نسخه Pdf

گاهی کم یعنی خیلی زیاد

چند روایت کوتاه از دل تاریخ درباره گروه‌های کوچک که در نبرد با سپاهی بزرگ طعم پیروزی را چشیده‌اند

گاهی کم یعنی خیلی زیاد

وسط روز‌های محرم بود و آن سال مدرسه نامردی نکرده بود و زنگ اول را گذاشته بود تاریخ. معلم هم هوس کرده بود این بار از عاشورا شروع کند.با پلک نیمه باز سعی می‌کردم خودم را بخوابانم که حرف هایش مهم شد. تا به حال از این زاویه به واقعه کربلا نگاه نکرده بودم.این که به هرحال امام حسین(ع) که می‌دانستند شهید می‌شوند اما مبارزه شان کاملا حساب شده بود و به قول بزرگتر‌ها استراتژی داشت انگار که برای برد می‌جنگیدند. نه اصلا بُرد و باخت معنی نداشت.مهم این بود هر عملی قرار است تاثیری داشته باشد که ۱۳۸۰خورده ای سال بعد رسانه ای شود. همینطور که باآن صدای زیر و خواب آور حرف می‌زد سایت پرتال جامع علوم انسانی جلوی چشمم باز شد و امام خمینی(ره) با لحن محکمی گفت: همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه‌ایم نه مامور به نتیجه!

[صبح 3/6/1320 – جنگ جهانی دوم]
لشکری عظیم از ارتش سرخ شوروی به سوی مرز می‌آید و قصد دارد از «پل آهنی» گذشته و وارد کشور شود.
 سرجوخه ملک‌محمدی خبر را به تبریز مخابره می‌کند. خبر به تهران می‌رسد.
از مقر فرماندهی پایتخت به پاسگاه مرزبانی جلفا: پادگان را تخلیه کنید و بدون هیچ مقاومتی اجازه ورود ارتش شوروی را بدهید. این یک دستور رسمی است.
سرجوخه پیام را دریافت می‌کند. اگر بماند از دستور سرپیچی کرده، اگر فرار کند غیرتش اجازه نمی‌دهد... . وقت زیادی ندارد. باید تصمیم بگیرد.
هر کسی می‌خواهد، برگردد. من اینجا می‌مانم. می‌خواهم از کشور مقابل اجنبی‌ها دفاع کنم.
با تصمیم سرجوخه فقط سه سرباز پای فرمانده می‌مانند.
لشکر تا دندان مسلح شوروی در همین نزدیکی است. سرباز شهریاری بسوی راننده آن شلیک می‌کند و سرباز روس را از پای درمی‌آورد. درگیری سنگینی بین ارتش شوروی و سرجوخه و ۳سربازش درمی‌گیرد. هر گلوله از سمت شوروی با گلوله ای از سمت پاسگاه پاسخ می‌گیرد. ارتش شوروی حیران است. قرار نبود مرزهای ایران مقاومت کنند... . فرمانده روس خسته از از معطلی است. دستور می‌دهد توپخانه لشکر 47 را علم کنند.
آتش از هر سو بر فرمانده و سه سربازش می‌بارد. زمزمه‌های آخر سرجوخه فضای پاسگاه را پر می‌کند. شهادت هر 4 نفر تقدیر می‌شود... .
سرلشکر نوویکف، فرمانده لشکر ۴۷ شوروی دست از حمله می‌کشد. لشکر روس از پل آهنی عبور می‌کند و وارد خاک کشور می‌شود. هر چه می‌گردند جنازه‌ها را پیدا نمی‌کنند.
پس ایرانی‌ها کجا هستند؟
سرلشکر وارد پاسگاه مخروبه می‌شود. با تعجب 4 جنازه روبروی خود می‌بیند. وقتی می‌فهمد ۴۸ ساعت است که تنها با ۳ سرباز جنگیده، به نشانه احترام یکی از درجه‌هایش را از روی دوشش باز کرد و روی سینه سرجوخه محمدی می‌گذارد. تدفین این ۳ سرباز به‌ خاطر وطن‌پرستی‌شان با تشریفات نظامی از سوی لشکر ۴۷ ارتش دشمن صورت می‌پذیرد.




[ایران باستان
 2250 سال پیش]
پارتیسان‌ها سپاهیان چیره دست اشک یکم در دوران فرمانروایی اشکانیان (پارتیان) بودند. آنان سوارکارانی زبده اند که بعدها شیوه تیراندازی و روش جنگی آنها الگویی بی همتا برای اروپاییان گذشته و امروزی گشت. توان بالای پارتیسان‌ها در شمار سپاهیان نبود بلکه در شیوه جنگ و گریز آنها بود. این هوشمندی پارتیسان‌ها بود که با شمار اندک ، فرجام نبرد را به سود خود پایان می‌دادند.
در زمان اشک یکم سپاه کوچک پارتیسان‌ها توانستند بخش‌های فراوانی از خراسان بزرگ را از یونانیان و بازماندگان اسکندر که در زمان هخامنشیان بر ایران چیره شده بودند پاک کنند. آنها ساکنان جلگه‌های میان دریای کاسپین و دریاچه‌ آرال، بودند. دو برادر به نام‌های «ارشک» و «تیرداد» به یاری پنج دودمان دیگر ، سرزمین‌های بخش بالای رودخانه‌ تجن را از «سلوکیان» پس‌گرفتند، تا آغازی باشد برای بیرون راندن بازماندگان اسکندر مقدونی از ایران.
تیرداد در ٣٧ سال شاهی خود، شهرهای بزرگی همچون، «سددروازه» ، «اکباتان» و «تیسفون» را از سلوکیان پس گرفت. پس از آن، دیگر استان‌های ایران، یکی پس از دیگری، خود را از زیر یوغ سلوکیان بیرون آوردند.




[آوریل 1940-نروژ]
در کشاکش جنگ جهانی دوم آلمان نازی از نروژ می‌خواهد که تسلیم شود اما وزیر خارجه وقت نروژ چنین خفتی را نمی‌پذیرد. بدنبال تلاش نیروهای نازی آلمان برای تسخیر نروژ، همان‌طور که انتظار می‌رفت خانواده سلطنتی و کابینه دولت به سرعت از طریق اسکله و قطار کشور را ترک کردند.
ضربه ای که این کشور از دوران جنگ جهانی اول خورده بود باعث شده بود تا در مقابل آلمان نازی هم از حیث شماره و تعداد و هم از حیث امکانات و مهمات عقب باشند اما در همان ابتدای جنگ در مناطق محلی و بدون پشتیانی دولتی، مقاومت‌هایی وجود داشت ولی عمدتا توسط واحدهای نظامی جداگانه و داوطلبان نامنظم بود. این جنگ‌ها چندین روز مانع پیشروی آلمان شد و به دولت نروژ اجازه داد تا از به سرقت رفتن اسناد و مدارک قانونی جلوگیری شود.
معروف‌ترین دستاورد نیروهای مقاومت نروژ عملیات نابود کردن تأسیسات و منابع آب سنگین آلمان بود که موجب متوقف شدن برنامه هسته‌ای آن کشور شد.  آلمانی‌ها تلاش کردند که فعالیت‌های مقاومت نروژ را متوقف کنند و بعد از هر عملیاتی، مرد و زن و بچه بی گناه نروژی را اعدام می‌کردند.  بعدها سوئد نیز از جنبش مقاومت نروژ با دادن آموزش و تجهیزات پشتیبانی و حمایت کرد. این مقاومت که در ابتدا بی فایده به نظر می‌رسید بعد از 5 سال یعنی در سال 1945 نروژ را از اشغال کامل درآورد.
ضمیمه چار دیواری