نسخه Pdf

با کشتن زنان آرام  می‌شد!

گفت‌و گو با همسر امید برک

با کشتن زنان آرام می‌شد!

همسر امید بعد از دستگیری امید و افشای قتل‌ها توسط او هنوز هم از عشقش به همسرش و اعتماد به او می‌گفت.

 نمی‌ترسیدی یک روز تو را هم بکشد؟
نه. او مرا دوست داشت.
 چرا زنان را می‌کشت؟
وقتی عصبی می‌شد مرا کتک می‌زد تا آرام شود. فکر کنم زنان را می‌کشت تا آرام شود.
 با این وضع او را ترک نکردی؟
قبل از دستگیری نمی‌دانستم قاتل است. عاشقش بودم نمی‌توانستم ترکش کنم.
 از این‌که همسرت با زنان در ارتباط بود ناراحت نمی‌شدی؟
او فقط اخاذی می‌کرد. آنها را دوست نداشت و فقط مرا دوست داشت.
 چطور با امید آشنا شدی؟
دو سال قبل، در یک مهمانی با او آشنا شدم. او خواستگاری کرد و با هم ازدواج کردیم. وقتی به خانه بخت رفتم، عاشق امید شدم و بدون او نمی‌توانستم زندگی کنم.