آش شلهقلمکاری فلسفه و روانشناسی
اگر ادبیات داستانی را به دو بخش کلی تقسیم کنیم احتمالا این دو بخش ادبیات جدی و ادبیات عامهپسند خواهند بود. قسمتی از هر دوی این بخشها به داستانهای عاشقانه اختصاص دارد که در جنس، روایت، پرداخت و تکنیکها با هم تفاوتهای بسیار جدی دارند. هر کدام از این عاشقانهها مخاطب خاص خودشان را پیدا میکنند و در جای خود کارکرد دارند اما در این میان نوع خاصی از عاشقانههای عامهپسند وجود دارند که با لفاظی، فلسفیدن، مباحث درجه چندم روانشناختی و نقلقولها و گزارههای مثلا علمی، اجتماعی میخواهند خود را یک اثر جدی و دغدغهمند معرفی کنند. تصرف عدوانی نمونه بارز این دست داستانهاست. استر نیلسون، روزنامهنگاری است که هنگام آمادهسازی متنی برای سخنرانی در مورد هوگو رسک هنرمند، دلداده او میشود و این دلدادگی پس از ملاقات آندو در روز سخنرانی تبدیل میشود به یک عشق سوزان، تابناک و یکطرفه!
از حق نگذریم، تصرف عدوانی در به تصویر کشیدن تناقضات درونی فردی درگیر با عشق یکطرفه بد کار نکرده و با اینکه همین ویژگی را هم از حد میگذراند اما تصویری که از این وضعیت ترسیم میکند گاهی حتی بیبدیل است. عیب بزرگ اثر این است که سعی نکرده به همین پیرنگ بچسبد، تمام تلاش آندرشون کشاندن تصرف عدوانی به سطحی بالاتر است و برای این کار به جای بالا بردن سطح روایت و قصهپردازی، به ملغمهای از ایسمها، فلاسفه، روانشناسان، جامعهشناسان، کتابها و مقالهها چنگ زده و باربط و بیربط بحثی بین شخصیتهایش راه انداخته یا نقل قولی آورده یا خلاصه یکجوری سعی کرده چند حرف قلنبه و دهان پرکن در هر صفحه از داستانش وارد کند. هرجایی هم که این کار را نکرده تمام سعی خودش را بر این گذاشته که از رفتار معلوم آدمی دغدغههای اندیشهورزانه بیرون بکشد.
این همه تلاش برای عمیق کردن تصرف عدوانی اتفاقا کارکرد معکوس دارد. دو شخصیت اصلی این داستان، هرگاه در مورد رابطه عجیب و غریبشان حرف نمیزنند در حال یک عمل یا گفتوگوی سطح بالا هستند و در عین حال استر نیلسون ــ زنی تحصیلکرده، مدرن، شاغل و خودساخته و شدیدا مستقل ــ با چهار صفحه نوشته غرق در هوگو رسک میشود. از زنی حرف میزنم که به گواه داستان حتی در مورد رابطه بیمارگونه خودش هم بررسی صحیحی دارد و ما قرار است باور کنیم همین زن وقتی به هوگو میرسد از شخصیتهای فرعی برونتهها هم عاشقتر، بیعقلتر و احساسیتر میشود.
تصرف عدوانی داستانی خواندنی بود اگر تا این حد درصدد روشنفکرنمایی و تعمقسازی ناموفق برنمیآمد، کاری که گویا در آن موفق بوده و جستوجوی فارسی نام این اثر دفتری بیپایان از تعاریف رمان فلسفی، رمان روانشناسی را پیش روی ما خواهد گشود. البته در آخر هم باید اشاره کنم اگر تصاویر زیبایی از خودتان دارید و نمیدانید برای کپشن از چه نوشتهای استفاده کنید با گشودن تصادفی این رمان احتمالا یکی دو جمله ناب برای استفاده خواهید یافت!