به امید غافلگیری
برای صحبت درباره برخی نقدهای مطرح شده پیرامون بعضی از سریالهای
شبكه نمایش خانگی، سراغ سعید رجبی فروتن، از مدیران و كارشناسان این مدیوم نمایشی رفتیم كه شخصیتی منصف و دست به قلم است و اهل سینما یادداشتهایش را با عنوان «روزانههای سینمایی» پیگیری میكنند.
سعید رجبی فروتن درباره فضای شیك و اشرافی برخی سریالهای شبكه نمایش خانگی به جامجم گفت: گاهی قضاوت و داوری ما حول و حوش یكی دو كار خاص است و درباره مباحث زیبایی شناسی و محتوایی آن كارها صحبت میكنیم. گاهی هم این قضاوت و داوری درباره مجموع محتواهایی است كه شبكه نمایش خانگی تولید میكند. اگر روی بحث دوم متمركز شویم و در ارزیابی كلی در مجموعه سریالهایی كه در شبكه نمایش خانگی تولید و بارگذاری شده، به این استنباط برسیم كه غلبه داستانها و فیلم و سریالهایی با فضای اشرافی و چیزی شبیه این است و میتوان مختصات مشتركی را میان همه آنها یافت، آن موقع جای تعمق و تانی وجود دارد و اگر مثلا این فضا در تعارض با فرهنگ رسمی و هنجارها و عرف ماست، باید به آسیب شناسی بپردازیم و ببینیم علت این گرایش سریال سازان و فیلمنامه نویسان به این فضا چیست. اما اگر بهطور موردی، یكی دو سریال در چنین فضایی روایت میشوند، بهتر است آن را به كلیت مجموعه شبكه نمایش خانگی تعمیم ندهیم. همچنین ضمن اینكه نظر منتقد و مخاطب قابل اعتنا و احترام است، از آن سمت باید پاسخ تولیدكنندگان و نویسندگان
آثار را هم دریافت.
منوچهرهادی، كارگردان دل، اخیرا در پاسخ به انتقادات به فضای اشرافی سریال گفت: چرا به این نگاه نمیكنیم كه خیلیها با دیدن این سریال، حداقل رویای خودشان را میبینند و همین یك انگیزه برای آدمهاست كه به لحاظ مالی و اقتصادی دلشان بخواهد پیشرفت كنند. چرا مردم نباید حق داشته باشند رویاهایشان را در قالب فیلم و سریال ببینند؟
وقتی این دلیل را با رجبی فروتن مطرح كردیم، توضیح داد: به هرحال ما سینما و صنعت تصویر را به عنوان پدیدهای میدانیم كه میتواند برای ما رویاآفرینی كند. برخی معتقدند خلق یك ظاهر شیك در آثار نمایشی، ممكن است برای برخی تماشاگران خوشایند باشد. ضمن اینكه از نظر گرافیكی و بصری هم اثر را خوش آب و رنگ میكند. همین انتقاد را در نقطه مقابل میتوانیم درباره آثاری مطرح كنیم كه سیاه نمایی میكنند و در ترسیم فضاهای فقیرانه دست به افراط میزنند. به نظر میآید شاید برای قضاوت درباره یكی دو سریال از این دست كه در فضاهای شیك میگذرند، زود باشد و باید منتظر پایان این آثار باشیم؛ آثاری كه برای سنجش ذائقه مخاطب تولید شده اند. بحث دیگر اینكه زیست آدمهایی كه در چنین فضایی شاهد قصه آنها هستیم چندان توام با آرامش درونی و باطنی نیست و مشكلات خاصی دارند كه آن زیبایی ظاهری را ناخوشایند جلوه میدهد.
او در پاسخ به این سوال كه آیا واقعا موضوع دیگری به جز مسائل عشقی و خیانتمحور و روابطی از این دست وجود ندارد كه نویسندگان سریالها سراغ آن بروند نیز گفت: تمها و موضوعاتی مثل عشق و خیانت و مواردی از این دست، شالوده و نقطه اتكای خلق بسیاری از آثار دراماتیك سینما بوده است. نفس پرداختن به چنین سوژهها و قصههایی بد نیست و میتواند منجر به خلق آثاری قابل توجه شود، اما اشكال این است اگر بخواهیم از این سوژهها و موضوعات، استفاده ابزاری كنیم. یكی از دلایل ضعفهای برخی از این آثار این است كسانی كه دست روی این موضوعات میگذارند، بضاعت و توانایی لازم را برای ادای مطلب به شكل درست ندارند و باعث میشود آثار تنها به عنوان كارهای عامه پسند صرف شناخته شوند. البته این گونه آثار هم در طیف متنوع فیلمسازی و سریال سازی ایران و جهان وجود دارد و نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت و خیلیها در پرداختن به این موتیفها خلاقانه برخورد نمیكنند یا حداقل طرح نویی ارائه نمیدهند و روایت و زاویه دید متناسبی را به مخاطب عرضه نمیكنند و باعث میشود كار در حد عوام متوقف
و محدود بماند.
رجبی فروتن ادامه داد: البته محدودیت سوژهها و موضوعات هم وجود دارد و این مساله دامنگیر تلویزیون و سینما و شبكه نمایش خانگی است كه بخشی از آن به سیاستهای ممیزی برمی گردد و برخی هم ریشه در كم كاری، مطالعه نداشتن و دنبال نكردن جریانهای ادبی ایران و جهان و رصدنكردن فیلم و سریالهای روز دنیا دارد. اگر دامنه مشاهدات و مطالعات فیلمنامه نویسان و فیلمسازان ما وسیع و گسترده تر باشد، میتواند به خلق آثار متفاوتی منتهی شود. منكر برخی روایتهای نو باشم، اما به نظر میرسد غلبه با ساخت آثاری است كه حداقل غافلگیری را برای ما به همراه ندارد و معمولا میگوییم این هم یكی مثل بقیه و اثری نیست كه در ذهن مخاطب، ماندگار باقی بماند. اما همیشه كارهایی كه خلاف عرف عمل كردند و ترجمان هنرمندانه موتیفها را مدنظر قرار دادند، از سوی مخاطبان و منتقدان موردتوجه
قرار گرفته اند.
شبكه نمایش خانگی، سراغ سعید رجبی فروتن، از مدیران و كارشناسان این مدیوم نمایشی رفتیم كه شخصیتی منصف و دست به قلم است و اهل سینما یادداشتهایش را با عنوان «روزانههای سینمایی» پیگیری میكنند.
سعید رجبی فروتن درباره فضای شیك و اشرافی برخی سریالهای شبكه نمایش خانگی به جامجم گفت: گاهی قضاوت و داوری ما حول و حوش یكی دو كار خاص است و درباره مباحث زیبایی شناسی و محتوایی آن كارها صحبت میكنیم. گاهی هم این قضاوت و داوری درباره مجموع محتواهایی است كه شبكه نمایش خانگی تولید میكند. اگر روی بحث دوم متمركز شویم و در ارزیابی كلی در مجموعه سریالهایی كه در شبكه نمایش خانگی تولید و بارگذاری شده، به این استنباط برسیم كه غلبه داستانها و فیلم و سریالهایی با فضای اشرافی و چیزی شبیه این است و میتوان مختصات مشتركی را میان همه آنها یافت، آن موقع جای تعمق و تانی وجود دارد و اگر مثلا این فضا در تعارض با فرهنگ رسمی و هنجارها و عرف ماست، باید به آسیب شناسی بپردازیم و ببینیم علت این گرایش سریال سازان و فیلمنامه نویسان به این فضا چیست. اما اگر بهطور موردی، یكی دو سریال در چنین فضایی روایت میشوند، بهتر است آن را به كلیت مجموعه شبكه نمایش خانگی تعمیم ندهیم. همچنین ضمن اینكه نظر منتقد و مخاطب قابل اعتنا و احترام است، از آن سمت باید پاسخ تولیدكنندگان و نویسندگان
آثار را هم دریافت.
منوچهرهادی، كارگردان دل، اخیرا در پاسخ به انتقادات به فضای اشرافی سریال گفت: چرا به این نگاه نمیكنیم كه خیلیها با دیدن این سریال، حداقل رویای خودشان را میبینند و همین یك انگیزه برای آدمهاست كه به لحاظ مالی و اقتصادی دلشان بخواهد پیشرفت كنند. چرا مردم نباید حق داشته باشند رویاهایشان را در قالب فیلم و سریال ببینند؟
وقتی این دلیل را با رجبی فروتن مطرح كردیم، توضیح داد: به هرحال ما سینما و صنعت تصویر را به عنوان پدیدهای میدانیم كه میتواند برای ما رویاآفرینی كند. برخی معتقدند خلق یك ظاهر شیك در آثار نمایشی، ممكن است برای برخی تماشاگران خوشایند باشد. ضمن اینكه از نظر گرافیكی و بصری هم اثر را خوش آب و رنگ میكند. همین انتقاد را در نقطه مقابل میتوانیم درباره آثاری مطرح كنیم كه سیاه نمایی میكنند و در ترسیم فضاهای فقیرانه دست به افراط میزنند. به نظر میآید شاید برای قضاوت درباره یكی دو سریال از این دست كه در فضاهای شیك میگذرند، زود باشد و باید منتظر پایان این آثار باشیم؛ آثاری كه برای سنجش ذائقه مخاطب تولید شده اند. بحث دیگر اینكه زیست آدمهایی كه در چنین فضایی شاهد قصه آنها هستیم چندان توام با آرامش درونی و باطنی نیست و مشكلات خاصی دارند كه آن زیبایی ظاهری را ناخوشایند جلوه میدهد.
او در پاسخ به این سوال كه آیا واقعا موضوع دیگری به جز مسائل عشقی و خیانتمحور و روابطی از این دست وجود ندارد كه نویسندگان سریالها سراغ آن بروند نیز گفت: تمها و موضوعاتی مثل عشق و خیانت و مواردی از این دست، شالوده و نقطه اتكای خلق بسیاری از آثار دراماتیك سینما بوده است. نفس پرداختن به چنین سوژهها و قصههایی بد نیست و میتواند منجر به خلق آثاری قابل توجه شود، اما اشكال این است اگر بخواهیم از این سوژهها و موضوعات، استفاده ابزاری كنیم. یكی از دلایل ضعفهای برخی از این آثار این است كسانی كه دست روی این موضوعات میگذارند، بضاعت و توانایی لازم را برای ادای مطلب به شكل درست ندارند و باعث میشود آثار تنها به عنوان كارهای عامه پسند صرف شناخته شوند. البته این گونه آثار هم در طیف متنوع فیلمسازی و سریال سازی ایران و جهان وجود دارد و نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت و خیلیها در پرداختن به این موتیفها خلاقانه برخورد نمیكنند یا حداقل طرح نویی ارائه نمیدهند و روایت و زاویه دید متناسبی را به مخاطب عرضه نمیكنند و باعث میشود كار در حد عوام متوقف
و محدود بماند.
رجبی فروتن ادامه داد: البته محدودیت سوژهها و موضوعات هم وجود دارد و این مساله دامنگیر تلویزیون و سینما و شبكه نمایش خانگی است كه بخشی از آن به سیاستهای ممیزی برمی گردد و برخی هم ریشه در كم كاری، مطالعه نداشتن و دنبال نكردن جریانهای ادبی ایران و جهان و رصدنكردن فیلم و سریالهای روز دنیا دارد. اگر دامنه مشاهدات و مطالعات فیلمنامه نویسان و فیلمسازان ما وسیع و گسترده تر باشد، میتواند به خلق آثار متفاوتی منتهی شود. منكر برخی روایتهای نو باشم، اما به نظر میرسد غلبه با ساخت آثاری است كه حداقل غافلگیری را برای ما به همراه ندارد و معمولا میگوییم این هم یكی مثل بقیه و اثری نیست كه در ذهن مخاطب، ماندگار باقی بماند. اما همیشه كارهایی كه خلاف عرف عمل كردند و ترجمان هنرمندانه موتیفها را مدنظر قرار دادند، از سوی مخاطبان و منتقدان موردتوجه
قرار گرفته اند.
تیتر خبرها