گفتوگوبا دبیرستاد ملی صبر كه میگوید بیشترین حجم از پروندههای موجود در دستگاه قضا مربوط به توهین، ناسزا و درگیری است
گر صبر کنی...
نمیدانم اگر نظرسنجی كنیم و آمار بگیریم چند نفر از مردم، ستاد ملی صبر را میشناسند یا لااقل این نام به گوششان خورده. شاید تعدادشان كم باشد همان مردم كوچه و بازار كه اتفاقا خیلیهایشان كاسه صبرشان زود لبریز میشود و بعید نیست روزی كارشان به ستاد ملی صبر بكشد. این ستاد، نونهال است و هنوز دوسالش نشده ولی ایجاد شده تا صبوری، صلح، بخشش و رضایت را میان مردم رواج دهد و این خصلتها را به فرهنگ عمومی تبدیل كند. تا به حال ستاد در این راه چقدر موفق بوده و احتمال موفقیتش در آینده چقدر است ، موضوع گفتوگوی ما با محمدرضا خوشرو، دبیرستاد ملی صبر است كه اذعان دارد هر ایرانی باید یك همیار صبر شود تا ستاد نیز به ایدهآلش نزدیك شود.
ستاد ملی صبر عمر چندانی ندارد، بنابراین طبیعی است اگر چندان میان افكار عمومی شناخته شده نباشد. با این حال در كمتر از دو سالی كه فعالیت میكنیم در حد بضاعت تشكیلاتیمان در راستای فرهنگسازی برای صلح، رضایت و بخشایش تلاش كردهایم. البته ارتباط عمده ما با سازمانهای مردمنهاد تخصصی و برنامههای مختلف تلویزیونی است، پس اگر مردم ما را زیاد نمیشناسند اشكالی ندارد و بابتش غصه نمیخوریم. با این حال دلمان میخواهد روزی برسد كه صلح همهجانبه و بخشایش فراگیر نهتنها در ایران كه در سطح بینالمللی شكل بگیرد.
اعضای ستاد ملی صبر این ستاد را جدی میگیرند؟ این را میپرسم چون یكی از مهمترین ستادهای كشور كه ستاد ملی زن و خانواده است سالی یك بار هم تشكیل جلسه نمیدهد.
اگر منظور از جدی گرفتن، قوه قضاییه است باید بگویم كه بله قطعا جدی میگیرد. ستاد صبر در سطح ملی تشكیل میشود، حتی همایش ملی صبر را با حضور مسؤولان عالیرتبه سه قوه برگزار كردیم، همچنین همایشهای استانی صبر داشتیم و این تشكیلات درهمه استانها فعال است و این موج همچنان ادامه خواهد داشت.
اینطور كه شما میگویید ستاد ملی صبر میان مسؤولان شناخته شده است در حالی كه یك ستاد وقتی میتواند در جامعه تغییر ایجاد كند و اثرگذار باشد كه مردم آن را بشناسند. شواهد نشان میدهد مردم عادی چیزی از ستاد ملی صبر نمیدانند.
ما هم دلمان میخواهد همه مردم را درگیر كنیم ولی فعالان این عرصه كنشگران خاصی هستند مثل سازمانهای مردمنهاد كه درحوزه صلح و سازش فعالیت میكنند. البته ما قصد نداریم خود ستاد را به مردم بشناسانیم بلكه هدفمان این است مفاهیمی را كه ذیل این ستاد میگنجد برای مردم جا بیندازیم و میانشان تبلیغ و ترویج کنیم.
منظور من هم همین است كه صلح، بخشش و رضایت باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود.
بله، هدف ما هم همین است و به دنبال این هستیم تا هر ایرانی به یك همیار صبر تبدیل شود و ضمن اینكه صبر را سرلوحه كارخود قرار میدهد و نسبت به ایجاد صلح و سازش میان مردم احساس وظیفه میكند و خودش نیزاهل بخشیدن باشد.
برای اینكه به این چشمانداز برسید چه برنامهای دارید؟
برنامه ما اقدامات تبلیغی و ترویجی ازطریق پویشهای مختلف است مثل كمپین من صبورم، پویش بخشایش حسینی و صبر زینبی یا بخشایش رضوی و نبوی كه در مناسبتهای مختلف شروع بهترویج آن از طرق مختلف میكنیم.
این تلاشها نتیجه ملموسی هم داشته؟
بله امسال در همایش صبر استان گلستان با حضور خادمان آستان قدس رضوی بیش از40 صاحب حق اعلام رضایت كردند از جمله خانمی كه قربانی اسیدپاشی بود و بیش از یك میلیارد تومان دیه طلب داشت. این خانم، اسیدپاش را بخشید و خیلی هم راضی بود.
شما با بخشیده شدن یك اسیدپاش موافقید؟ فكر نمیكنید ستاد ملی صبر و نهادهای اینچنینی دارند در ایجاد بخشایش و گرفتن رضایت افراط میكنند؟
هرجرم سنگینی یك جنبه شخصی دارد و یك جنبه عمومی. اگر صاحب حق، فرد مجرم را ببخشد حاكمیت از جنبه عمومی جرم نمیگذرد و اعمال قانون میكند. در مورد این اسیدپاش هم او باید حداقل چهار سال در زندان بماند.
آیا چند سال حبس در ازای این كه جان مجرمان بخشیده میشود و از مرگ نجات پیدا میكنند مجازات قابل اعتنایی است؟
به هرحال صاحب حق میتواند ببخشد، حق نبخشیدن هم دارد.
در سایت ستاد ملی صبر توصیه شده «در عین حال كه حق و حقوقمان را میدانیم ببخشیم، گذشت كنیم و بگذریم». این طور به نظر میرسد كه این جمله دارد جانب فرد ظالم را میگیرد و از مظلوم میخواهد از حق و حقوقش چشمپوشی كند و به نظرم این وجه منفی حوزه كاری شماست.
نه اینگونه نیست. من در همایش صبر استان ایلام تاكید كردم كه چه كسی را ببخشیم نیز مهم است و تلاش برای گرفتن رضایت نباید هر پروندهای را شامل شود. مثلا در مورد قاتلی كه چند نفر را كشته و قربانیان را مثله كرده یا كسی كه دست به همسركشی و فرزندكشی زده، تاكید ستاد این است كه برای ایجاد صلح و گرفتن رضایت یا جمعآوری دیه ممنوعیت ورود وجود دارد.
ولی در جامعه بعضا چنین حمایتهایی رخ میدهد.
متاسفانه بله، مخصوصا از سوی برخی افراد مشهور كه فرآیند شناسایی افراد مستحق كمك را بهدرستی طی نمیكنند. مثلا پسری در كانون اصلاح و تربیت بود كه افرادی
به دنبال جمع كردن دیه برای او بودند در حالی كه بعد از بررسیهای ما از طریق یكی از سمنها معلوم شد این پسر گوشی آیفون دارد، لات است و سبك زندگی اشرافی دارد. امسال تماسی نیز در مورد یك زن زندانی با ما گرفته شد كه با تلاش یكی از چهرهها قرار بود به عنوان یك زندانی بدهكار و نیازمند معرفی شود و مردم كمكش كنند. وقتی ما پرونده او را از طریق دادگستری پیگیری كردیم متوجه شدیم این زن كلاهبرداری حرفهای با حدود
30شاكی خصوصی است.
یعنی میگویید برخی هنرمندان گول میخورند و بیراهه میروند؟
بله، اینها احساساتی میشوند و در حالی كه میخواهند مسؤولیت اجتماعی خود را انجام دهند گاهی به بیراهه میروند. البته ما از میان چهرهها و هنرمندان، سفیران صبر انتخاب كردهایم كه به ما بسیار كمك میكنند ولی موضع كلی ما در قبال چهرهها، هنرمندان و ورزشكاران این است كه راه كمك به نیازمندان اعلام شماره حساب شخصی و منتشر كردن قصه همه آدمها- بدون غربالگری- نیست.
در نزدیك به دو سالی كه ستاد فعالیت میكند چه تعداد رهایی از قصاص و آزادی از زندان داشتهاید؟
باید بگویم این موضوعات چندان قابلیت آمار ندارد، چون در حوزه صلح و سازش متغیرهای متعددی وجود دارد و خیلیها در آن دخیل هستند؛ از سمنها گرفته تا خانواده قاتلان، امامان جماعت، ریشسفیدها، چهرهها، بزرگان فامیل و شوراهای حل اختلاف.
ایجاد صلح و سازش میان مردم اقدامی خوب و حتما ضروری برای جامعه است، ولی به نظر میرسد به موازات این كارها باید پیشگیری از وقوع جرم نیز پیشرفت كند چون در غیر این صورت از یك طرف جرم حادث میشود و از سوی دیگر جماعتی باید وقت و انرژی بگذارند تا صلح و آشتی برقرار شود.
در بخش پیشگیری از وقوع جرم چه میكنید؟
پیشگیری از وقوع جرم ابعاد مختلفی دارد كه بخش فرهنگسازی برای پیشگیری بر عهده ماست. در واقع ماموریت ما به عنوان زیرمجموعه فرهنگ عمومی قوه قضاییه این است كه فرهنگ حقوقی و قضایی مردم را ارتقا دهیم؛ یعنی كاری كنیم تا یاد بگیرند نه كلاه سر خودشان برود و مورد ظلم واقع شوند ونه خواسته یا ناخواسته حق كسی را پایمال كنند كه منجر به اقامهدعوی شود. بی شك ارتقای این فرهنگ منجر به كاهش وقوع جرم و در نتیجه باعث كاهش ورودی پروندهها به دستگاه قضایی، رفع اطاله دادرسی و فشار روانی است كه هم بر مردم و هم بر قضات وارد میشود و گاهی به بروز خطا در جریان دادرسیها منجر میشود و در ادامه به تشكیل پرونده و دادرسی و اطاله دادرسی و فرسودگی اعصاب و روان و فشار به قاضی و دستگاه قضایی و خطاهایی در جریان دادرسی اتفاق میافتد.
به نظر شما مردم ما در مقایسه با گذشته عصبانیتر و كم صبرتر شده اند؟
از نظر آمار و فراوانی پروندهها بله، چون افزایش تعداد پروندههای مرتبط با خشونت و تابآوری این موضوع را تایید میكند. اكنون بیشترین حجم از پروندههایی كه در دستگاه قضا تشكیل میشود مربوط به توهین و ناسزا و درگیری است ولی نمیدانیم آیا این آمار نسبت به رشد جمعیت بیشتر شده یا نه و آیا تعداد آدمهای عصبانی جامعه نسبت به گذشته بیشتر شده یا خیر. به هر حال الان شرایط كشور خاص است و مردم دارند فشارهای اقتصادی زیادی را تحمل میكنند، لذا میزان صبر و تحمل باید بیشتر از قبل باشد.
از فشار اقتصادی حرف زدید. لطفا چند تكنیك عملی به ما یاد بدهید كه به كمك آنها در این شرایط سخت، صبور باشیم.
البته میزان صبر آدمها به رویدادی كه با آن مواجه شدهاند بستگی دارد ولی به طور كلی در سیره اهل بیت(ع) و احادیث روشهای مختلفی برای كنترل خشم وجود دارد؛ از جمله اینكه بنشینیم، سكوت كنیم، آب بخوریم، از موقعیت ناراحتكننده دور شویم، مكث كنیم یا صلوات بفرستیم. از منظر روانشناسی فردی و اجتماعی نیز پیشنهادهایی شده كه از این راهكارها دور نیست. در كنار اینها دورههای تخصصی تابآوری و كارگاههای كنترل خشم نیز برگزار میشود كه تكنیكهای خوبی را به افراد آموزش میدهد.