چرا هر بار فکر میکنیم کرونا را شکست دادهایم، با تصمیمات اشتباه به نقطه صفر برمیگردیم؟
قرمز بیتدبیری
مثل روز روشن بود که به این نقطه میرسیم؛ واضحتر از خورشید و کتمان ناپذیرتر از روشنایی آفتاب. همه حتی کمسوادها و کماطلاعها و مردم عامی که تحلیل علمی بلد نیستند و به غریزه حرف میزنند، میدانستند تعطیلات که شروع شود و فرمان آزاد باش که از سوی دولت صادر شود، دوهفته بعد باید کاسه چه کنم دست بگیریم. حالا تعطیلات تمام شده و کاسه چه کنم افتاده توی دستمان و در کشوری که گونههایش از شدت تب کرونا گل انداخته باید دنبال راهی برای فرار از بیماری باشیم.
اما به کجا باید رفت؟ به 31مرکز استان که همگی قرمزند یا به 257شهر که آنها هم قرمزند؟ مسلما به 129شهر نارنجی و 51شهر زرد هم نمیشود دلخوش بود، چون با همین سرعتی که بیماری پیش میرود چند روز دیگر اینها هم همه قرمز میشوند و در ایرانی که سراسر سرخ و احمر است مجبوریم حتی خوابهای قرمز ببینیم چه رسد به بیداریهایمان که یکپارچه قرمز خواهد بود.
فردا را نمیدانیم. امروز که امروز است در ایران پهناور ما فقط چهار لکه آبی وجود دارد که یک لکه مماس است با استان نیمروز افغانستان، دو لکه چسبیدهاست به مرز ایران و پاکستان در جنوب شرقی و یک لکه هم یله دادهاست در سواحل دریای عمان در جنوب؛ بهجز اینها هر چشماندازی که هست، قرمز است و خبر از خطر کرونایی میدهد که پرزورتر و جدیتر از گذشته مبتلا و قربانی صید میکند.
اما چرا با این که امروزمان از قبل قابل پیشبینی بود و این پیشبینی هوش و درایت چندانی هم نمیخواست، ما دوباره به تله کرونا افتادیم؛ آیا تقصیر ما ملت بود یا تقصیر دولتمردان؟ آیا این ما مردم بودیم که قسم حضرت عباس خوردن وزیر بهداشت برای سفر نکردن و دورهم جمع نشدن را نشنیدیم یا دولت بود که 25اسفند 99 با مطلوب جلوه دادن شرایط و ترسیم نقشهای از ایران که بهجز چند لکه قرمز، بقیهاش زرد و آبی آرامبخش بود ما را به اشتباه انداخت؟
24روز قبل که برای لغو نشدن سفرهای نوروزی در جلسه شنبه روز ستادملی مقابله با کرونا دل در دل مردم نبود و دولت با یک همراهی غافلگیرکننده با دل مردم، بهجز برای 14شهر قرمز و 31شهرستان نارنجی تردد در سایر نقاط کشور را آزاد اعلام کرد کسانی که دستی در کار و تحلیلی در ذهن داشتند، مطمئن بودند تعطیلات تمام نشده تق کار در میآید و بیماری اوج میگیرد که گرفت.
ما اکنون در تاریخیترین برهه از حضور ویروس کرونا در کشور، در نقطهای که هر روز رکورد ابتلا و مرگ روز قبل را میشکنیم و با شتاب آسانسورهای برج میلاد به سمت آمارهای بزرگتر میتازیم آنچنان درگیر چه باید بکنیم و همه چالشهای مدیریتی ابتدای شیوع کرونا هستیم که بعید است وضع فعلی در آیندهای نزدیک کنترل شود. در واقع ما در حبابی از بیتدبیری و ندانمکاری اسیریم که گهگاه رنگ و بوی سیاسیکاری و حتی تعارض منافع برخی مسوولان را نیز میگیرد؛ حبابی که هرگز نمیترکد بلکه فقط اندازهاش کوچک و بزرگ میشود و لبههای آن همواره به تن و بدن ما میساید.
چه بودیم، چه شدیم!
نقشه ایران که ماههاست رنگبندیهای کرونایی مناطق روی آن ترسیم میشود 25 اسفند 99 نقشهای امیدبخش بود. آن روز فقط شهرهای آبادان، امیدیه، اندیمشک، اهواز، ایذه، بندر ماهشهر، بهبهان، دزفول، رامهرمز، شوش، شوشتر، کارون و مسجد سلیمان در خوزستان و گچساران در استان کهگیلویه و بویر احمد وضعیتی قرمز داشتند. شهرهای نارنجی کرونایی هم محدود بودند به ارومیه، اشنویه، خوی، ماکو، نقده، شهرضا، باغ ملک، حمیدیه، هفتگل، هندیجان، خرمشهر، دشت آزادگان، شادگان، هویزه، دهلران، دامغان و شاهرود، پاسارگارد، گراش، لامرد، خنج و مهر، سیرجان، کهگیلویه، گرگان، رودبار و رودسر، آمل، رامسر، ساری و خمین.
همین شد که با چراغ سبز ستادملی مقابله با کرونا(بخوانیم دولت) سفرها راه افتاد و مردمی که بازهم تصور کردند کرونا تمام شده و بیماری به خاطرهها پیوسته در جای جای ایران جاگیر شدند. البته مردم در حالی به پشتگرمی اطلاعات دولتی خیالشان راحت شدهبود که همان روز 25اسفند که اجازه سفر صادر میشد کرونا در کشورمان 100قربانی گرفتهبود و آمار ابتلاها همچنان پنج رقمی و بالای 11هزار بود؛ آماری که در کشورهای دیگر بحران تلقی میشود، نه وضعیتی مطلوب.
اگر بدانیم چند روز قبل در شهری از شهرهای چین فقط به دلیل مثبت شدن آزمایش کرونای شش نفر قرنطینه سراسری اعمال شد ولی ما در حالی که صد کشته دادهایم و 11هزار بیمار جدید شناسایی کردهایم اوضاع را خوب میدانیم، آن وقت قطعا به این نتیجه میرسیم که کاسهای زیر نیمکاسه است و مشکلی در میان. قبل از تعطیلات نوروز حمید سوری، رئیس کمیته اپیدمیولوژی کووید- 19 به ما گفت اشتباه محاسباتی مدیران و تصمیمگیران کشور از شیوه غلط رنگبندیهای کرونایی ناشی میشود و چون ملاک رنگبندیها میزان بستری در هر منطقه است فراموش میشود که ملاکهای جهانی برای رنگبندی مناطق مبتنی است بر تعداد ابتلاها و مراجعات سرپایی. این توضیح البته منطقی به نظر میرسد ولی گمانمان این است که اصرار بر این شیوه نادرست رنگبندی هم از آبشخور سوءمدیریت و شاید هم از سوءمدیریتهای تعمدی ناشی میشود که این همه وقت اصلاح نشدهاست. در واقع امروز آنچه بعد از 14ماه گلاویز بودن با کرونا ذهنمان را درگیر کرده این است که آیا واقعا ملاک رنگبندیهای کرونایی در کشورمان اشتباه است یا تصمیمات اشتباهی که گرفته میشود تعمدی است؟
مدیریت بیمنطق
برای اثبات عمدی بودن تصمیمات نادرست در کنترل و مدیریت کرونا در کشورمان باید مستدل حرف زد و سند ارائه داد ولی چون اثبات آن بسیار دشوار است و حمل بر سیاهنمایی میشود، به صلاح نزدیکتر این است که تصمیمات نادرست را ناشی از بیتدبیری بدانیم نه سوءنیت. مصداقهای این بیتدبیری نیز زیاد است و عیانترینش فرصتسوزی نوروز 1400 است برای مهار کرونا. نوروز امسال هرآنچه کوشیدهبودیم بریسیم با آزادسازی سفرها و عادی جلوه دادن اوضاع توسط دولت همگی پنبه شد. همچنین نهفقط انجام سفرهای داخلی و شرکت در کنسرتهای پیدرپی جزیره کیش برای همگان آزاد بود که سفرهای خارجی حتی به کانونهای جدی شیوع کرونا مثل ترکیه نیز آزاد و رها بود. حتی این روزها که ابتلای روزانه نزدیک به 50هزار نفر به کرونا در ترکیه مسجل است بازهم سفر به این کشور مجاز است و یک ایرانی میتواند با بهای اندک به کانون بیماری برود و کرونا سوغات بیاورد.
حتی در ماجرای تلختر، در حالی که پیش از این وزیر بهداشت در نامه به وزیر کشور درخواست توقف حداقل یکهفتهای ایاب و ذهاب از طریق مرزهای هوایی و زمینی با ترکیه را ارائه کردهبود، وزیر کشور با این توجیه که لغو شدن پروازها خسارت سنگینی به بار میآورد، بیپروا اعلام کرد چون توقف تردد در مرزها تبعات سوء دارد بسته شدن مرزها فعلا منتفی است. جالب اینکه رئیسجمهوری نیز نظر وزیر کشور را پسندید و با نادیده گرفتن نظر وزیر بهداشت، مخالفت صریح خود را با توقف پروازها به ترکیه اعلام کرد. در این آشفتهبازار هیچ عجیب نبود که مطلع شدیم عدهای سودجو که پشتشان به تصمیمات غیرکارشناسی و نبود نظارت گرم است، تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر لغو تورهای ترکیه را لگدمال کردند و اینبار بهجای برگزاری تور در حال فروش پکیج رزرو هواپیما، هتل و ترانسفر به مقصد ترکیه هستند. اگر نخواهیم این اتفاقات را از مصادیق بارز سوءتدبیر بدانیم دستکم باید آنها را ناشی از دوگانه سلامت و معیشت که هنوز در ذهن مسؤولان اجرایی کشور پابرجاست، بدانیم؛ دوگانهای که همواره نیز از موضوع حیاتی سلامت میگذرد و به نفع معیشت رای میدهد، آن هم معیشتی نیمبند. گرچه ایرج حریرچی، معاونکل وزارت بهداشت ترجیح داد در یک برنامه زنده تلویزیونی نام کسانی را که نظرات وزارت بهداشت را در ستاد ملی مقابله با کرونا وتو میکنند، مکتوم نگه دارد ولی همین که او گفت میخواستیم از تعطیلی نوروز1400 برای خاموش کردن شعلههای بزرگ کرونا استفاده کنیم و شعلههای کوچکتر را با طرح شهید سلیمانی خاموش کنیم اما عدهای اجازه این کار را ندادند، معلوم است که نطفه تصمیمات اشتباه در ستاد ملی و توسط ردهبالاترین افراد تصمیمگیر بسته میشود که به تعبیر ایرج حریرچی به سلامت جامعه، نسبت به بقیه امور وزن کمتری میدهند. اما چه وزنی سنگینتر از وزن سلامت جامعه و مهار یک بیماری فلجکننده و خسارتزا؟
عدهای این روزها که کرونا بیامانتر از همیشه در حال تاختوتاز است یکور ذهنشان را درگیر کرونا و ور دیگر را راهی بورس کردهاند؛ دو حیطهای که نحوه تصمیمگیریها در هر دو بهگونهای است که شرایط سبز را خیلی راحت به شرایط قرمز تبدیل میکند و از قضا در هر دو حیطه نیز قرمزشدن اوضاع یقه مردم را میگیرد نه کسانی را که مسبب ایجاد شرایط هستند؛ یکی به جان مردم میافتد و یکی به مالشان.
محدودیتهای بیبخار
کشوری که 257شهر قرمز و 31مرکز استان کرونایی دارد و ابتلاهای روزانهاش پنج رقمی و مرگهای 24ساعتهاش سه رقمی است در مدیریت کووید-19 سرش پایین است و قطعا حرفی برای گفتن ندارد. همین کشور اگر در چنین شرایط بحرانی همچنان تصمیمات بیخاصیت و حتی غلط بگیرد که اصلا تا مدتها نباید سرش را بلند کند. اگر این کشور را خودمان بدانیم در ماجرای مدیریت کرونا یک بازنده بیشتر نیستیم و چون اصرار بر اشتباهات داریم و مصلحت را یک روز راهآمدن با دل بازاریان، یک روز فرجهدادن به شرکتهای هواپیمایی و گهگاه نرمش به نفع صنعتگردشگری دانستهایم بازنده بودنمان ادامهدار است. با این که دیروز بعد از ابتلای نزدیک به 21هزار نفر دیگر به کرونا و فوت 193هموطن، دیگر جایی برای دفاع از تصمیمات ستاد ملی مقابلهبا کرونا باقی نماندهبود، ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت محدودیتهای گروه دوم و سوم شغلی برای شهرهای قرمز و نارنجی را اعلام کرد؛ در واقع برای 85درصد از شهرهای ایران.
او گفت از این پس به مدت دو هفته بوستانها، بازارهای دائم و موقت، پاساژها، مراکز شمارهگذاری، آرایشگاههای زنانه و مردانه، فروشگاههای لوازم آرایشی و بهداشتی، لوازم خانگی، کادویی، اسباببازیفروشی، مشاوران املاک، آتلیههای عکاسی و مراکز تهیه و طبخ غذا و رستورانها در شهرهای قرمز و تالارها، استخرها، باشگاههای ورزشی، چایخانهها و قهوهخانهها، آموزشگاههای زبان و موسیقی و مهدهایکودک در شهرهای نارنجی تعطیلاند. حریرچی البته گله کرد از این که چند روزی از قرمز و نارنجیشدن بسیاری از شهرها میگذرد ولی هیچکدام از این محدودیتها اعمال نشده اما از گله چه سود؟ اعمال این محدودیتها که مطمئنا همچون ماههای قبل بهواسطه ضعف نظارتها خوب رعایت نخواهد شد همچنان نظر منتقدان را نیز تامین نکردهاست؛ یکی از آنها پیام طبرسی رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری تهران که دیروز در برنامهای رادیویی خواستار تصمیمگیری درست ستادملی مقابله با کرونا در کنترل بحران پیک چهارم در کشور شد و گفت که با محدویتهای نیمبند نمیتوان شرایط را کنترل کرد. او میگوید ظرفیت کرونایی بیمارستانها اشباعشده و بخشهای جدید در حال بازشدن است که این هم محدود است و بعد از چند روز به بنبست خواهیم رسید.
محمد طالبپور، رئیس بیمارستان سینای تهران نیز که میزان مراجعات فعلی به بیمارستانهای تهران را چهاربرابر مراجعات نیمهبهمن و کل ماه اسفند میداند، راه چاره را تعطیلی دوهفتهای شهر و گسترش واکسیناسیون میداند و لاغیر.
عباس آقازاده، رئیس مجمع عمومی سازمان نظامپزشکی هم که معتقد است از سرعت اپیدمی عقب ماندهایم و پشت سر ویروس کرونا درحال حرکتیم نیز بهترین راه را گسترش واکسیناسیون در کشور میداند که البته دراینباره درگفتوگویی با ایلنا از عملکرد ضعیف مسوولان در تامین واکسن کرونا انتقاد کردهاست.
با این حال درد ما در ماجرای کرونا فراتر از این حرفهاست و مشکلات خلاصه است در گفتههای جلیل میرمحمدی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس به جامجم که اصلیترین دلیل وضعیت موجود، تصمیماتی است که در ستاد ملی مقابله با کرونا گرفته میشود و با نگاه تخصصی پیشگیری از شیوع این بیماری هیچ همخوانی ندارد؛ ستادی که در آن به نظرات و توصیههای وزیر بهداشت به عنوان متولی اصلی پیشگیری از این بیماری توجه نمیشود و این شخص تنها و تکرای است. این وزیر بهداشتِ تکرای و تنها دیروز چند جمله آتشین و البته مبهم گفت که با کمی تفسیر و تحلیل میتوان به کنه آن پیبرد. سعید نمکی گفتهاست با شناختی که از قدرت سرایت و مرگومیر ویروس جدید داشتم با مکاتبات عدیده از بخشهای مختلف درخواست کردم موضوع را جدی بگیرند تا بتوانیم ویروس را در استان خوزستان زمینگیر کنیم اما برخی کرونا و مرگ مردم این سرزمین را ابزار سیاسی میکنند تا بتوانند ورشکستگی گذشته را شاید جبران و در ماههای پیشرو آبرفته را به جوی بازگردانند.
جوی، آبرفته، سیاسیکاری، کرونا، مرگ مردم، جبران ورشکستگی؛ این کلمات از دیروز تا به حال در ذهن ما منجلابی ساختهاند که افکارمان تا زانو در آن فرورفتهاست؛ اینها چه کسانی هستند که چنین اعتقاداتی دارند و دلیل عنادشان با سلامت مردم چیست؟
ساختار ستاد باید تغییر کند
فریبرز ناطقی الهی / کارشناس مدیریت بحران
بر اساس علم مدیریت بحران، مشکلاتی با ابعاد وسیع همچون شیوع ویروس کرونا باید بهصورت اصولی حل شود. راههای مقطعی که این روزها در مدیریت بحران کرونا در حال انجام است، راهکارهای مناسبی برای ریشهکنی شیوع ویروس در کشور نیست. مدیریت بحران شیوع ویروس کرونا در کشور فاجعهبار است. امروز مدیریت پاندمی رهاشده و به همین دلیل است که هرروز شاهد افزایش ابتلا و مرگومیر ناشی از بیماری کرونا در کشور هستیم. حال زمان آن است که تدبیری برای مدیریت بحران کرونا اندیشیده شود. منابع بهداشتی کشور مستهلک و کادر درمان نیز خسته شده است. بنابراین باید برای رفع این مشکلات فکری کرد اما قبل از هر چیزی باید ساختار ستاد ملی مقابله با کرونا تغییر کند. در حال حاضر تعطیلی کشور میتواند تصمیم مناسبی برای مدیریت بحران به وجود آمده ناشی از ابتلا و مرگومیرهای کرونایی باشد. با اعمال تعطیلی دوهفتهای کشور هیچ اتفاقی نمیافتد. البته تعطیلی چهارهفتهای کشور میتواند گزینه مناسبی باشد. همچنین تعطیلی هشتهفتهای کشور میتواند تا 90 درصد آرامش را به کشور برگرداند. با تعطیلی دوهفتهای فقط میتوان تااندازهای شیوع ویروس را کاهش داد اما بعد از بازگشایی، آمار ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا دوباره افزایش پیدا میکند. البته تعطیلی کشور برای کنترل شیوع ویروس کرونا میتواند گزینه مناسبی باشد اما توجه به تأمین نیازهای اولیه مردم نیز باید بهعنوان یکی از اولویتهای ستادملی مقابله با کرونا در نظر گرفته شود.
تعطیلی تنها راه است
مینو محرز / عضو کمیته علمی ستاد مبارزه با کرونا
پیش از تعطیلات نورزو، ویروس جهشیافته کرونا در کشور شایع بود و بارها مدیران سلامت هشدار دادند در برخی شهرهای کشور ویروس جهشیافته شایع است. این در حالی است که با شروع تعطیلات نوروزی، سفر به شهرهای کشور آزاد اعلام شد. هرچند جای سوال است که چرا مسافرت به شهرها در تعطیلات نوروزی آزاد شد، اما این نبود مدیریت در اعمال محدودیتها، باعث افزایش شدید شیوع ویروس کرونا در کشور شد و امروز شاهد افزایش ابتلا و مرگ و میر ناشی از آن هستیم. تعداد مراجعات و بستری در بخشهای ویژه در پایتخت و دیگر شهرها افزایش پیدا کرده و این شرایط حداقل تا دو هفته دیگر ادامه دارد. درشرایطی که واکسن کرونا به طور کامل به کادر درمان نرسیده و تا تولید انبوه واکسن ایرانی نیز چند ماهی فاصله داریم، بهترین راه، تعطیلی دو هفتهای کشور است. تعطیلی سراسری کشور در ستادملی مقابله با کرونا مطرح شده و پیشنهاد اعضای کمیته علمی ستاد هم تعطیلی است اما بسیاری از کسب و کارها با مشکلات اقتصادی روبهرو هستند. پس شاید گزینه قرنطینه بخشهای پرخطر تهران و دیگر شهرهای قرمز که در شرایط بحرانی قرار دارند، بتواند باعث کاهش تشدید شیوع بیماری کرونا شود. حداقل پنج تا هفت روز باید مناطق مختلف و پرخطر تهران و شهرهای دیگر تعطیل شود، در این صورت کمی از بار بستری و مراجعه افراد مبتلا به کرونا در بیمارستانها کاسته و تا حدودی بیماری کنترل میشود. بهترین کار این است که مدیران سلامت برنامهریزی کنند و تصمیم مناسبی برای تعطیلی تهران و شهرهای قرمز دیگر بگیرند.