آمریکا پس از قطع امید از پهلوی، دست دوستی به انقلاب دراز کرد
نشانی گاوداری را اشتباه آمدهای!
علیرضا رأفتی - رابرت هایزر، ژنرال چهار ستاره و خلبان کارکشتهای که همه مدالهای افتخار نیروی هوایی ارتش آمریکا را روی سینهاش جمع کرده بود و در جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام خوش درخشیده بود با همه توانش آمده بود که از این مأموریتش هم با دستی پر و سری بالا به آمریکا برگردد. هایزر در دیماه سال 1357 از طرف دولت آمریکا مأمور شده بود که به ایران بیاید و نگذارد حکومت پهلوی سقوط کند.
برنامه آمریکا این بود که محمدرضا پهلوی باید هرچه زودتر کشور را ترک کند و کسی مثل بختیار بماند بالای سر دولت از نفس افتاده تا مستشاران آمریکایی و ارتش بتوانند مملکت را از انقلابیون پس بگیرند. هایزر در دو ملاقاتی که با محمدرضا پهلوی داشت به او اطمینان داده بود که نمیگذارد دست انقلابیون و یاران خمینی به حکومت برسد. قرار بود با دادن امتیاز، مردم را آرام کنند و دست آخر اگر این اتفاق نیفتاد و انقلابیون دولت بختیار را ساقط کردند، هایزر به کمک ارتش ایران کودتا به راه بیندازد و ریشه انقلاب را برای همیشه بزند.
البته ژنرالها و مستشاران آمریکایی با توپ و تانک انداختن در خیابانهای تهران و کودتا کردن بیگانه نبودند. بیست و چند سال پیش از آن هم در مردادماه سال 1332 علنا در ایران مداخله نظامی کردند و دهها نفر از جوانان کشور را به ضرب گلوله مستقیم از بالای بام و دیوارهای خانه مصدق به زمین ریختند و رئیس دولت محبوب مردم را ساقط کردند.
دست نظامیهای بیگانه با دخالت در امور داخلی و خارجی ایران آنقدرها هم بیگانه نبود. هایزر هم با نگاهی به سابقه آمریکا در ایران و با تکیه بر سوابق خودش در کارزارهای بزرگ پیش از آن، با پهلویها بسته بود که حکومت را برایشان پس میگیرد.
اما همه این برنامهریزیها تا 12 بهمن 57 قوت گرفت . وقتی پای امام به تهران رسید همهچیز عوض شد. هنوز نامههای ارسالی هایزر به پنتاگون و کاخ سفید از طبقهبندی محرمانه خارج نشده و کسی خبر از محتوای آنها ندارد اما هرچه بود در چنین روزهایی دولت آمریکا حمایتش را از حکومت پهلوی برداشت و اعلام کرد که از این پس از انقلابیون حمایت خواهد کرد.
آن روزها سیاستهای آمریکا بسیار محتاطانه و در پرده پیش میرفت و شاید کسی شک هم نمیبرد به اینکه یک کشور چطور میتواند پشت یک حکومت دربیاید و بر منابع و نفتش دست بیندازد و آخر کار مثل گوشت قربانی رهایش کند و دست بیندازد دور گردن حکومت بعدی. اما حالا بعد از 42 سال در روزهایی زندگی میکنیم که حقیقت این ماجرا بیشتر برایمان روشن شده است.
روزهایی که رئیسجمهور آمریکا صراحتا و در رسانهها، مملکت سعودی را «گاو شیرده» خود میخواند و بشکههای نفت دشداشهپوش هم چیزی جز نشستن و نگاه کردن ندارند چون مثل حکومت پهلوی ماندن یا پریدن سر زیر گیوتینشان به اشاره انگشت آمریکاییهایی وابسته است که سر نخ گیوتین را دارند.