صبح چهارشنبه هفته گذشته بود که دختر 9ساله دانش‌آموز مثل بقیه همکلاسی‌هایش به مدرسه سه‌کلاسه در روستای‌شان رفت اما روحش خبر نداشت آخرین روزی است که قدم به مدرسه‌اش می‌گذارد. روز حادثه وقتی کلاس‌های درس تمام شد، دانش‌آموزان از مدرسه خارج شده و به خانه رفتند اما یک نفر هنوز در مدرسه بود. مدیر مدرسه که تصور می‌کرد همه بچه‌ها رفته‌اند و کسی در مدرسه نیست، ساعت 12و30دقیقه بعدازظهر در مدرسه را قفل کرد و رفت. دختر دانش‌آموز که متوجه خالی‌شدن‌ کلاس و مدرسه شده بود، سعی ‌کرد از کلاس خارج شود اما هیچ راهی نداشت. به‌همین‌دلیل، یک صندلی زیر پایش گذاشت و به سمت نرده‌های ‌کلاس رفت. سرش را لای نرده‌ها برد تا بتواند کسی را ببیند، صدا بزند یا از کلاس خارج شود. دخترک تلاش می‌کرد از لای نرده‌ها خارج شود اما به گفته محسن داوری، فرماندار مشهد ناگهان صندلی از زیر پای دانش‌آموز جدا شد و سر او بین نرده‌ها گیر کرد و یک ساعت تمام در همین حالت ماند. در شرایطی که دخترک با مرگ و زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، در خانه هم مادر با اضطراب و نگرانی در انتظار بازگشت او بود. عقربه‌ها تند تند جلو می‌رفت اما خبری از دخترک نبود. پس از گذشت مدتی مادر همراه با سایر اعضای خانواده به مدرسه دخترش رفت. پس از رسیدن به مدرسه، داخل را نگاه کردند اما همه‌جا سوت‌وکور بود. بعد از مدتی، متوجه دخترک شدند که سرش بین نرده‌ها گیر کرده، صورتش کبود شده و به‌سختی نفس می‌کشید. با سرعت وارد مدرسه شده و سر دخترک را از لای نرده‌ها خارج کردند و او را به خانه بهداشت بردند تا احیا انجام شود. مجید بیکی، بخشدار احمدآباد مشهد دراین‌باره گفت: «دانش‌آموز توسط بستگان خود به مرکز جامع سلامت شهری ملک‌آباد منتقل شد اما براساس اعلام پزشک کشیک و کادر اورژانس، دانش‌آموز هنگام رسیدن به مرکز بهداشت علائم حیاتی نداشت. عملیات احیا توسط پرسنل اورژانس و کادر مرکز بهداشت به مدت 50دقیقه انجام شد اما متاسفانه احیای کودک محقق نشد و فوت شد. صحنه حادثه بازسازی شده و افراد دخیل در این خصوص ازجمله مدیر مدرسه مدیر آموزش‌وپرورش بخش، برای ارائه توضیحات خواسته شدند.» 

قصاص پایان دعوای همسایه‌ها
مرد میانسال که پس از درگیری با پیرمرد همسایه باعث مرگ او شده بود، با حکم دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد. متهم مدعی است هیچ درگیری با پیرمرد نداشته است.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، این پرونده سه سال قبل با مرگ مشکوک پیرمرد 80ساله‌ای در غرب تهران آغاز شد. مرد 50ساله‌ای به نام حمید، این پیرمرد را به بیمارستان رسانده بود. او تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من و مرتضی – مقتول- سال‌ها اختلاف داشتیم. امروز هم در راهروی خانه با هم گلاویز شدیم که او ناگهان روی زمین افتاد. او را به‌سرعت به بیمارستان رساندم اما فوت شد.این ادعا در حالی مطرح شد که چند نفر از همسایه‌ها در پرس‌و‌جوی پلیس ادعا کرده بودند، حمید با میله آهنی به سر پیرمرد ضربه زده‌ بود.در ادامه پزشکی قانونی علت مرگ را اصابت جسم سخت به سر مرتضی اعلام کرد و برای او کیفرخواست صادر شد. او به قرار اعتراض کرد و تبرئه شد اما با اعتراض دوباره اولیای دم، پرونده به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم درخواست قصاص حمید را مطرح کردند.سپس متهم که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت و اتهامش را رد کرد و گفت: روز حادثه با چند نفر از دوستانم در پارک نشسته بودیم. مرتضی به سمت ما آمد و بحث را شروع و بعد فحاشی کرد. من از روی نیمکت بلند شده و پارک را ترک کردم. اما دست بردار نبود و دنبالم می‌آمد. وارد راهروی خانه‌مان شد اما چون لگنش چند سال قبل آسیب دیده بود، پایش سر خورد روی زمین افتاد. پس از دفاعیات متهم  و و کیل مدافعش، قضات وارد شور شده و حکم به قصاص او دادند.