روایت یکتا
صدای انقلاب که بلند شد تازه مشخص میشود که جنگ بچه بازی نیست و میان تیر و تفنگش روپوش های سفید هم با رنگ خاک و خون قاطی میشوند. آن وقت آنهایی که بهشان می گویند لباس خاکی، طعم شهادت را میچشند و برخی از همان سفیدپوشها هم. اما شهادت حساب و کتاب دارد ، الکی نیست. گرچه نهایتا جنگ تمام میشود و باید بگویی خداحافظ فرمانده و وارد زندگیای شوی که پر از مربع های قرمز بدون تیک است . و پس از جنگ هم گرچه به نظر میآید صلح جاری است؛ اما بازهم جنگ ادامه دارد.
و مردان جنگ را باز می شود گوشه و کنار جامعه دید که بازهم برای جنگ نوین امروز بیکار ننشستهاند.
حاج حسین یکتا هم از همان لباس خاکیهاست که تا پای شهادت رفت. اصلا بعید میدانم روحش توی این دنیا باشد. این مرد را در کتاب مربعهای قرمز میتوان شناخت و فهمید دنیایش از چه قرار است. کتابی با سطر های پخش شده بین 544 صفحه مختلف ، صفحههایی با بوی خون و خاک و غیرت.