گفت و گو با مردی که با ادعای عجیبی همسرش را به قتل رساند
همسركشی به سبک فیلم جنگیر
مرد بنگاهدار كه همسر جوانش را خفه كرده بود، در جریان تحقیقات قضایی ادعاهای عجیبی را مطرح كرد. او مدعی بود با دستور اجنه، زنش را كشته تا زنده بماند. این هفته در پشت صحنه یك جنایت، پای صحبتهای این قاتل نشسته و بازپرس جنایی به ریشه یابی این جنایت پرداخته است.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، شهروز مرد میانسال بنگاهداری است كه صبح 26 آذر امسال همسرش را در خانهاش در محله ونك به قتل رساند. او پس از بازداشت در جریان تحقیقات اولیه انگیزه خود را از جنایت اختلاف خانوادگی اعلام كرد؛ اما در تحقیقات بعدی و زمانی كه نزد ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و مورد تحقیقات قرار گرفت، ادعای عجیبی را مطرح كرد و مدعی شد اجنه در روح و جسمش رخنه كردهاند كه باعث شده او فرد دیگری شود و بدون اینكه بر اعمال و رفتار خود آگاهی داشته باشد،دست به قتل زنش زده و باعث شده مهر قاتل بر پیشانیاش حك شود.
با اعترافهای عجیب متهم بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتری را از وی در اداره دهم پلیس آگاهی تهران در حالی دادكه قرار شد این مرد همسركش برای بررسی سلامت روانیاش به پزشكی قانونی معرفی شود.
تصورات ذهنی برای یك قتل
یكی از مهمترین قتلهای خانوادگی همسركشی است. این جنایتها انگیزههای خاص خود را دارد كه از مهمترین انگیزهها میتوان به اختلاف رفتاری میان زوجین، اعتیاد مرد یا زن خانواده، مسائل اخلاقی یكی از زوجین، سوءظن رفتاری كه ناشی از ارتباط نامتعارف یكی از زوجین با فرد غریبهای خارج از چارچوب خانواده است، اشاره كرد. دخالتهای دیگران از جمله خانوادههای زن و شوهر در زندگی آنها و حتی مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مشكلات روحی و روانی یكی از طرفین نیز در همسركشی بیتاثیر نیست. در این پرونده مرد میانسالی در جریان درگیری همسرش را خفه كرده و به قتل رسانده است. آنها 12 سال از زندگی مشتركشان میگذشت و صاحب دو فرزند بودند. در بررسی این پرونده معلوم شد كه عامل جنایت 18سال سابقه مصرف حشیش داشته و یك ماه قبل از جنایت آن را ترك كرده بود. یكی از اختلافهای او با همسرش همین اعتیاد او بوده كه باعث شده بود زن خانواده چند بار قهر كند و نزد خانوادهاش برود. حتی 15روز قبل از اینكه كشته شود دوباره با شوهرش دعوا كرده و به حالت قهر نزد خانوادهاش رفته و زمانی كه بازگشته مرد خانواده عصبانی شده، نتوانسته برخشم خود غلبه كند كه همین باعث شده قتل آنی را رقم بزند و همسرش را خفه كند. متهم در تحقیقات قضایی ــ پلیسی اظهارات متفاوتی را درباره انگیزهاش از قتل اعلام كرده ازجمله اینكه مدعی شده اجنه در وجود او رخنه كرده و با دستور آنها قتل را انجام داده است. حتی متهم مدعی بود كه بیمار روانی است و در زمان قتل به او جنون دست داده است. این گفتهها ساخته ذهن متهم است، چرا كه او مداركی دال براینكه بیمار روحی و روانی است و در بیمارستان بستری بوده یا نزد روانپزشك مراجعه كرده به محكمه قضایی ارائه نداده است. برای پیشگیری از همسركشی، باید زوجین اگر مشكلاتی در زندگی دارند از افراد با تجربه در خانوادههایشان برای حل مشكلات خود كمك بگیرند یا نزد مشاوران خانواده بروند تا مشكلاتشان حل شود. آنها باید برای تحكیم زندگی خانوادگی خود تلاش كنند و این طور نباشد كه هر بار به مشكل برخورد كرده زندگی را به پایان خط رسیده بدانند. همچنین اگر یكی از زوجین در یك خانواده مبتلا به اعتیاد هستند باید برای درمان و ترك اعتیاد خود اقدام كنندو در كمپهای ترك اعتیاد بستری شوند. گاهی دیده میشود كه فرد معتاد اقدام به ترك خودسرانه اعتیاد میكند كه برایش دردسرهای بیشتری را ایجاد میكندكه بهتر است فرد زیر نظر پزشك و مراجع مناسب اقدام به ترك اعتیاد كند، چراكه اگر این اقدام را انجام ندهد، تعادل روحی و جسمی لازم را ندارد.
اجنه دستور قتل را دادند!
شهروز به پهنای صورت اشك میریخت و فریاد میزد من خودم، بچههایم و زنم را بدبخت كردم. باور كنید انگار دیوانه شدهام، زن بیگناهم را كشتم، اجنه در روح و جسمم رخنه كرده و دستور این جنایت را به من دادند.
از آشنایی با مقتول بگو.
او از اقوام دورمان بود و 12 سال قبل از طریق خانوادهام با وی آشنا شدم و ازدواج كردم و ثمره زندگیمان دو فرزند خردسال است.
با هم اختلاف داشتید؟
در این سالها با هم اختلاف و درگیری نداشتیم و زندگیمان زبانزد كل فامیل بود. اختلاف ما دو نفر از چند ماه پیش شروع شد، از زمانی كه اجنه در وجودم رخنه كردند و جسم و روحم را به تسخیر درآوردند. صداهای عجیب و غریب میشنیدم. اجنه مقابلم ظاهر میشدند. وسایل خانه به هم میریخت و شیر آب بیخودی بازو بسته میشد. اجنه حتی خواب را به من حرام كرده بودند. ساعت 12 شب كه میخوابیدم، ساعت 3صبح با آزار اجنه بیدار میشدم و تا ساعت 12شب بعد نمیتوانستم بخوابم.
بعد چه شد؟
اجنه میگفتند باید زنت را بكشی چون او تو را میخواهد بكشد. اجنه به من میگفتندكه زنت در غذای تو قرص میریزد. ماجرا را به همسرم گفتم كه میگفت اشتباه میكنم و دچار مشكلات روحی شدهام و باید درمان شوم كه توجهی به حرفهایش نمیكردم. حتی زنم برای اثبات اینكه در غذا چیزی نمیریزد ابتدا خودش غذا میخورد و بعد من غذا را میخوردم. همین درگیریها باعث شد زنم دو بار قهر كند و به خانه پدریاش برود. یكی از قهرهایش 15 روز طول كشید كه باعث شد در آن مدت از دو فرزندم نگهداری كنم. اجنه روح و جسم مرا تسخیر كرده بودند و زیر بارحرفهای زنم نمیرفتم كه نزد روانپزشك بروم.
از روز جنایت بگو.
ساعت 5 صبح بود كه دوباره اجنه سراغم آمدند. بیدارم كرده و مقابل چشمانم ظهور كردند. میگفتند اگر امروز صبحانه ای که زنت آماده کرده را بخوری
كشته میشوی پس او را بكش تا زنده بمانی. آنها به من دستور قتل زنم را دادند. زنم را بیدار كردم كه ناراحت شد چرا بیدارش كردم. اختیاری از خودم نداشتم و با دستور اجنه لباس سورمهای زنم را برداشتم و با انداختن آن دور گردنش او راخفه كردم. وقتی به خودم آمدم اجنه را دیگر ندیدم و صدایشان را نمیشنیدم. اما زنم مرده بود و پشیمان شده و دچار عذاب وجدان بودم. ساعتها كنار جسدش نشستم و گریه كردم. باور جنایت برایم سخت بود. بچهها را به خانه پدرم در طبقه فوقانی بردم و به او گفتم زنم را كشتهام. بعدازظهر كه سیگار خریدم و به خانه بازگشتم ماموران آنجا بودند و مرا بازداشت كردند.
بعد از جنایت قصد خودكشی داشتی؟
بله. عذاب وجدان رهایم نمیكرد، میخواستم قرص بخورم و به زندگی خودم هم بعداز قتل همسرم پایان دهم، اما دلم به حال بچههایم و خانوادهام سوخت. بنابراین از تصمیم خودكشی منصرف شدم، اما ای كاش خودم را میكشتم تا بمیرم و به همسرم برسم. الان كه زندهماندهام انگارهر لحظه بابت جنایتی كه انجام دادهام، بارها میمیرم.
اگر زمان به عقب بازمیگشت؟
شاید به حرفهای زنم گوش میدادم و میرفتم نزد روانپزشك و مشكلاتی كه برایم رخ داده بود را درمان میكردم تا حالم خوب شود. ای كاش قاتل نمیشدم و اكنون همسرم زنده بودو من، او و بچه دوباره كنار هم زندگی میكردیم.
زندگی تو مثل چه فیلمی است؟
فیلم جنگیر. چون مثل همان اشباح و اجنهای كه در وجود شخصیتهای آن فیلم رخنه كرده و اختیار را از دست آنها میگرفت من هم آن گونه شده بودم و اختیار اعمال خودم را نداشتم و اینچنین تلخ جان همسرم را گرفتم و بچههایم را بدون مادر گذاشتم و حالا آنها باید سالهای زیادی را در غم از دست دادن مادرشان سپری كنند.
پشیمانی؟
خیلی پشیمانم و باورم نمیشود زنم را كشتم.
ای كاش به حرف زنم گوش میدادم و نزد روانپزشك میرفتم و درمان میشدم، نه با توهم اجیر شدن از سوی اجنه ناخواسته دست به قتل بزنم. زودتر مرا قصاص كنید.