نسخه Pdf

علیه خان‌سالاری پهلوی

نویسنده رمان «بُرشکن» چند روز پس از دریافت جایزه قلم زرین درگذشت

علیه خان‌سالاری پهلوی

این رمان دارای موضوعی اجتماعی است و به نقد شرایط خان‌سالاری دوره پهلوی و تضییع حقوق کشاورزان از سوی خوانین آن دوران می‌پردازد. «بُرشکن» روایتگر رنج مردمانی است که در یک دوره تاریخی مشخص با وجود زحمات و تلاش‌های بسیاری که در زمین‌های کشاورزی متحمل می‌شدند اما منفعتی از آن نمی‌بردند و حاصل این دسترنج نصیب خوانین آن دوران می‌شد. اگرچه شخصیت‌های داستان واقعی نیستند اما رمان حول شخصیت فردی به نام «کاکانکبت» می‌چرخد که در دوران پهلوی مباشر یکی از خوانین آن دوران بوده است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تعارض با جامعه قرار می‌گیرد و با مردم درگیر کشمکش‌های متعددی می‌شود. حمید علیدوستی شهرکی

رمان برشکن حکایت کاکاهیبت، پیشکار خانِ روستای ده‌سرخ است که در زمان اجرای قانون اصلاحات اراضی کشاورزی، دستخوش اتفاقات عجیب‌وغریب روزگار می‌شود. کاکاهیبت همسر تاج‌ماه است. حالا پس از رفتن خان به شهر، مردم روستا او را با نام کاکانکبت صدا می‌زنند. از تاج‌ماه صاحب دو فرزند با نام‌های مونده‌علی و اولدوز است که با او زندگی می‌کنند.
کاکاهیبت پس از درگذشت همسرش نگران اجرای رسم «برشکن» در روستاست. با نزدیک شدن ایام برداشت محصول، به هر دری می‌زند تا بتواند کارگرانی برای دروی محصولاتش دست‌وپا کند؛ اما از مردان و جوانان برومند روستا کسی حاضر نیست به او کمک کند. فضای داستان، مردانه است و زنان تا اواخر قصه، نقش چندانی در پیشبرد روایت داستانی ندارند. تا این‌که یک نفر از میان روستا و برخلاف عادات روزمره، قد برمی‌افرازد.
علاوه‌براین، بروز ماجرایی عاشقانه در دل این رمان، طعم تلخ استبداد و استعمار تاریخی را، که بر سرنوشت این مرز و بوم رفته است تحمل‌پذیر می‌کند.
نویسنده رمان با زبانی شیرین و پویا و با شخصیت‌آفرینی باورپذیر، خواننده را در کوچه پس‌کوچه‌های ده‌سرخ می‌چرخاند و مشامش را با بوی کاهگلِ معطر نمناک و چای دارچین و تنباکوی قلیان مشتریان دکان قهوه‌چی نوازش می‌دهد.
استفاده از اصطلاحات و ضرب‌المثل‌های محلی ازجمله جذابیت‌های این رمان است. برای نمونه، کاربرد اصطلاح «آدم نیرز» به معنای انسان بی‌ارزش و «هیار» به‌عنوان کارگر و کشاورز، نشان‌دهنده ادبیات غنی روستایی در این منطقه است که نویسنده نیز به‌خوبی و شیرینی از آنها استفاده کرده و بر غنای زبانی رمان خود افزوده است.
از دیگر نکات جالب در این رمان، شخصیت‌بخشی به همه موجودات دخیل در داستان است. همان‌طور که در رمان‌های برخاسته از مناطق روستایی و محلی می‌بینیم تمامی انسان‌ها و حیوانات دارای نام و نشان مشخص بوده و به گونه‌ای شخصیت‌پردازی نیز می‌شوند.
ازجمله این نام‌گذاری‌ها می‌توان به آق اشّک (چهارپای کاکانکبت)، قره‌ایت (سگ خان) و خالَخالی (گربه معجون) اشاره کرد. آداب و رسوم مردم این مناطق که گاهی همچون رسم برشکن به خرافه ممزوج شده است، تقابل و درگیری‌های روستاییان بر سر آب کشاورزی و ... ما را با آیین‌های محلی و دغدغه‌های عمومی مردمان آن سامان آشنا می‌کند.
نویسنده با اشاره به مفاهیم متعالی انسانی و اجتماعی در لابه‌لای جملات کتاب، به فراموشی عنصر مهم انسانیت و روابط درست اجتماعی اشاره و اصالت این موضوعات را به خواننده یادآوری می‌کند.



بریده‌ای از «بُرشکن»
این رسم روزگار است نه فقط ده‌سرخ. مردم کار به آدمش ندارند که اسمش چیست و از کدام طایفه است و چه‌جور آدمی است و عقبه‌اش به کجا می‌خورد. بیشتر آنچه مهم است این است که الان کجا نشسته باشد و منفعت یا ضرر و زیانش برایشان چقدر باشد. مردم عادت کرده‌اند به یک چیز. مهم است که پس و پیش اسم آن آدم چه چیزی چسبیده باشد. مثلا فلان خان باشد یا ارباب‌بهمان یا کدخدا... یا رئیس یا آقا یا پاکار، چیزی مثل این‌ها که اسم او را از معمولی بودن خارج کند و یک هیبت شرکتی داشته باشد. آن وقت آن اسم چه‌ها که نمی‌کند. همان کلمه ناچیز و بی‌مقدار چه منزلت و احترامی که به اسم نمی‌دهد. چه نشدهایی که به لب‌ترکردنی شد می‌شود. انگار این کلمه شق‌القمر می‌کند. بر عکس اسم باقی آدم‌ها که این پیشوند یا پسوند را با خود، یدک نمی‌کشد کلماتی به دنبالچه خود می‌بیند که آن سرش ناپیداست. کیامرث به این زیبایی می‌شود کیو، یا نورا... می‌شود نیری، جهانگیر می‌شود جونگیر و فریدون می‌شود فری و... چه پسوندهای نجیب با عزیزی که پشت‌شان نمی‌چسبد.