printlogo


سیده الهام حسینی دختر تاریخ‌ساز وزنه‌برداری ایران 
هیچ وقت منتظر حمایت کسی نماندم 
تاریخ ورزش سرشار از قصه‌هایی است که هر برگ آن تأییدی دارد بر حقیقت این گزاره که «گنج‌ها زاییده‌ رنج‌اند». از همان اولین نشان مرحوم جعفر سلماسی در المپیک ١٩۴٨ لندن تا ‌مدال‌های زرین ادوار مختلف المپیک بر گردن ورزشکاران ایرانی. 

از اولین تلاش‌ مردان در شکل‌گیری وزنه‌برداری ایران با قدرت‌نمایی پهلوان‌ها در گود زورخانه‌ها، عضله‌سازی پولادمردان و آموزش این رشته در مدارس و ارتش توسط امان‌ا... پادگرنی در اوایل قرن گذشته تا همین امسال که یک دختر لر، با کسب 3 مدال طلا در قهرمانی آسیا، تاریخ‌ساز ورزش ایران شد.  

همیشه از یک جایی شروع می‌شود و بیشتر وقت‌ها از یک رؤیا. اما وزنه‌برداری برای دخترهای ایرانی، حدود 90 سال بعد از مردها، با این سؤال شروع شد که «دختران را چه به وزنه‌برداری؟» و نمی‌شود گذشت! باید نوشت تا مخاطبان روایت‌ها در آینده بدانند وقتی از «وزنه‌برداری زنان» در کشورمان حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم. از سماجت، انگیزه، قدرت، استعداد و هدف. 

سیده ‌الهام حسینی تمامی این کلمات را به هم پیوند زد تا امروز یکه‌تاز ورزش بانوان ایران باشد. هیچ ورزشکاری در سال 1401 در لحاظ تاریخ آفرین ورزش ایران از او بالاتر نرفت، کسی که به عنوان نخستین زن ایرانی در وزنه‌برداری قهرمانی آسیا سه مدال طلا گرفت. 

 از چه زمانی فهمیدی اینقدر قوی هستی؟
از کودکی مسابقات مردان آهنین را نگاه می‌کردم وعلاقه‌مند به انجام کارهای قدرتی بودم. بعد از این‌که پخش این برنامه تمام می‌شد به حیاط می‌رفتم و برای خودم آیتم می‌چیدم.  
چه آیتم‌هایی؟ 
در حیاط گلدان، بلوک سیمانی و تنه درخت داشتیم. اینها را می‌چیدم، برای خودم زمان می‌گذاشتم و جابه‌جا می‌کردم. 
خواهر و بردار هم داری؟
بله. 
حتما به دلیل قدرت زیادت خواهر و برادرهایت را کتک هم می‌زدی. 
نه من بچه آخر بودم و زیاد فرصت نمی‌کردم بقیه را بزنم. 
در خانواده شما این قوی بودن ژنتیکی است؟ 
بله. 
برخورد خانواده با شما در آغاز وزنه زدن چطور بود؟ نگفتند دختر این چه کارهایی است؟
نه. اتفاقا افتخار خانواده این بود که زورم به پسرهای فامیل می‌رسد. 
اهل کجا هستید؟
من متولد شهرستان دورود استان لرستان هستم. 
اصولا همه لرها قوی هستند و فکر می‌کنم مادرتان هم زنی قوی است. 
بله، هست، به‌طوری که وقتی صبح از خواب بیدار می‌شدیم، می‌دیدیم که پنج تا فرش شسته است. خودش فرش‌ها را می‌شست و فقط صدا می‌کرد که برای آویزان کردن کمک کنیم. 
در قهرمانی آسیا و در دسته 81 کیلوگرم 102 در یک‌ضرب، 125 در دو‌ضرب و 225 کیلوگرم در مجموع زدی و سه مدال طلا به دست آوردی. از این موفقیت تاریخی بگو. 
لحظه شیرینی برای من بود. چون برای این لحظه خیلی زحمت کشیده بودم. چند ماه قبل از این مسابقات آسیبی جدی دیدم. طبقه پایین خانه خودمان یک باشگاه کوچک دارم و آنجا تمرین می‌کردم. به خاطر افتادن وزنه‌ها لرزه ایجاد می‌شد و همسایه‌ها شاکی شده بودند. برای جلوگیری از این وضعیت، وزنه‌ها را به سمت خودم می‌کشاندم و روی زمین می‌انداختم. متاسفانه دو تا از دیسک‌های من بیرون زدگی پیدا کرد و مجبور شدم یک ماهی از تمرین دور باشم. بلافاصله بعد از مسابقات کشورهای اسلامی بود و من فکر نمی‌کردم به این رقابت‌ها برسم اما خدا را شکر رسیدم و یک طلا و دو برنز گرفتم. اگر آن شرایط پیش نمی‌آمد دو تا از مدال‌هایم که در ترکیه برنز شد رنگش بهتر می‌شد. در ادامه روی خودم فشار وارد می‌کردم و به همین دلیل درمان نمی‌شدم. پزشک به من گفته بود که حداقل 6 هفته استراحت کن، ولی من پماد فلفل می‌زدم و به تمرین ادامه می‌دادم.  
همشهریانت چقدر تو را حمایت کردند؟ 
ما مردم همیشه کنار هم هستیم. حمایت آنها را داشتم و دارم. به طور ویژه از همشهری‌ها و هم استانی‌ها و همه لر زبان‎های کشورمان می‌خواهم که مرا حمایت کنند. از آنها ممنونم که تا همین‌جا من را حمایت کردند. 
برخورد مردم لرستان با موفقیت تاریخی امسال شما چه بود؟
مسئولان استانی در فرودگاه خرم‌آباد به استقبالم آمدند. بعد هم در شهر خودم استقبال پرشوری دیدم. واقعا از مردم ممنونم که همیشه من را حمایت کردند. امیدوارم همیشه پرچم را بالا نگه دارم. 
هدف اصلی شما در ورزش چه چیزی است؟ 
هدف اصلی و طولانی مدت من المپیک هستم. نه تنها کسب سهمیه که مدال هم می‌خواهم.
در وزن خودت چقدر با مدال المپیک فاصله دارید؟
یکی از تفاوت‌هایی که با سایر کشورها داریم این است که آنها 15 سالی زودتر از ما شروع کردند. وزنه‌برداری خیلی صبر و تمرین می‌خواهد. اینطور نیست که شما فقط یک سال تمرین کنی بعد بروی مدال بگیری. در رده بزرگسالان سطح رکوردها بالاست و شما این رکوردها را باید به تدریج بالا بیاوری. من زمان زیادی تا المپیک ندارم، یک سال و نیم بیشتر وقت نمانده است اما همه تلاشم را می‌کنم تا بتوانم آن فاصله را جبران کنم و برای کسب مدال برنامه‌ریزی داشته باشم. 
حالا اگر مدال پاریس نشد منتظر بعدی می‌مانی؟ 
تا جایی که بدنم جواب بدهد تلاش می‌کنم. البته نقد را ول نمی‌کنم که نسیه را بچسبم. برای پاریس همه تلاشم را می‌کنم. 
شما به عنوان یک بانوی قهرمان چه چالش‌هایی داشتید؟
یکی از سختی‌های مسیر یک خانم وزنه‌بردار این است که ما مربی نداریم. ما نسل اول وزنه‌برداری هستیم. توهین به مربیان خانم نشود، اما مربی سطح بالا می‌خواهیم. در سطح آموزشی پیشرفت کردیم و تکنیک‌های اولیه اکنون آموزش داده می‌شود. فقدان مربی هنوز احساس می‌شود. محل تمرین که متعلق به خانم‎های ایرانی باشد و میله مخصوص بانوان هنوز جزو مشکلات ما به شمار می‌رود. تجهیزات وزنه‌برداری خیلی هزینه‌بر است. من زمانی که شروع کردم با میله بدنسازی تمرین می‌کردم. میله بدنسازی نمی‌چرخد و من بارها مچم آسیب دید یا صفحه‌ای که می‌گذاشتم برای بدنسازی بود. شروع کارم هم با فیلم‌های آموزشی بود چون در شروع من مربی نداشتم. 
با فیلم چطور وزنه‌برداری را یاد گرفتی؟
فیلم را خیلی عقب جلو می‌زدم. 
مثلا حرکت دوضرب را با فیلم یاد گرفتی؟
بله من آن اوایل با فیلم شروع کردم و مربی بالای سرم نبود. ولی توصیه نمی‌کنم این کار را کسی در خانه‌اش انجام دهد. این را هم باید بگویم که من از کودکی حسین رضازاده و بعدها بهداد سلیمی را الگوی خودم کردم. 
در منزل وزنه را چطور درست کردی؟
با میله بدنسازی و صفحه. کم کم که سنگین شد تجهیزاتم را به حیاط بردم تا موزاییک‌های آنجا را بشکانم. در منزل ما طبقه پایین که باشگاه کوچکی دارم و دو طبقه بالا مسکونی است؛ در واقع خانه خودمان است و طبقه بالا هم برادرم زندگی می‌کند. اولین بار که من وزنه را در باشگاه ‌انداختم، متوجه شدم همه در راه پله‌ها در حال دویدن هستند. گفتم چی شده؟ گفتند زلزله آمده. 
در خانواده سابقه ورزشی دارید؟
بله خانواده ما ورزشی بودند. برادر بزرگترم کشتی می‌گرفت. برادر دیگرم هم جودوکار بود ولی دیگر همه‌شان پی زندگی‌ رفتند و به سطح جهان و آسیا نرسیدند.  
جزو پیشگامان وزنه‌برداری بانوان هستید. این شرایط چه سختی و چه امتیازاتی دارد؟
خیلی خوشحالم اما دینی بر گردنم دارم که باید ادا کنم و یکی از هدف‌های زندگی‌ام است. هدفم این است که نگذارم نسل‌های بعد سختی‌های ما را تجربه کند. حداقل نیازهای اولیه مثل آموزش‌های اولیه و مربی برایشان مهیا باشد و  دغدغه‌ای نداشته باشند. خودم روزهای سختی را گذراندم. یک پایم دانشگاه بود و یک پایم رفت و آمد به تهران. برای این که مربی داشته باشم به تهران می‌آمدم و برمی‌گشتم. دو سه روز در تهران می‌ماندم و یاد می‌گرفتم و بعد می‌آمدم شهر خودمان و تمرین می‌کردم. من یک سال و نیم کارم همین بود. 
درس در کنار ورزش هم دغدغه دیگر شما به نظر می‌رسد. 
یکی از هدف‌های من ادامه تحصیل بود و در هیچ برهه‌ای بی‌خیال نشدم. رشته تحصیلی‌ام را خیلی دوست دارم. فیزیولوژی ورزشی به من در علم تغذیه و درمان آسیب‌هایم خیلی کمک کرد. این دو با همدیگر خیلی همپوشانی دارند.
با توجه به حضور مداوم شما در تمرینات تیم‌ملی، دانشگاه همکاری لازم را با شما دارد؟ 
من باید تا آخر امسال دفاع دکترا انجام بدم. اگر اساتید با من همکاری کنند دغدغه نیمه‌کاره بودن درس از بین برود. اردیهشت ماه مسابقات آسیایی داریم و فعلا دغدغه‌های من زیاد است. البته مسئولان دانشگاه قبلا با من همکاری کردند.
قول و قرارهای مالی که بعد از قهرمانی‌ها به شما دادند محقق شد؟
منتظر نمی‌مانم که کسی من را حمایت کند. تا اینجا هم منتظر نماندم. اگر منتظر مدال می‌ماندم شاید این مدال ده سال آینده مسجل می‌شد. ولی خیلی بد است که شما به کسی امیدواری بدهی ولی انجام ندهی. حالا موضوع را خیلی باز نمی‌کنم. فقط باید بگویم شرکتی بزرگ در کشورمان است که ادعا دارد اگر ایران نفت نداشته باشد من ایران را می‌چرخانم. ما را به مراسمی دعوت کردند و اعلام شد ما حامی مالی خانم حسینی هستیم. اما فیلم و عکس‌ها را که گرفتند دیگر از آنها خبری نشد. 
ورزش وزنه‌برداری پرهزینه است؟ 
یه سری از مسائل در اردو حل شده است. اما چیزهایی مثل مکمل‌ها و ماساژها هنوز دغدغه هستند. در بحث فیزیوتراپی مشکل نداریم. اما چیزهای دیگر هم هست مثل کفش وزنه‌برداری. مثلا کفش من شش ماه طول کشید تا به دستم برسد. کفش وزنه‌برداری برای این است که وقتی جهش می‌زنی زیر وزنه تعادلت حفظ شود. کفش‌ها در ایران نیست و باید از خارج از کشور سفارش بدیم. مثلا یک کفش 11 میلیون در می‌آید. در تهران هزینه اجاره خانه دارم. برای هزینه‌هایم وامی 80 میلیونی گرفتم و اکنون قسط‌های آن را می‌دهم. این وام را در دو ماه خرج کردم. زمانی که در اردو هستیم حقوق داریم اما هزینه‌ها زیاد است. 
و حرفی که باید حتما آن را بزنی. 
در مسیری که آمدم تنها نبودم و حمایت‌هایی بوده است. حمایت فقط مالی نیست، به طور دقیق‌تر حمایت از سوی آدم‌هایی است که برای من زمان گذاشتند. من همچنان شاگردشان هستم. خانواده‌ام هم من را حمایت کردند. از همه کسانی که در این چند سال از لحاظ روحی به من انگیزه دادند تشکر می‌کنم. 

یادمان نرود چه کسانی راه را باز کردند

ما آدم‌ها فراموشکاریم و باید یادمان بماند که چه کاری انجام شد، چه کسانی سختی کشیدند و چه کسانی راه را باز کردند تا یک رشته ورزشی به یک مرحله قابل قبول برسد. سختی‌ها دوام ندارند و در همه رشته‌های ورزشی سختی‌هایی بوده که آن رشته به جایگاه لازم برسد. باید از «منم، منم‌ها» کم کنیم. باید بدانیم اگر موقعیت خوبی فراهم آمده به این دلیل است که یک سری برای آن له شده‌اند. این افراد وقت و عمر خود را گذاشته‌اند. سختی‌های زیادی کشیدند.  چون ما از گروه‌های اول زنان وزنه‌بردار هستیم، همه سختی‌ها را به جان ‌خریدیم تا راه برای نسل‌های بعد از ما باز شود. در آینده تیم‌های بزرگسال که روی کار می‌آیند سختی‌های ما را نخواهند داشت و همه چیز برای آن‌ها مهیاست. آن‌ها دغدغه‌هایی مثل مربی، فقدان امکانات و تجهیزات و ... را نخواهد داشت. امیدوارم همین‌طور بشود. من از همین حالا می‌گویم که هیچ وقت یادتان نرود افرادی مثل ما خیلی سختی کشیدند تا این رشته به جایگاه خوبی برسد و دیگران به موفقیت برسند.