شعری سرشار از موسیقی بدون توجه به نقش شعر و كاركرد آن در جامعه ایرانی، نمیتوان درباره یك شاعر خاص قضاوت كرد. شاید نزدیك به یكهزاره، شعر در جامعه ایرانی جورِ نبودِ هنرهای گوناگون را بهدوش كشیده و یكتنه فلسفه، منطق، اخلاق، روانشناسی و دیگر علوم انسانی و چه بسا علوم طبیعی و تجربی از جمله: ستارهشناسی، ریاضیات، طب و... را پیش برده است. از طرفی موسیقی ایرانی، آنطور كه از نگارههای حدود 5000 سال پیش میتوان فهمید، آوازی بوده و در كنار تصویر گروه نوازندگان، خوانندهای هم دیده میشود. از حدود قرنهای هشتم و نهم، تصنیفسرایی و تصنیفخوانی هم رواج پیدا كرد؛ هرچند كه در اجرای گوشههای مختلف دستگاههای موسیقی ایرانی، معمولا از غزل و گاهی به تناسب گوشههای خاص از دوبیتی یا رباعی بهره گرفته شده است. اینكه كدام شاعر بسامد بیشتری در اجراهای خوانندگان موسیقی ایرانی داشته است و مورد توجه واقع شده، نیاز به پژوهشهای گستردهای دارد؛ اما شك نیست كه سعدی یكی از پربسامدترین شاعران از این حیث است. برای محدود كردن پژوهش، میتوان یكی از خوانندگان مهم و پركار را انتخاب كرد. برای نمونه در كتاب «هزار گلخانه آواز» به كوشش كاظم مطلق و مهدی عابدینی، تحقیقی انجام شده كه نشان میدهد محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران، از میان قالبهای مختلف شعر فارسی
80 درصد به غزل تمایل داشته و شاعران مورد توجه او عبارتند از: حافظ، باباطاهر و سعدی. عطار، عراقی و حتی مولوی پس از آنها قرار میگیرند. (هزار گلخانه آواز، انتشارات فراگفت، ص۳۰۲)
دلایل محبوبیت سعدی، خواه برای مطالعه و خواه برای ارائه در آواز، متعدد و بسیار است. سعدی ساده سخن میگوید و در سخنانش نگاهی جهانشمول را بازگو میكند. گذشته از بوستان و گلستان، كه سعدی در نگارش آنها پی اهداف خاصی بوده، در غزلهایش هم با تكیه بر دانش جامعهشناسی و روانشناسی كه دارد، دردهای مشترك انسانی را میكاود. او با تكیه بر عشق تلاش میكند كه جماعتی كه بارها مورد غارت و تجاوز قرار گرفته و حكومت بیگانگان جنایتكار را تجربه كردهاند را سر پا نگه دارد. سعدی علیرغم شناخت از عرفان و مفاهیم عرفانی كه در شعر عصر او تازه پا گرفته بود و شعر عاشقانه یا مدحی صرف، راه سوم را انتخاب كرد. شعرهای او سرشار از عشق زمینی است و نوع تازهای از عشق را معرفی میكند. عشقی كه انسان را از خویشتناش فارغ میكند. عشقی كه در آن عاشق در برابر معشوق، خود را تسلیم میداند و به روزگار عاشقی رضا دارد: «و گر تو جور كنی رای ما دگر نشود» البته سعدی با نگاه طناز خود در بزنگاههای خاص به دفاع از عشق و انتقاد اجتماعی میپردازد:
جماعتی كه نظر را حرام میگویند / نظر حرام بكردند و خون خلق حلال
سعدی در غزلهایش از زبانورزی و فرمگرایی پرهیز میكند و تمركزش روی معنا، خواننده آواز و شنونده را همزمان به سوی هدفی خاص، كه همان پیام شعر است، پیش میبرد. سادگی در شعر او به حدی است كه آدم باور نمیكند سعدی غزلسرا همان سعدی گلستان باشد. وزنهای متنوع و شیوههای گوناگون دیگر، غیر از وزن عروضی، شعر او را از موسیقی سرشار میكند و دست خواننده را برای اجرا باز میگذارد. درك درست سعدی از دوران خود و از جامعه ایرانی، سبب شده كه طیف گستردهای از جامعه طرفدار شعرش باشند. شعر او ستایشگر زندگی و عشق است و امیدواری. شعری رنگارنگ كه توصیف طرحها و رنگهای طبیعت را در كنار توجه به دردهای مشترك انسانی توامان دارد. شعری كه در نهایت سادگی و شیوایی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد كه شاعر برای اهالی درك و دریافت كنار گذاشته است. از همین روست كه میگویند شعر او سهل و ممتنع است.
بهمناسبت روز بزرگداشت سعدی شیرازی نگاهی داریم به رابطه اشعار او و قابلیتهای این شعرها برای اجرا شدن با زبان موسیقی
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
اول اردیبهشتماه روز بزرگداشت سعدی شیرازی است. شاعری که نام او بخشی از فرهنگ و هنر و هویت ایرانی است. بهراستی چه اتفاق عجیبی است که هنر یک فرد در یک گوشه از تاریخ، در کنج اتاقش و پستوی خانه، میتوان از چنان افسونی برخوردار باشد که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردد و به بخشی از تاریخ یک ملت تبدیل شود. خصیصهای که بیشک شعر سعدی یکی از مصادیق آن در تاریخ ماست. یکی از عواملی که سبب شد شعر سعدی بیشتر با عوام مردم جامعه ارتباط برقرار کند و مردم کلام سعدی را از زبان خود بدانند، همراهی شعر سعدی با موسیقی و آواز در طول تاریخ است. چنانکه اگر به تاریخ بنگریم، خوانندگان و نوازندگان بسیاری براساس شعری از سعدی، قطعهای موسیقایی ساختهاند و شاکله اصلی آن آهنگ را شعری از سعدی به وجود آورده است. بهمناسبت روز بزرگداشت این شاعر بزرگ فارسیزبان، نگاهی به آن دسته از ویژگیهای شعر سعدی داریم که موجب آشتی شعر او و موسیقی ایرانی شده است. در مقدمه گزارش نیز زمینههای موسیقایی و علاقهمندی خود شاعر به ساز و آواز را در اشعار وی بررسی کردهایم.
ساز و آواز در شعر سعدیبرای اینکه رابطه بین سعدی و موسیقی را کشف کنیم، شرط اول این است که ببینیم آیا شاعر اصلا در اشعار خود نیمنگاهی به موسیقی داشته یا اینکه تمام اتفاقاتی که بعدها برای اشعار او در حوزه موسیقی افتاده صرفا براساس کیفیت ادبی شعرهاست
نه به دلیل بهرهمندی او از سواد موسیقایی. شعر سعدی به وضوح نشان میدهد سعدی از چند وجه مختلف به موسیقی توجه داشته و میتوان در روابط لفظی و معنوی، این توجه را بررسی کرد.
چنانکه سیروس شمیسا در کتاب «سبکشناسی» میگوید: «ژرفساخت شعر سعدی هنری است اما در ظاهر ساده مینماید همانکه قدما آن را سهل و ممتنع میگفتند.»
چنین زبانی باید امتیازات ویژهای نیز داشته باشد: چه از نظر موسیقی درونی و چه از جنبه موسیقی بیرونی و کناری. وجود مضامین متنوع در آثار سعدی، در باب خوشآوازی، ادوات موسیقی، اصطلاحات و کلمات مربوط به موسیقی خواننده خاص را به این حقیقت نزدیک میکند که سعدی بیشک مانند بسیاری از شعرای ایران به نوعی عملی یا نظری بر علم و فن موسیقی تسلط و تبحر داشته است. این تبحر بهویژه در حکایات گلستان و بوستان بیشتر خود را نشان میدهد.
او در باب سوم بوستان که در عشق و شور و مستی حکایتها دارد، برای گوش سپردن به آواز کائنات تأکید دارد و سماع را دری برای ورود الهامات الهی میداند:
ندانی که شوریدهحالان مست
چرا برفشانند بر رقص دست
گشاید دری بر دل از واردات
فشاند سر و دست بر کائنات
به عنوان نمونه دیگر به حکایتی از گلستان اشاره میکنیم که از بخشهای مشهور آثار سعدی محسوب میشود. سعدی در حکایت چهاردهم گلستان، به اهمیت قرائت قرآن که کلام الهی است میپردازد و بر خوشصدا بودن قاری تأکید میکند بر این نتیجه که اگر قرآن با صدای بد خوانده شود کسی را رغبت شنیدن این سخنان نخواهد بود و چون کلام خدا و بیان آن به آواز بلند جنبه تبلیغی دارد در حقیقت باید گفت که سعدی در عصر خود به ظرایف تبلیغ صوتی موسیقایی زیبا توجه نیکو و درستی داشته است. هرچند احتمالا خواندهاید اما با نگاهی که گفته شد یکبار دیگر این حکایت را بخوانید:
«ناخوشآوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره (نرخی است که کسی را در قبال آن برای انجام کاری اجیر کرده باشند) چند است؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همیدهی؟ گفت: از بهر خدا میخوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:
گر تو قرآن بر این نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی».
چرا خوانندگان، سعدی را انتخاب میکنند؟وقتی به تاریخچه موسیقی ایرانی نگاه میکنیم، میبینیم خوانندگان برای انتخاب شعر، همواره گوشهچشمیبه دواوین شاعران کهن داشتهاند و از این میانه سعدی همواره جزو انتخابهای اول بوده است (در همین زمینه و در صفحه 11
صابر محمدی گزارشی نوشته و تعدادی از بهترین آثار موسیقایی این سالها با اشعار سعدی را معرفی کرده است).
این مساله نشان میدهد شعر سعدی باید ویژگیهای منحصر به فردی داشته باشد که غالبا توسط خوانندگان مورد گزینش
قرار گرفته و دیوان کلیاتش منبع بسیاری از خوانندگان و آهنگسازان بوده است. دکتر ضیاء موحد، عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و پژوهشگر شناختهشده ادبیات در مقالهای به نام «موسیقی غزل سعدی» که در اردیبهشت 1390 در مجله مرکز سعدیشناسی به چاپ رسیده، چند ویژگی موسیقایی را برای اشعار حافظ و سعدی برمیشمرد که زبان غزل این دو شاعر را به اوج رسانیدهاند:
وزنهای عروضی گوشنواز و پرهیز از وزنهای نامطبوع.
پرهیز از سکتههای وزنی حتی سکتههای به اصطلاح ملیح.
پرهیز از شکل مخفف و شکسته کلمهها یا ساکنهای متوالی که در قصیده بسیار معمولند.
کاربرد واژههایی که تکرار صامتها و مصوتهای آنها در کنار هم بافت خوشآهنگی ایجاد کند.
پرهیز از کلمههای مهجور و نامانوس.
پرهیز از به کار بردن ردیفها و قافیههای دشوار.
پرهیز از تعبیرهای پیچیده و تصویرهای نامناسب.
نکته مهمیدر اینجا مطرح است و آن اینکه کلمات و ترکیبات را نمیتوان به خودی خود خوشآهنگ یا ناخوشآهنگ دانست بلکه مهم این است که کلمه یا ترکیب مورد نظر در چه بافتی در شعر بهکار رفته و به مخاطب عرضه شده است. در این زمینه ذکر مثالی میتواند کارگشا باشد. مثلا باور عمومی بر این است که استفاده از کلمات غیرفارسی در شعر غالبا دلچسب نیست و این کلمات در ساخت یک بیت نامانوس به نظر میآیند. برای مثال اینطور به نظر میرسد که کلماتی مثل «لمن تقول» (به که میگویی؟)، «یا لیت» (ایکاش) و «بضاعت مزجات» (سرمایه اندک) اساسا تعابیر غزلی نیستند و در ساخت یک غزل فارسی اصطلاحا بیرون میزنند. اما ببینید سعدی چقدر هنرمندانه از این کلمات در ابیات زیر بهره برده:
بیدل گمان مبر که نصیحت کند قبول
من گوش استماع ندارم لمن تقول
ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بضاعت مزجات ور قبول
ای پیک نامهبر! که خبر میبری به دوست
یالیت اگر به جای تو من بودمی رسول
مختصری در باب ایقاع
بنا به تعریف ارائه شده در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ایقاع، اصطلاحی است در موسیقی که به بحث درباره کشش زمانی نغمهها یا وزن آنها میپردازد. گرچه تعریف ایقاع برحسب ظاهر در آثار پیشینیان به صورتهای مختلفی دیده میشود ولی در حقیقت مفهوم واحدی دارد که میتوان آن را در «نظم و تناسب زمانی» خلاصه کرد. از همان مبانی عروضی، یعنی سبب، وتد و فاصله که بدانها «ارکان» میگویند، در ایقاع استفاده میشده است، با این اختلاف که به جای «افاعیل» عروضی، «اتانین» یا «تَن»ها را برای مشخص کردن وزنهای موسیقایی به کار میبردهاند. در میان آثار برجای مانده از موسیقیدانان و موسیقیشناسان نخستین سدههای اسلامی، رساله فی اجزاء خبریه الموسیقى تالیف کندی را باید نخستین اثری دانست که در آن از «ایقاعات» سخن گفته شده است.
ایقاع بحث بسیار مفصلی است که در اینجا بنای شرح تمام آن را نداریم اما باید دانست همانطور که عروض میزان کلام منظوم است، ایقـاع نیز مانند عروض، بهطور کلی دارای اوزانی است که این اوزان را در اصطلاح موسـیقی قـدیم ایـران، ادوار یـا ادوار ایقاعی گویند.
در شعر سعدی غالبا دوایر ایقاعی و عروضی برهم منطبق میشود و این شاید اساسیترین نکتهای باشد که بر مبنای آن شعر سعدی را مناسب اجرا با موسیقی میدانیم.
ذکر مثالی را در این زمینه کافی دانسته و ادامه این مبحث را به خواننده علاقهمند میسپاریم. زندهیاد استاد محمدرضا شجریان در تصنیف «در خیال» غزلی از سعدی با مطلع «بسم از هوا گرفتن، که پری نماند و بالی» را اجرا میکند. اگر این تصنیف را شنیده باشید متوجه شدهاید که تمام مصرعها توسط خواننده روی یک ریتم خوانده شده است. این مساله پیش از اینکه قدرت و نبوغ خواننده را نشان دهد، لطف غزل را آشکار میکند که شاعر در یک غزل با وزن دوری - یعنی وزنی که میتوان از حیث هجایی و آهنگی آن را به دو بخش مساوی تقسیم کرد - در تمام مصاریع و نه حتی در تمام بیتها، چنان طبعآزمایی کرده که هیچ سکتهای پدید نیاید یا از هیچ اختیاری در وزن استفاده ننماید. کوتاه و بلندی مصاریع آغازین و پایانی در هر نیممصراع (بسم از هوا گرفتن یا که پری نماند و بالی) چنان در این غزل سعدی مشابه افتاده است که پیروی از یک ریتم مشخص در خوانش کل غزل، هیچ دشواریای برای خواننده بهوجود نمیآورد. این غزل سعدی از نمونههایی است که در آن اصطلاحا میگوییم دوایر ایقاعی بر دوایر عروضی منطبقند.
مروری بر حیات شعر سعدی در چند اثر از موسیقی ایرانیسماع اهل دل، آواز ناله سعدی است
محمدرضا شجریان را سعدیخوان موسیقی ایرانی میشناسند؛ به دو اعتبار چنین میگویند: نخست اینکه شاید هیچ آوازخوانی به اندازه او شعر سعدی را نخوانده است و دوم اینکه بین آثار مهم موسیقی ایرانی که بر شعر سعدی استوار شدهاند، چندین و چند اثر شاخص از او دیده میشود. تمرکز او بر شعر سعدی تا بدانجا بود که شاید تنها خوانندهای است که تاکنون در کنار سعدیپژوهها، بهطور جدی درباره سعدی سخن گفته است. نشان به آن نشان که اردیبهشتماه سال 1389 که موسسه شهر کتاب میخواست برنامهای در بزرگداشت سعدی ترتیب دهد و از ادیبان و منتقدانی چون ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، محمدجواد غلامرضاکاشی، محسن گودرزی و علیاصغر محمدخانی دعوت کند، محمدرضا شجریان را نیز از قلم نینداخت تا شاید برای نخستینبار یک آوازخوان در کنار فلاسفه و ادبا بنشیند و درباره سعدی سخن بگوید. بگذریم. اینها را گفتیم تا بگوییم اگر در فهرست 10 تایی که از قطعات موسیقی برگزیده براساس شعر سعدی بهدست دادهایم چندتایی از محمدرضا شجریان است، بهدلیل همین تمرکز او بر سعدی و خلق چندین و چند اثر شاخص با شعرهای سعدی است. جالب است بدانید که او در بیش از 20 آلبوم رسمی و در چندین آلبوم غیررسمی و اجرای خصوصی از سعدی خوانده است.
«بگذار تا مقابل روی تو بگذریم...» و «ما گدایان خیل سلطانیم»محمدرضا شجریان
آلبوم: نوا؛ مرکبخوانی آهنگساز: پرویز مشکاتیان سال انتشار: 1365
بعید است کسی تردیدی بورزد و مناقشهای را روا بدارد در اینباره که این سه ساز و آواز مرکب در آلبوم «نوا»، شاخصترین همنشینی موسیقی کلاسیک ایرانی با شعر سعدی است. از قضا این مرکبخوانی شگفت، انتخاب نخست بسیاری از دوستداران موسیقی ایرانی بین آثار محمدرضا شجریان است. شجریان در یکی از فرازهای کارنامه خود، کاری کرد که تقریبا فراموش شده بود؛ کسی یادش نیست پیش از انتشار این مرکبخوانی، واپسین مرکبخوانی آواز ایرانی را چه کسی صورت داده بود. کار با درآمد نوا آغاز میشد اما چه رفتوبرگشتهای صعبی داشت شجریان به ابوعطا، شور، بیات ترک و سهگاه و چه غزلی راست کارتر از غزل سعدی برای این واریاسیون بیهمتا.
«از در درآمدی و من از خود بهدر شدم»غلامحسین بنان
آهنگساز: حبیبا... بدیعی آلبوم: شاخه گل 14 سال پخش: دهه 30
آن روز که جلیل شهناز و حسن کسایی، دست حبیبا... بدیعی و امیرناصر افتتاح را گرفتند و به رادیو رفتند تا برگ سبز شماره 46 را با صدای بنان ضبط کنند، لابد گمان میکردند این برگ نیز، برگی است مثل دیگر روزهای معمول رادیو که سهگاهی یا چهارگاهی یا ماهوری کوک میشود و ده بیست دقیقهای برنامه پر میکند. بنان اما آن روز، سعدی با خود آورده بود. کاری که کمتر میکرد: از در درآمدی و من از خود به در شدم. با آن صدای زیر و تحریرهای کوتاه و مخملی که از حنجرهاش طنین میگرفت، چه کرد آن روز آقای بنان با سعدی. برگ سبز 46، بعدها در چهاردهمین آلبوم بنان با عنوان «شاخه گل 14» هم منتشر شد.
«از در درآمدی و من از خود بهدر شدم»محمدرضا شجریان
آهنگساز: پرویز مشکاتیان آلبوم: دستان سال انتشار: 1367
محمدرضا شجریان کار در رادیو را دقیقا از همان سالی آغاز کرد که غلامحسین بنان، خوانندگی را کنار گذاشت؛ هم او که گفتیم «از در درآمدی و من از خود به در شدم» سعدی را در برگ سبز 46 خوانده بود. غزل آنقدر مهم و محبوب بود که سه دهه بعد، شجریان دوباره سراغش برود. بنان در دستگاه سهگاه خوانده بود و شجریان این بار چهارگاه را انتخاب کرد. شاید به این دليل که بتواند مخالف چهارگاه را هم بخواند که در نتهای بسیار بالا اجرا میشود. یعنی دقیقا خلاف آنچه بنان خوانده بود. این دو بیت که شجریان آنها را در مخالف چهارگاه خواند: «من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت/ کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم/ او را خود التفات نبودش به صید من/ من خویشتن اسیر کمند نظر شدم».
کار بنان و شجریان این تفاوت را هم داشت: بنان در مصراع دوم بیت اول خوانده بود: «گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم». شجریان ظاهرا به نسخهای دیگر از دیوان غزلیات یا کلیات سعدی مراجعه کرده بود که خواند: «گویی کز این جهان به جهان دگر شدم».
«ای کاروان آهسته ران»شهرام ناظری
آهنگساز: محمدجلیل عندلیبی آلبوم: کیشمهر سال انتشار: 1365
همانقدر که شجریان، سعدیخوان است، شهرام ناظری را به مولویخوانیهایش میشناسیم. با این حال بین آثار او نیز چند سعدیخوانی به چشم میخورد. یکی از شنیدهشدهترین آنها، تصنیف «کاروان» از آلبوم «کیشمهر» است. آهنگسازی این تصنیف، نکته قابل تامل و تازهای نداشت اما فراز و فرودها و پیچشهای صدای ناظری آن را به اثری ماندگار تبدیل کرد. دیگرانی هم این غزل را خواندهاند
از جمله علیرضا افتخاری.
«پای سرو بوستانی در گل است» تاج اصفهانی
آهنگساز: تاج اصفهانی آلبوم: آواز همایون (صفحه) سال انتشار: 1312
تاج اصفهانی هم عاشق سعدی بود. یکی از سه آواز معروفش هم با شعر سعدی همراه بوده است؛ همان آوازی که سال 1312 در باغ سهمالدوله خواندش و بعدها ادعا کرد اولین خوانندهای هم که «مرغ سحر» را اجرا کرده خودش بوده است. در همان کنسرت باغ سهمالدوله. تاج آن روز خوانده بود: «پای سرو بوستانی در گِل است/سرو ما را پای معنی در دل است». این آواز، چنان سرمشق آوازخوانهای مکتب اصفهان قرار گرفت که سطر به سطرش را میخواندند و میخواستند دقیقا شبیه تاج بخوانند. خیلی صریح، باصلابت و آنقدر بیآلایش که انگار مبتنی بر دکلماسیون است.
سعدی و دیگر انواع موسیقی در ایرانسعدی با اینکه محبوب موسیقی کلاسیک ایرانی است، اما چندان از اهالی موسیقی پاپ دل نبرده است. البته طبیعت موسیقی پاپ هم همیشه اینطور بوده که شعر یا در واقع ترانه خودش را طلب کرده است. با این حال در این سالها چند باری خوانندههای پاپ نیز از سعدی سراغ گرفتهاند. محسن چاوشی که نخستینبار در آلبوم «من خود آن سیزدهم» سراغ شاعران کهن رفته بود اما از سعدی نخوانده بود، در آلبوم «بینام»، غزل «دلم تا عشقباز آمد...» را خواند. این قطعه که «راز» نام داشت با فضای موسیقی الکترونیک، مورد توجه قرار گرفت. دیگر انواع موسیقی مانند راک، در ابتدای شکلگیریشان در ایران به شعر کلاسیک توجه نشان میدادند. البته بیشتر هم به حافظ و مولانا نظر داشتند. هر چند نتیجه، چندان مطلوب هم نمینمود و حالا هم که این موسیقی شعر کلاسیک را به کناری نهاده است. یکی از آثار درخشان این سالها براساس شعر سعدی، قطعه «قلاب» همایون شجریان است. از آنجا که این آثار را نمیتوان کاملا مبتنی بر رپرتوار موسیقی کلاسیک ایرانی دانست و به تلفیق تن دادهاند، این اثر را اینجا و نه در بخش موسیقی کلاسیک ایرانی آوردهایم. «قلاب» هم بسیار مورد توجه قرار گرفت. همایون، وجوه نمایشی شعر را بهدرستی اجرا کرده، اما موسیقی اثر از جایی به بعد به ورطه موسیقی عامهپسند استامبولی و نواهایی آشنا و ملموس میافتد و حیف میشود.