printlogo


از قتل زنان تا اعدام در ملاء عام
از کشف جسد اولین مقتول در نزدیکی دهکده المپیک در فروردین 76 تا پنج ماه بعد که قاتل بالای دار رفت، یک ماجرا و یک نام مردم تهران را به هراس انداخته‌بود: «خفاش شب». غلامرضا خوشرو، با نام‌های مستعار «عبدا... عبدالرحمن» یا «مراد نادری» که به ستار هم معروف بود، بهار و تابستان 76 را به فصلی غمبار برای پایتخت‌نشین‌ها بدل کرد. خفاش شب در جریان قتل‌های زنجیره‌ای خود، 9 زن به نام‌های توران، عهدیه، الهه، اعظم و دخترش منیره، پرند و قدم‌خیر را به قتل رساند. اگر بعضی از طعمه‌های او به‌هر‌ترتیب نمی‌توانستند از چنگ او بگریزند، این آمار مطمئنا بیشتر از این عدد می‌شد. غلامرضا خوشرو در نخستین روز از آذرماه 43 در یکی از روستاهای فاروج به دنیا آمد. او در تهران ازدواج کرد اما در پی بداخلاقی‌ها از همسرش جدا شد و به خراسان بازگشت. در سال 61 به اتهام سرقت در نیشابور دستگیر شد و بعدها نیز به اتهام جاسوسی برای یک کشور خارجی که خود آن را عنوان کرده‌بود، زندانی شد. سال 71 بار دیگر غلامرضا خوشرو به تهران آمد و این بار بود که تا هنگام دستگیری، قتل‌های زنجیره‌ای خود را آغاز کرد. او با پوشیدن لباس سیاه و سرقت یک خودرو مسافرکشی می‌کرد. این قاتل‌زنجیره‌ای پس از سوارکردن دختران جوان و زنان آنان را به محل خلوتی می‌کشاند و پس از سرقت وسایل‌شان و آزار آنان، طعمه‌های خود را به قتل می‌رساند، سپس اجساد آنان را در محل خلوتی می‌سوزاند. غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب ساعت ۲۲ روز پنجم تیرماه 76 به دست بسیجیان پایگاه شهید نظری ناحیه ۱۰ شهری سپاه ناحیه غرب تهران در منطقه پونک دستگیرشد و پس از انتقال به اداره آگاهی‌غرب‌تهران، راز قتل‌های دختران و زنان‌جوان را فاش کرد. وی طی دو جلسه دادگاه در مجتمع قضایی امام‌خمینی توسط شعبه ۳۵ دادگاه‌عمومی تهران محاکمه شد. دادگاه وی یکی از جنجالی‌ترین دادگاه‌های تاریخ ایران بود و افرادزیادی جریان دادگاه را دنبال می‌کردند. سرانجام او در آخرین روزهای مرداد سال 76 حوالی ورزشگاه آزادی به دار مجازات آویخته‌شد. 23 سال بعداز اعدام این قاتل سریالی این هفته ناگفته‌های زندگی او را در گفت‌وگو با افرادی که آن زمان باعث دستگیری قاتل، مسؤول بازجویی از او و همچنین بررسی شخصیت غلامرضا خوشرو بودند، منتشر کرده‌ایم.

مسافری از آلمان
بعد از افشای جنایت‌های خفاش‌شب و انتشار چهره او در رسانه‌ها تازه چهره واقعی این قاتل فاش شد و افرادی که او را می‌شناختند با مراجعه به پلیس اطلاعاتی از زندگی او می‌دادند. یک نوجوان 16 ساله تهرانی به نام محمد که توانسته بود خفاش شب‌های تهران را شناسایی کند به ماموران گفت: وقتی چهره مرد جنایتکار را در تلویزیون دیدم، بلافاصله او را شناختم چون برادرش در نزدیکی خانه ما بود. برادرش در خیابان طرشت صاحب یک آرایشگاه است و همیشه خفاش‌شب به این آرایشگاه رفت‌وآمد می‌کرد. بلافاصله قضیه را با خانواده‌ام مطرح کردم و با کمک آنها جریان را به ماموران انتظامی خبر دادیم. هر موقع به آرایشگاه برادرش می‌رفتم، خود مرد تبهکار را در آنجا می‌دیدم. خفاش شب برای آخرین‌بار که به مغازه برادرش آمد، یک شلوار لی آبی‌رنگ و کاپشن مشکی به تن داشت و یک کیف سامسونت هم به دست گرفته بود. تا آنجا که اطلاع دارم، اسمش غلامرضا است و خفاش‌شب گاهی با من صحبت می‌کرد. او می‌گفت حدود چهارسال در آلمان بوده و طوری حرف می‌زد که گویی فارسی را فراموش کرده است.



مستاجری که ناگهان تغییر کرد
دراین‌باره صاحبخانه برادر خفاش شب هم به خبرنگاران گفت: حدود 5 ماه پیش برای اجاره خانه‌ام آمد و خودش را آرایشگر معرفی کرد و من هم زیرزمین خانه‌ام را با گرفتن 700 هزار تومان ودیعه با ماهی 5 هزار تومان به او اجاره دادم تا این‌که بعد از عید متوجه شدم یک مرد شیک‌پوش هرازگاهی به خانه آنها می‌آید. آخرین‌بار حدود یک‌ماه پیش بود که این مرد (خفاش شب) که بعدا فهمیدم برادر اوست با سرووضع خوب و یک کیف سامسونت در دست به خانه‌شان آمد. به مستاجرم اعتراض کردم که این مرد کیست که مرتب به خانه شما می‌آید؟ او گفت، غلامرضا برادر من است که اخیرا از آلمان به ایران آمده است. او خانه‌ای در تجریش دارد و برای سرکشی پیش ما می‌آید. وقتی آنها به خانه‌مان به عنوان مستاجر اثاث آوردند، وضع مالی خوبی نداشتند ولی این اواخر زندگی‌شان تغییر کرد و آنها مرتب وسایل جدیدی به زندگی‌شان اضافه می‌کردند تا این‌که همسرم به من گفت عکس غلامرضا برادر مستاجرمان را در تلویزیون نشان داده‌اند، ولی من باور نکردم چون آنها آدم‌های ساکتی به نظر می‌رسیدند و ما فکر نمی‌کردیم برادر مستاجرمان خفاش شب‌های تهران باشد.



               خفاش شب افغانی نبود
در آغاز نیروهای انتظامی فکر می‌کردند خفاش شب، شخصی است به نام عبدالرحمن عبدا... و از اتباع افغانی. افغانی جلوه‌دادن قاتل شب‌های تهران هر لحظه ممکن بود که جو کاذبی در شهر ویا کشور علیه اتباع افغانی ایجاد کند و به جنایات و تبهکاری‌های جدیدی بینجامد. شرایط به نحوی بود که برخی افغانی‌ها از رفتن به سر کار یا فرستادن فرزندانشان به مدارس جلوگیری می‌کردند؛ البته همه این‌ها به این دلیل بود که خفاش شب خود را افغانی معرفی کرده بود. کار به جایی رسید که یکی از فرماندهان پلیس گفت: باید تمام افغان‌های غیرمجاز جمع‌آوری شوند و کسانی که به‌صورت غیرقانونی وارد کشور شده‌اند، اخراج شوند. در ادامه تحقیقات مشخص شد، او غلامرضا خوشرو و اهل قوچان است و موضوع افغان‌بودن قاتل دروغ و ساختگی است.



بانکی که خوشرو حساب داشت
خفاش شب،  روبه‌روی آرایشگاه در یکی از شعبات بانک در طرشت دو حساب پس‌انداز و جاری باز کرده بود و پول‌های خود را از آن طریق به قوچان حواله می‌کرد. خیلی زود کارمندان بانک و حتی کسبه محل او را شناختند.



در دادگاه چه گفت؟
4 مرداد سال 1376 محاکمه خفاش شب به ر یاست قاضی گودرزی و با حضور اولیای‌دم در سالن اجتماعات مجتمع قضایی دادگستری تهران برگزار شد.
متهم به قتل 9زن و دختر ساکن تهران، دقایقی پس از قبول اتهامات خود مبنی بر جنایات پی در پی، در حالی‌که تالار مجتمع قضایی امام‌خمینی(ره)، از انبوه جمعیت موج می‌زد، ناگهان همه چیز را انکار کرد وگفت یکایک قتل‌ها را همکار او حمید انجام داده‌است. انکار غلامرضا خوشرو، حاضران در جلسه دادگاه به‌ویژه نزدیکان و اقوام قربانیان را به‌شدت خشمگین کرد. حمید گودرزی، رئیس شعبه35 دادگاه در پاسخ به اظهارات متهم و خطاب به مردم گفت: با وجود انکار متهم، مدارک محکمی در دست است که ثابت می‌کند این مرد دروغ می‌گوید و کسی به نام حمید وجود ندارد.
محاکمه به ریاست قاضی حمید گودرزی در حالی آغاز شد که انبوه جمعیت به علت کمبود جا در داخل سالن، پشت درهای بسته دادگاه به انتظار ایستاده‌بودند.
در نخستین جلسه دادگاه، جز متهم، خواهر و برادر و زن برادر وی نیز به اتهام مخفی کردن وسایلی که از قربانیان جنایت دزدیده شده‌بود، حضور داشتند. در آغاز، رئیس دادگاه طی سخنانی به توصیف ماجرا پرداخت و گفت: روز چهارم تیر، اجسادی در حومه تهران به‌ویژه در منطقه غرب به‌دست آمد و معلوم شد متهم(اشاره به خوشرو) مرتکب قتل آنها شده‌است. بعد مشخص شد غلامرضا از سال72 تا74، در استان خراسان مرتکب سرقت‌هایی شده و در زندان‌های وکیل‌آباد و قوچان مدتی را به‌سر برده‌است.
از اواخر سال72، در تهران قتل‌هایی رخ داده‌بود که طبق تحقیقات ما و ماموران آگاهی، 9نفرشان را غلامرضا کشته‌است. پیدا شدن اموال مقتولان در خانه خواهر و برادر وی نشان داد او مرتکب این قتل‌ها شده‌است.
 گودرزی یادآور شد برای متهم وکیل تسخیری به‌نام دکتر شکاری انتخاب شده که ایشان از قضات سابق و استاد دانشگاه هستند. آن‌گاه غلامرضا خوشرو به خواست رئیس دادگاه خود را معرفی کرد وگفت 28ساله و ساکن در یک روستای قوچان خراسان است. زن ندارد، اما سال‌ها پیش، دختری به نام منیژه نامزد او بوده‌است. وی در پاسخ به رئیس دادگاه که چرا سال72 زندانی شده‌است، گفت به اتهام سرقت، آدم‌ربایی و دزدیدن طلا و جواهرات مردم زندانی شده‌بودم.
وی در توصیف چگونگی فرار خود از زندان گفت: داشتند مرا از زندان به دادگاه می‌بردند که دستم باز بود و فرار کردم. بعد هم اتومبیلی را سرقت کردم.
رئیس دادگاه از خوشرو پرسید: چند ماه پیش از زندان آزاد شدی؟
- پنج ماه پیش
اتهامات خود را قبول داری؟
- بله، قبول دارم.
رئیس دادگاه خطاب به حضارگفت: در میان قربانیان این مرد، چهار مادر و دختر نیز بودند، از جمله بانو توران45 ساله که در تاریخ 13فروردین76 در چیتگر، مقابل در غربی استادیوم آزادی با چاقو گردنش بریده شده‌بود.
گودرزی خطاب به جمعیت گفت: اگر از بستگان بانو توران کسی اینجا هست، به سوالات من پاسخ دهد. سپس مردی به نام علی پشت تریبون قرار گرفت و گفت: « آقای قاضی، مادر من ساعت پنج صبح می‌خواست (به) بهشت‌زهرا برود که به تور این مرد جانی خورد. از شما می‌خواهم از او بپرسید چرا دست مادرم را قطع کرد و جنازه او را آتش زد؟ سپس محمد اسماعیل، پدر 71ساله مقتول توضیحاتی به دادگاه داد و تقاضای قصاص متهم را کرد. آن‌گاه چند زن و مرد و دختر مقتولان به ترتیبی که گودرزی، رئیس دادگاه از آنان خواست توضیحاتی به دادگاه دادند و گفتند جنازه سوخته خانواده آنها در باغ‌های چیتگر و اطراف غرب تهران پیدا شده و متهم با قساوت کامل قربانیان خود را کشته‌است.
آن‌گاه خانواده بانو قدم خیر(عهدیه) به دادگاه توضیحاتی دادند و همگی تقاضای قصاص متهم را کردند. برخی از خانواده‌ها در پایان توضیحات خود، خواستار مقابله به‌مثل با متهم و حتی سوزاندن او شدند. برخی دیگر گفتند علاوه بر قصاص، خواهان دریافت خسارت از دولت و دادگاه هستند. در ادامه نشست دادگاه، زن برادر متهم و همچنین برادر او، پیرامون سوابق غلامرضا توضیحاتی دادند و خواهر وی گفت برادرش از 10سالگی به این سو، تنها سه بار به خانه آمده و از حال و روز خود همه را بی‌اطلاع گذاشته‌است. در ادامه جلسه دادگاه، کسانی که توانسته‌بودند از چنگ متهم به قتل بگریزند، از جمله زنی به نام نرگس پیرامون حادثه توضیحاتی دادند.
غلامرضا خوشرو هم در پاسخ رئیس دادگاه که آیا این زن را می‌شناسد، پاسخی تاییدآمیز داد. سپس حمید گودرزی از متهم به قتل توضیحاتی خواست و او با اشاره به نام‌های مستعار خود گفت که در سنین 14، 15 سالگی درکانون اصلاح و تربیت به‌سر برده‌است. متهم به پرسش‌های دادگاه، پاسخ‌های ضدو نقیضی داد و از حمید نام برد و همه قتل‌ها و آتش زدن جسدها را به وی نسبت داد. دادگاه خوشرو در حالی به پایان رسید که قاضی پرونده او را به قصاص و تحمل 214 ضربه شلاق محکوم کرد.
ماجرای غلامرضا یا خفاش شب را هنوز هم خیلی‌ها به یاد دارند. قاتل زنجیره‌ای که جنایت‌هایش را با هدف سرقت و آزار جنسی در سال71 آغاز کرد و پس از قتل 9زن و دختر جوان، در نهایت سال76 و با هوشمندی یک مامور بازنشسته و تیزهوش گشت بسیج توسط پلیس دستگیر و سال 76 به دار مجازات آویخته شد. 23سال از مرگ خوشرو می‌گذرد و پرونده این قاتل زنجیره‌ای حالا آن‌قدر قدیمی شده‌است که دوباره آن را از لابه‌لای پرونده‌های خاک‌خورده بیرون بکشیم و با نثر آن زمان بازخوانی‌کنیم.




روز اعدام
سرانجام، ساعت 4 بامداد چهارشنبه 22 مرداد ماه 76، محل اعدام قاتل تعیین شد. سه‌راهی غرب دهکده المپیک، محوطه محصور و سه هکتاری تربیت بدنی، جایی که تیمسار کیومرثی و مامورانش دورتادور آن را محاصره کرده‌بود. در آغاز، حجت‌الاسلام قدیانی، رئیس مجتمع ویژه قضایی، روی بام اتاقک متروکه محوطه رفت و خطاب به جمعیت، به جرایم و جنایات قاتل اشاره کرد. وی‌گفت: غلامرضا پیش از اعدام باید 214 ضربه شلاق را که مردان خانواده‌های اولیای‌دم به او خواهند زد، تحمل‌کند. قاتل روی بام همان اتاقک متروکه به یک تخت بسته شد و اولیای دم یک به یک آمدند و چند تازیانه به پشت او فرود آوردند. سپس حمید گودرزی، رئیس شعبه 35 دادگاه عمومی استان تهران گفت: دکتر نازپرور، پزشک قانونی که قاتل را معاینه کرده، او را سالم تشخیص داده‌است. پس از اعدام نیز جسد قاتل را معاینه و گواهی مرگ را صادر خواهد کرد. وقتی دویست و چهاردهمین ضربه به پشت قاتل فرود آمد، او را از روی تخت مخصوص بلند کردند و آثار تازیانه را به مردم که دورتادور محوطه گرد آمده‌بودند، نشان دادند. سپس دبیری، معاون اجرای احکام به حاضران گفت: قاتل در آخرین لحظات گفته‌است اگر من گناهی کرده‌ام، از خداوند طلب مغفرت می‌کنم و همین. هیچ‌یک از افراد خانواده این جنایتکار شاهد اعدام او نیستند و جنازه وی بعد از اعدام، تحویل گورستان خواهد شد.
در پایان این اظهارات، طناب آبی رنگی را که از دکل جرثقیل زردرنگ آویخته‌بود، به گردن قاتل آویختند و با اشاره تیمسار کیومرثی، راننده جرثقیل، اهرم مخصوص را عقب کشید و آرام آرام جسد او از زمین اوج گرفت و به این ترتیب، پرونده یکی از هولناک‌ترین جنایت‌های سال‌های اخیر کشور برای همیشه بسته شد.