تخریب زندگی به خاطر تخلیه منزل
مرد جوان وقتی مجبور شد خانه پدرزنش را تخلیه كند، تصمیم عجیبی گرفت و آنجا را تخریب كرد. او برای اینكه از خانواده همسرش انتقام بگیرد تاجایی كه میتوانست به خانه خسارت زد. همین مساله باعث شد او همراه همسرش به دادگاه خانواده تهران برود تا برای همیشه به زندگی مشتركش پایان دهد.
زن جوان در این باره به قاضی دادگاه خانواده گفت: من و امیرحسین، 9 سال در خانه پدرم زندگی كردیم. از همان روز اول زندگی مشتركمان پدرم اجازه داد در آپارتمانی كه قبلا برای خودش خریده بود، زندگی كنیم.
ما سالها بدون پرداخت اجاره در این خانه زندگی كردیم. تا اینكه دو سال پیش پدرم فوت كرد. با این حال باز هم خواهر و دو برادرم از ما نخواستند خانه را خالی كنیم. ما دو سال هم در خانه ارثیه پدرم زندگی كردیم. تا اینكه
چند وقت پیش خواهر و برادرهایم از ما خواستند خانه را تخلیه كنیم تا برای فروش اقدام كنند.
این خانه حق آنها هم بود و ما سالها بدون
در نظر گرفتن این موضوع در آنجا زندگی كردیم. اما وقتی موضوع را با شوهرم در میان گذاشتم عصبانی شد و داد و فریاد راه انداخت. میگفت خانه را تخلیه نمیكند. از این حرفهایش بهشدت تعجب كردم. به او گفتم هرطور شده باید این خانه تخلیه كنیم تا برادران و خواهرم بتوانند حقشان را بگیرند. ولی امیرحسین با من هم درگیر شد. تا اینكه در نهایت وقتی دید هیچ راهی برای زندگی كردن در این خانه ندارد، هنگام تخلیه آنجا را تخریب كرد. در و دیوار را خراب كرد.
با میله تمام شیشهها را شكست. كلید و پریزها را از جا كند و خلاصه تا هرجا كه میتوانست به این خانه خسارت زد. خواهر و برادرهایم وقتی متوجه این موضوع شدند میخواستند از شوهرم شكایت كنند اما بهخاطر من از اینكار منصرف شدند. ولی من دیگر نمیتوانم در كنار این مرد زندگی كنم. او با اینكار آبروی مرا پیش خانوادهام برد و به جای تشكر به آنها خسارت زد. دیگر روی دیدن خانوادهام را ندارم. برای همین طلاق میخواهم.
در ادامه همسر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی ماجرا اصلا اینطور نیست. ما سالها در آن خانه زندگی میكردیم، ولی در عوض من برای پدرزنم كار میكردم.
درست است كه حقوق میگرفتم ولی حقوقی كه میگرفتم در مقابل كاری كه برایش میكردم خیلی ناچیز بود. با این حال من هم دقیقا بهخاطر اینكه در خانهاش زندگی میكنیم، اعتراضی نمیكردم. وقتی هم پدرزنم فوت شد، خواهرزن و برادرزنهایم اصرار كردند خانه را تخلیه كنیم. بعد از این همه سال بهخاطر پول ما را آواره كردند. در صورتیكه میتوانستند موضوع اجاره را مطرح كنند. همه اینها هم بهخاطر برادرزنم است.
او با من مشكل داشت و درست بعد از فوت پدرزنم، آنقدر در گوش خواهرزن و برادرزنم خواند تا آنها هم گفتند خانه را خالی كنیم. قصد او فقط انتقامگیری از من بود. بهخاطر دشمنی زندگیام را نابود كرد.
من هم آنقدر عصبانی شدم كه تصمیم گرفتم كارش را تلافی كنم. من با همسرم هیچ مشكلی ندارم و نداشتم.
همه اینها كار برادرزنم است كه بهخاطر انتقام، كل خانواده را به جان من انداخت.
در پایان قاضی سعی كرد این زوج را از جدایی منصرف كند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد.
روابط بین همسر و خانواده را مدیریت كنید
منصوره نیكوگفتار، روان شناس در این رابطه میگوید: یكی از عوامل تاثیرگذار بر رابطه همسران و زندگی مشترك، ارتباط آنها با خانوادهها است. به طوری كه بروز مشكلات در این روابط خانودگی ممكن است به اختلاف میان زن و شوهر منجر شود. از آنجا كه در جامعه ما نیز معاشرت و ارتباطات خانوادگی زیاد است، در نتیجه تاثیرات این دسته از مشكلات بر روند زندگی زناشویی همسران نیز شدیدتر است. دخالت خانوادهها در زندگی زوج، باعث شكست احتمالی زندگی مشترك میشود، حتی اگر با نیت خیرخواهانه باشد. ادامه این دخالتها در امور مختلف حتی ممكن است باعث برهم خوردن زندگی زوج و طلاق هم بشود. از طرفی رها كردن زندگی مشترك و بها دادن به این دخالتها و نظرات خانواده هم میتواند بر نابودی یك زندگی مشترك تاثیر زیادی داشته باشد. در واقع یكی از مسائل مهمی كه در برخی از موارد منجر به فروپاشی زندگی مشترك میشود، طرز برخورد با دخالتهای خانوادهها است. بهتر است كه با در نظر گرفتن احترام، از این دخالتها جلوگیری و از زندگی مشترك مراقبت كرد. مثلا میشود ابتدا ویژگی مثبت آنها را بیان كرد تا بدانند كه قدردانشان هستند و بعد درباره سوءتفاهمها و دخالتها توضیح داد. مدیریت و حفظ روابط بین همسر و خانواده مساله خیلی مهمی است كه پیش از ازدواج باید درباره آن آموزشهای لازم را دید و بعد وارد زندگی مشترك شد.
زن جوان در این باره به قاضی دادگاه خانواده گفت: من و امیرحسین، 9 سال در خانه پدرم زندگی كردیم. از همان روز اول زندگی مشتركمان پدرم اجازه داد در آپارتمانی كه قبلا برای خودش خریده بود، زندگی كنیم.
ما سالها بدون پرداخت اجاره در این خانه زندگی كردیم. تا اینكه دو سال پیش پدرم فوت كرد. با این حال باز هم خواهر و دو برادرم از ما نخواستند خانه را خالی كنیم. ما دو سال هم در خانه ارثیه پدرم زندگی كردیم. تا اینكه
چند وقت پیش خواهر و برادرهایم از ما خواستند خانه را تخلیه كنیم تا برای فروش اقدام كنند.
این خانه حق آنها هم بود و ما سالها بدون
در نظر گرفتن این موضوع در آنجا زندگی كردیم. اما وقتی موضوع را با شوهرم در میان گذاشتم عصبانی شد و داد و فریاد راه انداخت. میگفت خانه را تخلیه نمیكند. از این حرفهایش بهشدت تعجب كردم. به او گفتم هرطور شده باید این خانه تخلیه كنیم تا برادران و خواهرم بتوانند حقشان را بگیرند. ولی امیرحسین با من هم درگیر شد. تا اینكه در نهایت وقتی دید هیچ راهی برای زندگی كردن در این خانه ندارد، هنگام تخلیه آنجا را تخریب كرد. در و دیوار را خراب كرد.
با میله تمام شیشهها را شكست. كلید و پریزها را از جا كند و خلاصه تا هرجا كه میتوانست به این خانه خسارت زد. خواهر و برادرهایم وقتی متوجه این موضوع شدند میخواستند از شوهرم شكایت كنند اما بهخاطر من از اینكار منصرف شدند. ولی من دیگر نمیتوانم در كنار این مرد زندگی كنم. او با اینكار آبروی مرا پیش خانوادهام برد و به جای تشكر به آنها خسارت زد. دیگر روی دیدن خانوادهام را ندارم. برای همین طلاق میخواهم.
در ادامه همسر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی ماجرا اصلا اینطور نیست. ما سالها در آن خانه زندگی میكردیم، ولی در عوض من برای پدرزنم كار میكردم.
درست است كه حقوق میگرفتم ولی حقوقی كه میگرفتم در مقابل كاری كه برایش میكردم خیلی ناچیز بود. با این حال من هم دقیقا بهخاطر اینكه در خانهاش زندگی میكنیم، اعتراضی نمیكردم. وقتی هم پدرزنم فوت شد، خواهرزن و برادرزنهایم اصرار كردند خانه را تخلیه كنیم. بعد از این همه سال بهخاطر پول ما را آواره كردند. در صورتیكه میتوانستند موضوع اجاره را مطرح كنند. همه اینها هم بهخاطر برادرزنم است.
او با من مشكل داشت و درست بعد از فوت پدرزنم، آنقدر در گوش خواهرزن و برادرزنم خواند تا آنها هم گفتند خانه را خالی كنیم. قصد او فقط انتقامگیری از من بود. بهخاطر دشمنی زندگیام را نابود كرد.
من هم آنقدر عصبانی شدم كه تصمیم گرفتم كارش را تلافی كنم. من با همسرم هیچ مشكلی ندارم و نداشتم.
همه اینها كار برادرزنم است كه بهخاطر انتقام، كل خانواده را به جان من انداخت.
در پایان قاضی سعی كرد این زوج را از جدایی منصرف كند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موكول كرد.
روابط بین همسر و خانواده را مدیریت كنید
منصوره نیكوگفتار، روان شناس در این رابطه میگوید: یكی از عوامل تاثیرگذار بر رابطه همسران و زندگی مشترك، ارتباط آنها با خانوادهها است. به طوری كه بروز مشكلات در این روابط خانودگی ممكن است به اختلاف میان زن و شوهر منجر شود. از آنجا كه در جامعه ما نیز معاشرت و ارتباطات خانوادگی زیاد است، در نتیجه تاثیرات این دسته از مشكلات بر روند زندگی زناشویی همسران نیز شدیدتر است. دخالت خانوادهها در زندگی زوج، باعث شكست احتمالی زندگی مشترك میشود، حتی اگر با نیت خیرخواهانه باشد. ادامه این دخالتها در امور مختلف حتی ممكن است باعث برهم خوردن زندگی زوج و طلاق هم بشود. از طرفی رها كردن زندگی مشترك و بها دادن به این دخالتها و نظرات خانواده هم میتواند بر نابودی یك زندگی مشترك تاثیر زیادی داشته باشد. در واقع یكی از مسائل مهمی كه در برخی از موارد منجر به فروپاشی زندگی مشترك میشود، طرز برخورد با دخالتهای خانوادهها است. بهتر است كه با در نظر گرفتن احترام، از این دخالتها جلوگیری و از زندگی مشترك مراقبت كرد. مثلا میشود ابتدا ویژگی مثبت آنها را بیان كرد تا بدانند كه قدردانشان هستند و بعد درباره سوءتفاهمها و دخالتها توضیح داد. مدیریت و حفظ روابط بین همسر و خانواده مساله خیلی مهمی است كه پیش از ازدواج باید درباره آن آموزشهای لازم را دید و بعد وارد زندگی مشترك شد.