قسمتی از کتاب خاطرات آیتا... طاهری خرمآبادی
شهید مطهری گفت پلاکارد منافقین را بردارید!
با بسته شدن فرودگاهها توسط دولت بختیار و ممانعت از ورود امام خمینی به كشور، روحانیت مبارز دست به ابتكار بزرگی زد. در جلسهای با حضور حداكثری روحانیون مبارز و فعال انقلابی تصمیم به برگزاری تحصن در دانشگاه تهران گرفته شد. برپایی این تحصن نقش بسزایی در روند تشدید مبارزات و ورود امام به كشور داشت. در جلسه تصمیمگیری برای برگزاری این تحصن چهرههای برجسته انقلاب حضور داشتند و نظریه تحصن را مطرح و برای برگزاری آن تصمیم گرفتند. مرحوم آیتا... سید حسن طاهریخرمآبادی از مبارزان انقلابی كه خود از نزدیك شاهد حوادث بود در كتاب خاطرات خود كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره جلسه تصمیمگیری روحانیون برای برگزاری تحصن میگوید، خاطراتی که امروز با گذشت بیش از 40سال از آن روزها نقش و اهمیت آنها در ساخت ذهنیت مخاطب روشن میشود. اتفاقاتی که در صورت بازگو نشدن و ماندن در حافظه افراد امروز در زیر خاک مدفون میماند و بسیاری از اتفاقات تاریخ در گذر زمان به دست فراموشی سپرده میشد.
در جلسه آن شب، بحث تحصن مطرح شد. راهپیمایی انجام شده بود، اما امام همچنان نمیتوانستند به كشور بیایند. فكر كردیم اگر ما در جایی متحصن شویم، مردم هم به جمع متحصنان خواهند پیوست، حتی از شهرستانها نیز خواهند آمد. این پیشنهاد و طرح حسابشده و بسیار مفید بود.
در آن جلسه دو نظریه مطرح شد؛ یك نظر این بود كه تحصن در مكانی صرفا مذهبی انجام بگیرد. برای این منظور مسجدشاه سابق كه بعدها امام خمینی نام گرفت، در نظر گرفته شد. دوستان میگفتند كه آنجا بهترین مكان برای تحصن است. این مسجد در بازار قرار داشت و مردم هم در مسجد و اطراف آن تردد داشتند، علاوه بر اینكه مكان وسیعی نیز بود. نظر دیگر تحصن در دانشگاه بود...
نظر بعضی از آقایان از جمله آقای خامنهای این بود كه تحصن در مسجد بازار انجام بگیرد. ایشان روز بعد در توضیح نظرشان گفتند كه من به این علت گفتم تحصن در مسجد بازار انجام گیرد كه در دانشگاه به دلیل وجود منافقان در میان دانشجویان ممكن است مسألهای برای ما به وجود بیاورند. مسجد و بازار كاملا در اختیار مردم قرار دارد، اما دانشگاه اینگونه نیست و با مسجد و بازار متفاوت است.
اتفاقا وقتی به دانشگاه تهران رفتیم، نزدیك بود مشكل ایجاد كنند كه ما جلوی آن را گرفتیم؛ وقتی وارد مسجد دانشگاه شدیم، (از قبل قرار بود كه تحصن در مسجد دانشگاه باشد)، دیدیم كه در كنار محراب مسجد، پلاكارد بزرگی با موضوع آمدن امام زده و در زیر پلاكارد نام سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را نوشتهاند. تا وارد شدیم آقای مطهری گفتند كه این پلاكارد را بردارید...
به اتفاق آقایان شهید مطهری، خامنهای، ربانی املشی، ربانی شیرازی و عدهای دیگر با یك دستگاه مینیبوس عازم دانشگاه تهران شدیم و اول صبح در آنجا بودیم. از طرف دیگر، چون عدهای از مردم به بهشت زهرا میرفتند، شهید بهشتی به اتفاق چند تن دیگر، عازم بهشت زهرا شدند.
وقتی به دانشگاه تهران وارد شدیم، با تعدادی از دانشجویان كه در حدود ده بیست نفر بودند، مواجه گشتیم كه از تحصن ما مطلع شده و در آنجا حضور یافته بودند. شهید مطهری، روی پلههای مسجد دانشگاه ایستادند و در حضور عدهای كه در آنجا بودند، اعلام كردند كه ما در اعتراض به رژیم و دولت كه از ورود حضرت امام جلوگیری كرده است، در اینجا متحصن میشویم و تحصن خود را از همین جا به دنیا اعلام میكنیم و تا این منع برطرف نشود، به تحصن خود ادامه خواهیم داد. شهید مطهری به صورت خلاصه و در چند جمله، هدف از تحصن را بیان كردند و خبرنگارانی هم كه در آنجا حضور داشتند، مطالب را نوشته و مخابره كردند.
بعد از اینكه ما برای تحصن در مسجد دانشگاه تهران مستقر شدیم، سیل جمعیت از نقاط مختلف به آنجا سرازیر شد. گروهی از مدرسان قم در همان صبح روز اول آمده بودند؛ ازجمله جناب آقای فاضل لنكرانی، مرحوم شهید قدوسی و آقای راستی كاشانی. در كنار مسجد یك یا دو اتاق بزرگ قرار داشت و در واقع دفتر مسجد بود كه آقایان در آنجا جمع شده و كمیتههایی برای اداره تحصن و رسیدگی به اوضاع تحصن تشكیل داده بودند. یكی از كمیتهها كمیته تبلیغات بود، دیگری كمیته رسیدگی به علمای شهرستانی بود. در این قسمت اسامی و مشخصات علمایی كه از شهرستانها به متحصنان میپیوستند، نوشته میشد تا برای انتشار در اختیار خبرنگاران قرار گیرد.
آقای خامنهای مسؤول كمیته تبلیغات شدند و من هم در جایگاه قائم مقام و معاون ایشان همكاری میكردم. یكی از دانشكدهها را به كمیته تبلیغات اختصاص دادند و افرادی هم به عضویت این كمیته درآمدند. در كمیته تبلیغات، مطالبی كه باید در روزنامهها مطرح میشد، مورد بررسی و تصویب قرار میگرفت. در مجموع فعالیتهای تبلیغاتی تحصن را كه در واقع از كارهای اساسی و اصلی بود، این كمیته انجام میداد.
یكی از فعالیتهای دیگر، پشتیبانی از متحصنان و كسانی بود كه در آنجا حاضر شده بودند. مردمی كه در آنجا بودند و جمعیت فراوانی را هم تشكیل میدادند، احتیاج به تغذیه و... داشتند. این مسائل به عهده كمیته خاص دیگری بود. برخورد با مردم و صحبت با آنان و تعیین سخنرانان هم از جمله مسائلی بود كه احتیاج به مدیریت خاصی داشت و لازم بود تحت برنامه منظمی باشد.
اگر برنامه منظمی وجود نداشت، ممكن بود هر كس كه دلش میخواست پشت تریبون رفته، مطالب ناصواب و خلافی بگوید. این مسأله زمانی مهم جلوه میكند كه در نظر داشته باشیم در آن ایام، افراد و گروههای مختلف از مسلمان گرفته تا ملحد، در جریان انقلاب وجود داشتند و بعضی از گروهها تلاش داشتند قضایا را به نفع خود تمام كنند. با توجه به این مسائل، ما تمام كارها را در دست گرفتیم.
سخنرانیهای زیادی در دو روز تحصن انجام گرفت. یكی از كسانی كه سخنرانی كرد، شهید مطهری بود كه در عصر یك روز سخنرانی مفصلی انجام داد.