printlogo


مشاهدات خبرنگاران جام جم از تهران و 11شهر بزرگ کشور در اولین روز اعمال ناقص محدودیت‌های کرونایی
ایران خواب و بیدار

باز باران با ترانه ؛ چه بارانی، چه پاییزی؛ با گوهرهای فراوان؛ چه شنبه‌ای، چه شهری؛‌ می‌خورد بربام خانه؛ چه شهر بیداری،‌ من به پشت شیشه تنها ایستاده؛ نه، تنها نه، مردم آمده‌اند، ایستاده در گذرها، رودها راه افتاده؛ چه بارانی، چه تهرانی. گلچین گیلانی زمزمه می‌کند؛ آسمان امروز دیگر نیست نیلی؛ دل تهران تپیده،‌ یادم آرد روز باران؛ باران اول آذر،‌ آسمان سوراخ شده و مردم مچاله زیر چترها پا می‌کوبند و می‌روند؛ یک دو سه گنجشک پرگو باز هر دم می‌پرد این سو و آن سو؛‌ گنجشک‌ها نیستند، خیس می‌شوند خب، مردم ولی آمده‌اند؛
آن مرد با ماشین آمد، آن مرد سوار اتوبوس شد،‌ آن زن با چتر آمد و خزید در ایستگاه مترو.
شهر بیدار است،‌ مثل همه شنبه‌ها، مثل همه روزهای اول هفته که آخرین خمیازه‌ها کشیده می‌شود و مردم پخش می‌شوند در شهر؛‌ چه شهری، چه تهرانی،‌ چه پایتخت شلوغ پلوغی.
دلت می‌خواست از خانه که می‌زنی بیرون همه جا سوت و کور باشد که نبود. دلت می‌خواست از فرعی به اصلی که می‌پیچی پشت قطار ماشین‌ها نمانی که ماندی. دلت می‌خواست بی‌آرتی‌ها که مثل مار خوش‌خط و خال از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب شهر آدم جابه‌جا می‌کنند مثل مارها در سرما بخوابند که نخوابیدند. دلت می‌خواست در بزرگراه‌ها تخت‌گاز بروی و چند دقیقه‌ای برسی به محل کارت که نشد، که ترافیک نگذاشت، که سیل آدم‌های بیرون‌زده از خانه‌ها اجازه نداد.
تهران باید دیروز می‌خوابید و سرش را می‌کرد زیر لحاف قرمز کرونایی و آرام می‌گرفت که نگرفت. بزرگراه‌ها اگر شاهد خوبی باشند تهرانِ دیروز را بی‌قرار نشان دادند؛ شهیدهمت در مسیر غرب به شرق از بوستان جوانمردان، شهید حکیم درمسیرغرب به شرق از باکری، بزرگراه هاشمی رفسنجانی درمسیر غرب به شرق از شهیدستاری همگی به روایت پلیس راهور، بار ترافیکی داشتند. تردد اما در برخی نقاط جنون‌آمیز بود در شیخ فضل‌ا... در مسیر غرب به شرق از جناح، آزادی در مسیرغرب به شرق از میدان آزادی و مسیر جنوب به شمال نواب از شهیدچراغی که سنگین زیر ترافیک بودند، درست مثل برادرخوانده‌هایشان بزرگراه‌های شهید زین‌الدین در مسیر شرق به غرب در محدوده شمیران‌نو و بابایی در مسیر شرق به غرب از خیابان هنگام.
اینها همه آدم‌های این شهر درندشت بودند که همگی استارت زده و زده‌بودند به دل بزرگراه‌ها که حتما برسند به کاری که مهم است، که جزو مشاغل ضروری گروه یک است، که بتازند و هرچه زودتر برسند به جایی که لابد اگر نباشند چرخ آنجا لنگ می‌زند؛ چقدر دلت می‌خواست دیروز درتهران خوشبین باشی.
دیروز خیلی‌ها زیر آسمان ایران دعا کردند خوشبین باشند و تلاش کردند تا خیال کنند که همه چیز راست و ریست است. در 11 شهر ایران، در11 نقطه مهم جمعیتی کشور که تعدادی از آنها زیر باران پاییزی خیس شدند و تعدادی خشک ماندند،‌ دیدن ایرانِ به خواب‌رفته، برای جمعیت دلواپس، رویا شد. ایران با آن گونه‌های سرخ از تب کرونا، دیروز در نخستین روز اجرای جدی‌ترین محدودیت‌های کرونایی، رو زرد کرد، از نشدن و از نتوانستن.  دیروز شهرهای بوشهر، کرمان، اهواز، کرمانشاه، بندرعباس، تبریز، سمنان، اصفهان، ایلام، مشهد و ساری شهرهایی نبودند که رفتار مردم و کردار ناظرشان به رنگ قرمز کرونایی آنها بیاید. در بیشتر این شهرها گرچه کسبه همت کرده و تن به تعطیلی داده‌بودند ولی خیابان‌های شلوغ و ترددهای بی‌توقف،‌ چشم‌ها را حیران می‌گذاشت. این آخرین فرصت ایران برای رو پا شدن است، اگر وضعیتی که دیروز درتهران و 11شهر بزرگ کشور حاکم بود در روزهای آینده بازهم ادامه داشته‌باشد، شک نکنید زمین می‌خوریم و پرچم کرونا می‌رود بالا.
 معرکه مترو
بگذار هرچه می‌خواهند آمار بدهند، بگذار بگویند مسافران مترو و اتوبوس کمتر از قبل شدند، اصلا بگذار بگویند این کاهش آن‌قدر چشمگیر بوده که رکوردی ثبت شده، ولی مسافران دائمی مترو با چشم اندازه می‌گیرند نه با آمارها،‌ که برایشان فاصله‌شان با نزدیک‌ترین مسافر ملاک است و شاخص‌شان تعداد صندلی‌های خالی ضربدر خورده است، نه آماری که مشتی عدد و رقم قابل تشکیک‌اند.
دیروز متروی تهران به روایت چند مسافر همیشگی و مشاهدات میدانی خودمان،‌ خلوت نبود. حوالی ساعت 10 صبح در ایستگاه تقاطعی دروازه دولت آدم بود که موج می‌زد و روی سکوهای تجریش و کهریزک مثل دو موج‌شکن، پخش می‌شد. روز اول آذر،‌ روز آغاز شدیدترین محدودیت‌های کرونایی به روایت مسؤولان،‌ دلت می‌خواست دو دستت را که باز می‌کنی کسی به نوک انگشت‌هایت نخورد، ولی می‌خورد. دلت می‌خواست روی هر ردیف صندلی فقط سه نفر ببینی ولی صف شش نفری مسافران روی صندلی‌های آبی، ضربدرهای هشداری را له کرده بود. دیروز هرچه در مترو دنبال خلوتی برای خودت می‌گشتی مهیا نبود،‌ منظور خلوتی روزهای فروردین99 است که واگن‌های خلوت و راهروهای لخت از مسافر مترو، گاه وهم‌انگیز می‌شد.
اتوبوس‌ها هم به همین منوال. در خطوط همیشه شلوغ بی‌آرتی تهران، در ساعات قبل از ظهر که بهترین ملاک برای سنجش رفت و آمد مردم است، ازدحام وجود داشت. خوبی اتوبوس این است که هم پنجره برای بازکردن و تهویه هوا دارد و هم دستفروش ندارد،‌ اگر هم دارد تک و توک دارد، نه مثل مترو که دستفروشان از ابتدای صبح دیروز مثل بقیه روزها آماده باش زدند و جار می‌زدند: جوراب، دستکش، دستگیره، فااااال.
 اصناف؛‌ خوب، بد، زشت
چهارراه گلوبندک که در روزهای عادی سوزن بیندازی از بس ازدحام است، پایین نمی‌رود دیروز در نخستین روز اعمال محدودیت‌های کرونایی شده بود مثل شهر ارواح، ساکت و خلوت، با ردیف کرکره‌های پایین که به احترام قانون سرخم کرده بودند. بازاربزرگ تهران، این قلب تپنده اقتصاد ایران، این شهر هزار دالان دیروز به کل تعطیل بود. بازار کیف و کفش سپهسالار هم که روزهای قبل به‌راحتی از ساعت 6عصر می‌گذشت و تا دیر وقت دایر بود، دیروز اول آذر را با مغازه‌های سراسر تعطیل آغاز کرد.
خبرنگار ما که در دو بلوار بهشتی و شاهد محله تهرانسر گشتزنی کرده بود همه مغازه‌ها را تعطیل گزارش کرد البته به‌جز یک نمایشگاه خودرو و یک سمساری. خبرنگار دیگر جام‌جم که از میادین ملت و هروی و محله شمس‌آباد گزارش می‌داد نیز مغازه‌ها را از املاکی و طلافروشی و خیاطی تا اسباب‌بازی‌فروشی تعطیل دیده بود، به‌جز یک آبمیوه فروشی دور میدان ملت. در خیابان شکوفه تهران هم گرچه کرکره مغازه‌های غیرمجاز پایین بود، ولی یک گل‌فروشی بزرگ و پرمشتری داشت کارش را می‌کرد،‌ حوالی میدان رسالت هم یک مغازه عینک‌فروشی و در محله عباس‌آباد، مغازه‌های ضبط و باند و لوازم اسپرت خودرو.
مغازه‌دارهای تهران دیروز، هم به قانون پایبند بودند و درخانه نشستند و هم قانون را دور زدند مثل یک صاحب کافه حول و حوش خیابان میرداماد که در هفته‌های قبل کارش شده بود فراخوان اینستاگرامی دادن و دعوت مردم برای حضور در کافه. دیروز که با او تماس گرفتیم طبق انتظار،‌ گوشی تلفن را جواب داد یعنی که در کافه بود، ولی شاید از روی ترس گفت که تعطیلیم.
با این حال اصناف پایتخت،‌ دوره جدید محدودیت‌ها را خوب آغاز کردند و بهتر از ماه‌ها و هفته‌های قبل ظاهر شدند. امیر محمودزاده، کارشناس بحران البته امیدوار است این وضع ادامه‌دار باشد و به ما می‌گوید امیدش به پایبندی مردم به رعایت قانون زیاد است، چون آمارهای بالای ابتلا و مرگ و میر باعث شده بسیاری از مردم عمق بحران را درک کنند.
اما واقعا ازدحام دیروز در خیابان‌های تهران چه توضیحی داشت و این موج انسانی داشت به کجا می‌رفت؟


سردرگمی و ازدحام در شهرستان
79میلیون ایرانی در شهرهای زرد و نارنجی و قرمز زندگی می‌کنند، یعنی اگر غافل شوند کرونا می‌گیرند و شاید یکی از کسانی بشوند که درحسرت دم و بازدمی آسوده در بیمارستان‌ها افقی شده‌اند. دیروز در برخی شهرستان‌ها اما همان ازدحامی که در تهران جای سؤال بود، بازهم مایه تعجب شد. در تهران می‌شد این ازدحام را خوشبینانه به بارش باران ربط داد، ولی در بوشهر و کرمان هم که باران نمی‌بارید همین ازدحام وجود داشت.
خبرنگار ما از شهر قرمز بوشهر و کمی آن طرف تر از برازجان، درست از مبادی ورودی و خروجی این شهرها گزارش داد مجریان طرح محدودیت، خود دچار سردرگمی و بی‌نظمی هستند به طوری که خروج از این شهرها آزاد ولی ورود به آنها ممنوع است که این وضع باعث ایجاد ترافیکی چند کیلومتری شده است.
از وضعیت شهر کرمان اما خبرنگار ما روایتی متفاوت دارد و در همان حال که مشاغل غیرمجاز در خیابان‌های بهشتی، شریعتی، اقبال، استقلال،‌ خواجو و بلوار جمهوری را تعطیل دیده بود، ولی به کسبه‌ای هم برخورده بود که کرکره را تا نیمه پایین داده و بین
باز و بسته بودن گیر کرده بودند. اتفاق عجیب در کرمان اما ازدحام جمعیت در داروخانه‌ها، میوه فروشی‌ها و نانوایی‌هاست که به روایت خبرنگار جام‌جم تنها چیزی که در آن بین رعایت نمی‌شود، پروتکل‌های بهداشتی ضدکرونایی است. نمی‌دانیم، شاید ویروس کرونا در مشاغل گروه یک، جنب و جوشی ندارد و از اثر می افتد، شاید هم برای مردم بد جاافتاده که درمغازه هایی که مایحتاج روزانه‌شان را تأمین می‌کنند، مریضی سراغ کسی نمی‌آید.
آنچه از اهواز گزارش می‌شود نیز چندان امیدبخش نیست به طوری که طبق روایت خبرنگار ما روز اول آذر در این شهر با اعمال محدودیت‌های ناقص کرونایی آغاز شد. به این ترتیب درشهری که محله کیانپارس آن به کل تعطیل بود، اما در مرکز آن و در خیابان سلمان فارسی یا بازارچه‌های پایین شهر مثل کیان و بازارعبدالحمید همه فروشندگان با رعایت موازین بهداشتی حداقلی مشغول کسب و کار بودند و تناقضی آشکار را به تصویر می‌کشیدند. آنچه دیروز در بندرعباس گذشت نیز بهتر از اهواز نبود و به نوعی به کرمان و تهران پهلو می‌زد به طوری که مشاهدات میدانی خبرنگار جام جم نشان می‌دهد گرچه بازارها و پاساژها در بندرعباس تعطیل بودند ولی خیابان‌ها، ساحل و فروشگاه‌های زنجیره‌ای پرازدحام بودند. نکته ترسناک در بندرعباس این که گویا طولانی شدن درگیری کشور با کرونا باعث ریخته شدن ترس خیلی‌ها شده و همین دیروز عده زیادی بدون ماسک و بی توجه به فاصله فیزیکی در رفت و آمد بودند. مشاغل گروه یک که این روزها مجاز به فعالیت هستند گویا در تبریز نیز غلط انداز شده و مردم را به اشتباه انداخته‌اند. خبرنگار ما از این شهر گزارش می‌دهد دیروز مردم زیادی جلوی بانک‌ها بدون رعایت فاصله از هم تجمع داشته‌اند ،ولی بحث برانگیزتر این که خودروهای غیربومی چنان به سمت تبریز هجوم آورده‌اند که در مبادی ورودی ترافیک سنگینی شکل گرفته است.
در نخستین روز اعمال محدودیت‌های جدید کرونایی، اما از ایلام خبرهای بدی رسید که به نوعی همه ادعاهای مسؤولان و ناظران را به چالش می‌کشد. خبرنگار ما در این شهر دیروز اکثر مغازه‌های ایلام را باز و در حال فعالیت گزارش کرد و ترددها را مثل روزهای گذشته.
آنچه روز گذشته در اصفهان مشاهده شد نیز گرچه بهتر از ایلام بود، ولی از نوعی هرج‌ومرج حکایت داشت به‌طوری‌که به روایت خبرنگار جام جم، گرچه ترافیک در خیابان‌های شهر نسبت به‌روزهای قبل روان‌تر شده ،اما بخش خصوصی یا علنی یا چراغ خاموش در حال فعالیت‌اند؛ مردمِ بی‌توجه به بحران نیز همچنان در خیابان‌ها می‌گردند و خرید می‌کنند. از این بابت اصفهانی‌ها با مشهدی شباهت دارند به‌طوری‌که مشاهدات خبرنگار ما در مرکز استان خراسان رضوی نشان می‌دهد خیابان‌ها همچنان شلوغ و مردم همچنان در حال رفت‌وآمد هستند و خیلی‌ها اعتقادی به ماسک ندارند. درمرکز ایران و در شهر سمنان نیز عده‌ای یواشکی در گوشه و کنار مشغول کسب و کارند، ولی طبق اعلام خبرنگار ما مشکل اصلی در این شهر تناقض میان حرف‌های مسؤولان و مدیران استانی است، به طوری که دیروز عده‌ای تردد خودروها با پلاک غیربومی در سمنان را مشمول جریمه می‌دانستند و برخی آن را بلامانع.  این جنس ناهماهنگی‌ها در شهر ساری نیز عجیب توی ذوق می‌زند. مرکز استان مازندران روز پیش به هیچ وجه خلوت نبود که به روایت خبرنگار جام‌جم در این شهر یک دلیل اصلی دارد و آن هم ناهماهنگی است. قضاوت با شما. خبرنگار ما می‌گوید دو شهر ساری و قائمشهر تنها 15کیلومتر با هم فاصله دارند، ولی اولی قرمز و دومی نارنجی تعیین شده و برابر قانون ورود به شهرهای قرمز و خروج از آنها به‌طورکامل ممنوع است، درحالی‌که بخش قابل توجهی از مردم این دو شهر، تردد روزانه به یکدیگر دارند و چون در شهرهمسایه مشغول کارند چاره‌ای جز تردد ندارند.
در حالی که خبرنگار ما از زنجان، قانون‌شکنی در حجم وسیع را گزارش نکرد و اوضاع را تحت کنترل توصیف می‌کرد و خبرنگار جام‌جم از کرمانشاه رفتار واحدهای صنفی را امیدبخش می‌دانست، ولی گویا در کرمانشاه مشکل فقط واکنش کسبه به تعطیلی‌های سراسری نیست، بلکه در این شهر مشکل اصلی در آرامستان‌ها به‌ویژه درمناطق روستایی است که مشاهدات میدانی نشان می‌دهد مراسم تدفین و فاتحه با قوت و تجمع برگزار می‌شود و مراسم ختم از مساجد به خانه‌ها منتقل شده است.