محمدرضا اصنافی از لزوم فعالیت شبکه برونمرزی جامجم میگوید
برای مخاطب برونمرزی، محدودیتها مزیت است
رسانههای برونمرزی ازجمله رسانههای مهم و تاثیرگذار چه برای ایرانیهای داخل کشور و چه خارج از کشور هستند که میتوانند برای فارسیزبانهای غیرایرانی نیز جذابیتهای خاص خودشان را داشته باشند؛ شبکههایی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در حال رقابت با یکدیگرند و تلاش میکنند مخاطب فارسیزبان را به سمت خود جلب کند. با وجود این اصنافی، کارشناس ارتباطات و رسانه وجود شبکههای برونمرزی را زمانی مفید و موثر میداند که برای ساخت و تولید برنامههایی تلاش شود که مزیتهای نسبی را مدنظر قرار داده و از زبان فارسی، فرهنگ بومی و حتی محدودیتها بهترین استفاده را برد. به اعتقاد این کارشناس، بهرهمندی از چنین مزیتهای نسبی درنهایت باعث خواهد شد شبکههای فارسیزبان به بهترین شکل ممکن عمل کرده و مخاطبهای نسلهای مختلف را به خود جذب و حتی به آنها اضافه کند.
یکی از حوزههای بسیار مهم برای کشورهایی که بهدنبال افزایش قدرت چه در منطقه و چه در سطح جهانی هستند و ادعای تاثیرگذاری روی نظم بینالملل و قدرتیابی در نظام بینالمللی دارند دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی خواهد بود. ضرورت فعالیت رسانههای برونمرزی در همین چارچوب است که میتواند منافع کلی کشور را تامین کند. جدای از این، جمهوری اسلامی ادعایی در حوزه تمدن اسلامی و صادر کردن ارزشهای خود دارد که باز هم یکی از مهمترین مسیرهای این رسالتها، حوزه فعالیتهای رسانههای برونمرزی است. لذا چنین اهدافی برای چنین کشوری که میخواهد هم در وضع بینالملل سهیم و تاثیرگذار باشد، هم بتواند استقلال خود را حفظ کند و هم قدرت و ارتباط متقابل با ملتها ایجاد کند یک امر بدیهی و طبیعی است.
پرداختن به زبان فارسی در رسانههای برونمرزی بهویژه با وجود شبکههای ماهوارهای چقدر اهمیت دارد؟ آیا با این شرایط وجود چنین شبکههایی مانند جامجم، دارای اهمیت بیشتر است یا خیر؟ چون وجود این شبکهها بهصورت ناخواسته و در برخی موارد خواسته به رقابت هم میپردازند.
رسانههای فارسیزبان دارای چند جامعه هدف است. یکی از آنها فارسیزبانان غیرایرانی هستند که در حوزه آسیای میانه افغانستان و تاجیکستان داریم و هر چقدر بتوان نیازهای این جامعه هدفها را متنوعتر پوشش داد موفقتر خواهد بود. در مورد جامعه هدف دیگر، ایرانیهایی هستند که خارج از کشور زندگی میکنند و اکثر این ایرانیها افراد تاثیرگذاری در حوزه خودشان بهحساب میآیند. با این حال بهدلیل دوری از کشور از زبان مادری نیز فاصله دارند و نسل بعد از آنها نیز بهدلیل همین فاصله دچار گسست نسلی ایرانیهای خارج از کشور شده است و در نتیجه وجود چنین رسانههای فارسیزبانی میتواند این گسست را از بین برده و باعث پیوند شود. بنابراین یکی از مهمترین موضوعاتی که باید رسانههای برونمرزی فارسیزبان به آنها توجه کند نسلهای دوم و سومی هستند که از ایران مهاجرت میکنند و یکی از روشهای حفظ تعلقات سرزمینی با کمک شبکههای برونمرزی ممکن خواهد بود.
رسانه فارسیزبانی که برای ایرانیهای خارج از کشور ایجاد شده است باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا اثرگذاریاش بیشتر باشد؟ لازم است سرگرمکننده باشد؟ محتواهای داخلی را پوشش بدهد؟
یکی از راههایی که باید در این زمینه به آن توجه شود مزیت نسبی است. اگر قرار باشد وارد رقابت با رسانههای دیگر در سطح بینالملل مثلا در حوزه سرگرمی شویم بسیار امر دوری است که در این زمینه به آنها برسیم. لذا مزیت رسانه فارسیزبان برای ایرانیهای خارج از کشور، توجه به بخش فرهنگ بومی داخلی است. باید روی آن کار شود. محدودیتهایی که در پوشش و موسیقی و مسائل سرگرمکننده داریم شاید در داخل محدودیت باشد اما خارج از کشور این موضوع مزیت است. خانوادههایی که خارج از کشور هم میخواهند سبک زندگی خودشان را حفظ کنند، وجود چنین رسانههایی میتواند مزیت باشد. این در حالی است که اگر قرار باشد وارد رقابت با رسانههای بینالمللی بشویم هیچوقت پیروز نیستیم. برای همین بهتر است روی مزیتهای خودمان کار کنیم. خانوادههایی که دوست دارند فرزندانشان یکسری محتوای سالم، محدود و کنترلشده داشته باشند. این کنترل الزاما برای ایرانیهای خارج از کشور آزاردهنده نیست و میتواند همان مزیت نسبی باشد که به آن اشاره کردم؛ بنابراین باید روی این مزیتهای نسبی با تاکید بر فرهنگ بومی کار شود.
اگر بخواهیم از جایگاه فارسی زبان برای کشورهای خارجی بازتعریفی کنیم، این بازتعریف باید به چه صورت باشد تا ثمربخشی خود را به نمایش بگذارد؟
زبان فارسی از جمله زبانهای تحت فشار است و طی سالیان دراز استفادهاش کمتر از گذشته شده و از واژگان فارسی کمتر استفاده میشود و واژگان بیگانه زیادی به آن ورود کرده است. برای همین میتوان گفت زبان فارسی جزو زبانهای رو به افول محسوب میشود. بنابراین برای بازتعریف آن در کشورهای خارجی نیز لازم است نقاط مشترک را یافت. از این رو برای زبان فارسی میتوان دو نقطه مشترک ایجاد کند. زبان فارسی با توسعه اشتراکات دینی و زبان فارسی با توسعه اشتراکات قومی و فرهنگی. به عنوان مثال اشتراک با کشوری مانند افغانستان میتواند زبان فارسی و توسعه اشتراکات مذهبی باشد. اما برای تاجیکستان میتوان این نقطه اشتراک را در بخش زبان، شعر، ادبیات، موسیقی و... یافت.
در حال حاضر شبکه جامجم به این معروف است که از خط قرمزهای کمتری در مقایسه با شبکههای داخلی عبور میکند. آیا این کافی است؟
همانطور که اشاره کردم این خط قرمزها میتواند مزیت باشد؛ اما بعضی وقتها آنقدر کاریکاتوری میشود که باعث پس زدن مخاطب خواهد شد. این موضوع ظرافتی میخواهد تا آنقدر از خط قرمزها عبور نکنی که مزیت را از دست بدهی؛ مانند نشان ندادن آلات موسیقی در برنامهای که از آن استفاده میشود. خط قرمزهایی که باعث از بین رفتن این مزیت نسبی نمیشود بسیار هم خوب خواهد بود و باید این خط مرزی را به درستی شناخت تا بهترین استفاده و بهره را از آن برد.