار برنامهای را قبول نکردهام. همیشه کوشیدهام با تعامل درست با همکارانم برنامهای را درست اجرا کنم، بنابراین در هر قالبی که اجرا کنم، فضای دوست داشتنی برای من حاکم است. تا زمانی که یک مجری نتواند با آن برنامه ارتباط برقرار کند، پس مخاطب هم نمیتواند ارتباطی برقرار کند.
بهنظر شما چه عواملی سبب تغییر نسل میشود؟ آیا فقط فناوری باعث تغییر نسل میشود؟
بهنظر من فناوری یکی از ابعاد تغییر و روشنگری یک نسل است. همانطوری که یک خانواده خوشفکر و خوش انرژی میتواند برای تعامل با کودک خود اثرگذار باشد، همانقدر اگر دنیا را بزرگتر کنیم، تاثیر آن خانواده بر جامعه و فرهنگ عمومی هم میتواند بسیار باشد. میتوانیم بگوییم که تکنولوژی عضو جدانشدنی برای نوجوانها و نسل جدید شده و اگر نتوانیم این تکنولوژی را در مسیر درست خود مدیریت کنیم، میتواند مخرب باشد و ای کاش این مدیریت در تکنولوژی به روش درست خود باشد.
نسل سلیمانی با چه اهداف و مسیری شروع شد؟ آیا توانستید این راه را به نتیجه برسانید؟
زمانی که درباره این برنامه با من صحبت کردند، کمی مردد بودم که ایا میتوانم آنطور که باید، رسالت برنامه را عملی کنم یا خیر.این برنامه از آن دست برنامههایی بود که حال تمام عوامل خوب بود و یکی از دلایلی که این برنامه به دل نشست، وجود این حال خوب بود. فرقی نداشت در این برنامه چه کسی چه وظیفهای را به دوش میکشید. همه با عشق کار خود را انجام میدادند. نسل سلیمانی از آن برنامهها بود که تهیهکننده محترم تا مجریانش در کنار یکدیگر سعی میکردند نکات درست را با زبان نوجوانها به مخاطب نوجوان خود برسانند و این مورد باعث شد تا بازخوردهای خوبی از سوی نسل جدید و نوجوانهای جدید دریافت کنیم. در کنار اینها نیز کارشناسانی نیز بودند که خط فکری درستتری به نوجوانها میدادند و بهنظرم همه این موارد از نکات مثبت و خوب برنامه زنده نسل سلیمانی بود.
بازخوردها درباره برنامه به چه صورت بود. بیشتر چه رده سنی تماشاگر و همراه برنامه بودند؟
ابتدا باید شکر کنم در همین شش سالی که در رادیو و تلویزیون افتخار کار دارم، بسیار کم پیش آمده بود در چارچوب و نگاهم این باشد که چه تعداد مخاطب برنامهام بیننده دارد. البته همیشه اینگونه گام برداشتهام که اگر قرار باشد یک نفر هم بیننده برنامههایم باشد برای همان یک نفر نیز بهصورت تاثیرگذار اجرا کنم.برنامه نسل سلیمانی با آمارهایی که ما داشتیم، بازدیدهای یک تا دو میلیونی از دانش آموزان ۱۲ تا ۱۸ سال داشت. البته آنقدر این برنامه برای دانشآموزان و نوجوانها مهم بود که خانوادهها نیز برنامه را دنبال میکردند و این باعث افتخار من است.البته اگر برنامه زنده نسل سلیمانی دیده شد، فقط بهدلیل عوامل پویا و خوشفکر آن برنامه بود، وگرنه این برنامه دیده و شنیده نمیشد.
چندسالی است که برنامههای پویشمحور مطرح میشود، مزیتها و چالشهای ساخت و اجرای این نوع برنامه در چیست ؟
زمانی که از برنامه پویش محور نسل سلیمانی صحبت میکنیم، یعنی برنامهای است که نبض مخاطب و همدلی مخاطب را طلب میکند و با همراهی درست مخاطب همراه میشود. به نظرم یک برنامه پویش محور به این صورت است که میکوشیم درصفر تا صد آن نگاه درستی در جریان باشد. بیشتر ما در این برنامه نخ تسبیحی هستیم برای این که نگاه درست و زاویهدیدهای مختلف به مخاطب منتقل شود.
چه کارهایی نباید انجام بدهیم تا موفق شویم؟
بیشتر به این فکر میکنیم که باید چه کاری برای موفقیت انجام بدهیم اما خیلی وقتها به این زاویه دید نمیرسیم که باید بعضی کارها را نیز انجام ندهیم. شاید در مسیر موفقیت باید برخی تنشها و اخلاقیات زندگی خود را حذف کنیم. برای نوجوانهای کشورم این را آرزومندم که هر روز بکوشند و نکات مثبتی را به خود اضافه کنند و آینده درخشان خود را بسازند.هیچ آدمی در این دنیای بزرگ شبیه فرد دیگری نیست و هرکس باید ویژگی منحصر به فرد خود را بسازد تا برای کشور و خانوادهاش اثر گذار باشد.
امیرحسین علینیافرد