تپش در گفت و گو با کارشناسان دلایل ارتکاب جرایم خشن کودکان و نوجوانان را بررسی می کند
از خشونتهای کوچک تا جنایتهای بزرگ
قتل كه توسط زن و مرد بزرگسال رخ دهد به بررسی ریشهای نیاز دارد، اما وقتی كودك یا نوجوانی مرتكب آن گردد، موضوع بسیار پیچیدهتر میشودو به جز ریشهیابی باید عوامل روانشناختی هم مورد بررسی قرار گیرد.
دكتر آرش حقیقتفرد، جرم شناس در گفتوگو با تپش در مورد علت ارتكاب به قتل در سنین زیر 18 سال میگوید: در 99 درصد قتلهایی كه توسط مرتكبان زیر 18 سال رخ میدهد، زمینه بیماری روانی وجود دارد. یكسری از مرتكبان كمسن، مبتلا به بیماریهای حاد روانی مانند شیزوفرنی، پارانویا یا اختلال دو قطبی هستند كه موجب ارتكاب آنها به قتل میشود. دسته دیگر، افرادی هستند كه در آنها زمینه بیماری روانی مانند اختلال سادیسم وجود دارد، اما بهصورت حاد دیده نمیشود. در همین زمینه، تحقیقات مفصلی از سال 85 تا 92 در دانشگاه شهید بهشتی، نیروی انتظامیو انجمن جرم شناسی انجام و مشخص شد سه عامل اساسی موجب ارتكاب قتل توسط مرتكبان زیر 18 سال میشود؛ اول خشونتهای نهفته؛ یعنی خشونتهایی كه به آن اهمیت نمیدهیم، اما با تحریك همسالان و دوستان به مراحل پیچیدهتر رسیده و منجر به قتل میشود. فرض كنید فردی اقدام به درگیری كرده و همراه دوستانش با افراد دیگر قرار دعوا میگذارد. وقتی به این خشونتهای كوچك اهمیت نمیدهیم، جرم شناسی نشده و تستهای لازم گرفته نمیشود و كم كم دایره آن گسترده میشود. در مورد خشونت جنسی نیز همینطور است. فرد با مزاحمتهای كلامیو رفتاری آغاز كرده و به دفعات نیز تكرار میشود.
كم كم احساس میكند كه میتواند دایره آن را گستردهتر كند و در نهایت به این نتیجه میرسد كه میتواند به كسی تعرض كند.
عامل دومیكه این استاد دانشگاه به آن اشاره میكند، فاكتوری بهنام « ناكامیدر ارزیابی نتیجه» است. در تعریف او این اصطلاح یعنی یك فرد زیر 18 سال، قدرت كمتری برای ارزیابی نتیجه كارش دارد. ممكن است این فرد واقعا به قصد یك ضرب و جرح ساده وارد كارزار درگیری شده باشد، اما در عمل با یك قتل از دعوا خارج شود.
فاكتور سوم از نظر این جرم شناس، كسب هویت و احترام است. چیزی كه به اعتقاد او برخی نوجوانان نتوانستهاند از طریق خانواده، همسالان یا فرهنگهای رایج به آن دست پیدا كنند و بنابراین نوجوان، برای دستیابی به آن، دست به اقدامات مجرمانه مانند تجاوز جنسی یا قتل میزند.
حقیقتفرد درباره مجازات این مجرمان هم میگوید:در پروندههایی كه علاوه بر قتل، تجاوز نیز رخ میدهد، اعدام یك مجازات قانونی است. در هر جامعهای كه در نظر بگیرید، برای این نوع جرایم، مجازات بسیار سنگینی در نظر گرفته میشود، اما باید بگوییم كه تنها اعدام در اینگونه موارد بازدارنده نیست. چون پسر نوجوانی كه حالا عنوان قاتل و متجاوز را دارد، یكشبه به این مرحله نرسیده و ناهنجاریهای روانی فراوانی مانند عقده جنسی در وجود این فرد بوده است. عقده جنسی در برخی افراد پیش از سن بلوغ بهوجود میآید، در سنین بلوغ شدید میشود و كسی هم به آنان توجه نمیكند. انگیزههای جنسی همیشه وجود دارد، اما زمانی كه در مورد انگیزههای جنسی در گروه همسالان صحبت میشود و از طرف دیگر، راهی نیز برای رفع این غریزه و نهادی هم وجود ندارد كه راهكارهای پذیرش این نیاز را آموزش دهد، افراد در گروههای همسال دنبال راهی برای حل این نیاز هستند؛ راهحلهایی كه در تلاقی با قانون است و منجر به تجاوز و قتل میشود.
خانواده، خط مقدم آموزش
حقیقت فرد اعدام را تنها راه چارهساز این نوع جرایم نمیداند و اعتقاد دارد بهترین راه حل بازدارندگی از ارتكاب جرمهای سنگین در سنین زیر 18 سال این است كه باید بیش از گذشته به كودكان و نوجوانان توجه كرد.
او میگوید: اگر قاتل ستایش كه در گروههای تلگرامیعضو بود و محتوای خشونت جنسی را تماشا میكرد، تحت نظارت خانوادهاش قرار میگرفت، امروز شاهد وقوع این فاجعه نبودیم. نقش خانواده در آموزش باید و نبایدها به كودكان و نوجوانان بسیار مهم است. در محیط خانواده به نوجوانان باید و نبایدها آموزش داده نمی شود. متاسفانه دامنه اطلاعات جنسی آن هم به شكل ناقص و به شكل هیجانی به كودكان زیر سن بلوغ كشیده شده كه نتیجهاش در تجاوز پسر مشهدی به كودك پنج ساله مشهود است. برخی پدر و مادرها هیچ مسؤولیتی نسبت به فرزند یا فرزندان خود احساس نمیكنند و در نتیجه بچهها از مسیرهای غیرمتعارف، اطلاعاتی در حوزههای مختلف از جمله جنسی بهدست میآورند. در حالی كه خانوادهها میتوانند با گفتن اینكه در فضای مجازی، اتفاقات مثبت و منفی در جریان بوده، اما هیچیك شوخی بردار نیست، فرزندان خود را آگاه كنند.
این جرمشناس در ادامه صحبتهایش از آساننبودن مسیر ازدواج انتقاد میكند و توضیح میدهد: در جامعه مدام در مورد حلال و حرام توضیح داده میشود كه البته درست هم است، اما مشكل اینجاست كه به اخلاق زیاد پرداخته نشده است. احكام بر مراقبت از روابط دختر و پسر تاكید دارد و درست هم گفته میشود، اما مگر غریزه جنسی اجازه میدهد با افراد در مورد حفظ اخلاق صحبت كرد كه اگر دختری به تو اعتماد كرد، حق تعرض به او را نداری. باید راه حلی برای این موضوع پیدا كرد.
خشونت موجود در جامعه عامل دیگری است كه این استاد دانشگاه معتقد است باعث وقوع جرمهای سنگین میشود. او میگوید محتوای خشن و مجرمانه در كشور در دسترس همه قرار دارد و صفحات حوادث روزنامهها، بیمحابا این امكان را در اختیار همه قرار داده است. درج گزارش قتلهای پرخشونت و انتشار فیلم سربریدن و شكنجه در فضای مجازی باعث شده افراد دارای زمینههای روانی و مستعد اقدام به جرم و جنایت كنند.
خشونت به جای فرهنگ
آنطور كه كارشناسان به تپش توضیح میدهند، ریشه بسیاری از جرمها و جنایتها در كودكان، نوجوانان و بزرگسالان را باید در خشونتی جستوجو كرد كه در جامعه نهادینه شده است. دكتر افسر افشارنادری در گفتوگو با تپش هم همان ابتدای بحث انگشت روی همین نكته میگذارد و میگوید: نباید از كشته شدن كودكی توسط كودك دیگر تعجب كنیم وقتی در جامعه شاهد خشونت هستیم. در فضای مجازی نیز كم شاهد خشونت نیستیم و این خشونتها بسیار بیپرده در اختیار مردم قرار میگیرد و تاثیرات خود را بهصورت تجاوز و قتل نشان میدهد. شرایط اجتماعی در دانشگاه بسیار ناهنجار بوده و روزی نیست شاهد خشونت و درگیری میان دانشجویان نباشیم. ترویج خشونت چه از طریق فضای مجازی، صفحات حوادث روزنامهها، دعواهای خیابانی و همچنین بیتوجهی برخی خانواده ها نسبت به تربیت صحیح كودكان خود طی سالها انجام و تبدیل به یك فرهنگ در میان مردم شده است. برای رفع این معضل مهم باید زمینههای قانونی را فراهم كرد كه اگرچه زمانبر است، اما شدنی است.
دكتر آرش حقیقتفرد، جرم شناس در گفتوگو با تپش در مورد علت ارتكاب به قتل در سنین زیر 18 سال میگوید: در 99 درصد قتلهایی كه توسط مرتكبان زیر 18 سال رخ میدهد، زمینه بیماری روانی وجود دارد. یكسری از مرتكبان كمسن، مبتلا به بیماریهای حاد روانی مانند شیزوفرنی، پارانویا یا اختلال دو قطبی هستند كه موجب ارتكاب آنها به قتل میشود. دسته دیگر، افرادی هستند كه در آنها زمینه بیماری روانی مانند اختلال سادیسم وجود دارد، اما بهصورت حاد دیده نمیشود. در همین زمینه، تحقیقات مفصلی از سال 85 تا 92 در دانشگاه شهید بهشتی، نیروی انتظامیو انجمن جرم شناسی انجام و مشخص شد سه عامل اساسی موجب ارتكاب قتل توسط مرتكبان زیر 18 سال میشود؛ اول خشونتهای نهفته؛ یعنی خشونتهایی كه به آن اهمیت نمیدهیم، اما با تحریك همسالان و دوستان به مراحل پیچیدهتر رسیده و منجر به قتل میشود. فرض كنید فردی اقدام به درگیری كرده و همراه دوستانش با افراد دیگر قرار دعوا میگذارد. وقتی به این خشونتهای كوچك اهمیت نمیدهیم، جرم شناسی نشده و تستهای لازم گرفته نمیشود و كم كم دایره آن گسترده میشود. در مورد خشونت جنسی نیز همینطور است. فرد با مزاحمتهای كلامیو رفتاری آغاز كرده و به دفعات نیز تكرار میشود.
كم كم احساس میكند كه میتواند دایره آن را گستردهتر كند و در نهایت به این نتیجه میرسد كه میتواند به كسی تعرض كند.
عامل دومیكه این استاد دانشگاه به آن اشاره میكند، فاكتوری بهنام « ناكامیدر ارزیابی نتیجه» است. در تعریف او این اصطلاح یعنی یك فرد زیر 18 سال، قدرت كمتری برای ارزیابی نتیجه كارش دارد. ممكن است این فرد واقعا به قصد یك ضرب و جرح ساده وارد كارزار درگیری شده باشد، اما در عمل با یك قتل از دعوا خارج شود.
فاكتور سوم از نظر این جرم شناس، كسب هویت و احترام است. چیزی كه به اعتقاد او برخی نوجوانان نتوانستهاند از طریق خانواده، همسالان یا فرهنگهای رایج به آن دست پیدا كنند و بنابراین نوجوان، برای دستیابی به آن، دست به اقدامات مجرمانه مانند تجاوز جنسی یا قتل میزند.
حقیقتفرد درباره مجازات این مجرمان هم میگوید:در پروندههایی كه علاوه بر قتل، تجاوز نیز رخ میدهد، اعدام یك مجازات قانونی است. در هر جامعهای كه در نظر بگیرید، برای این نوع جرایم، مجازات بسیار سنگینی در نظر گرفته میشود، اما باید بگوییم كه تنها اعدام در اینگونه موارد بازدارنده نیست. چون پسر نوجوانی كه حالا عنوان قاتل و متجاوز را دارد، یكشبه به این مرحله نرسیده و ناهنجاریهای روانی فراوانی مانند عقده جنسی در وجود این فرد بوده است. عقده جنسی در برخی افراد پیش از سن بلوغ بهوجود میآید، در سنین بلوغ شدید میشود و كسی هم به آنان توجه نمیكند. انگیزههای جنسی همیشه وجود دارد، اما زمانی كه در مورد انگیزههای جنسی در گروه همسالان صحبت میشود و از طرف دیگر، راهی نیز برای رفع این غریزه و نهادی هم وجود ندارد كه راهكارهای پذیرش این نیاز را آموزش دهد، افراد در گروههای همسال دنبال راهی برای حل این نیاز هستند؛ راهحلهایی كه در تلاقی با قانون است و منجر به تجاوز و قتل میشود.
خانواده، خط مقدم آموزش
حقیقت فرد اعدام را تنها راه چارهساز این نوع جرایم نمیداند و اعتقاد دارد بهترین راه حل بازدارندگی از ارتكاب جرمهای سنگین در سنین زیر 18 سال این است كه باید بیش از گذشته به كودكان و نوجوانان توجه كرد.
او میگوید: اگر قاتل ستایش كه در گروههای تلگرامیعضو بود و محتوای خشونت جنسی را تماشا میكرد، تحت نظارت خانوادهاش قرار میگرفت، امروز شاهد وقوع این فاجعه نبودیم. نقش خانواده در آموزش باید و نبایدها به كودكان و نوجوانان بسیار مهم است. در محیط خانواده به نوجوانان باید و نبایدها آموزش داده نمی شود. متاسفانه دامنه اطلاعات جنسی آن هم به شكل ناقص و به شكل هیجانی به كودكان زیر سن بلوغ كشیده شده كه نتیجهاش در تجاوز پسر مشهدی به كودك پنج ساله مشهود است. برخی پدر و مادرها هیچ مسؤولیتی نسبت به فرزند یا فرزندان خود احساس نمیكنند و در نتیجه بچهها از مسیرهای غیرمتعارف، اطلاعاتی در حوزههای مختلف از جمله جنسی بهدست میآورند. در حالی كه خانوادهها میتوانند با گفتن اینكه در فضای مجازی، اتفاقات مثبت و منفی در جریان بوده، اما هیچیك شوخی بردار نیست، فرزندان خود را آگاه كنند.
این جرمشناس در ادامه صحبتهایش از آساننبودن مسیر ازدواج انتقاد میكند و توضیح میدهد: در جامعه مدام در مورد حلال و حرام توضیح داده میشود كه البته درست هم است، اما مشكل اینجاست كه به اخلاق زیاد پرداخته نشده است. احكام بر مراقبت از روابط دختر و پسر تاكید دارد و درست هم گفته میشود، اما مگر غریزه جنسی اجازه میدهد با افراد در مورد حفظ اخلاق صحبت كرد كه اگر دختری به تو اعتماد كرد، حق تعرض به او را نداری. باید راه حلی برای این موضوع پیدا كرد.
خشونت موجود در جامعه عامل دیگری است كه این استاد دانشگاه معتقد است باعث وقوع جرمهای سنگین میشود. او میگوید محتوای خشن و مجرمانه در كشور در دسترس همه قرار دارد و صفحات حوادث روزنامهها، بیمحابا این امكان را در اختیار همه قرار داده است. درج گزارش قتلهای پرخشونت و انتشار فیلم سربریدن و شكنجه در فضای مجازی باعث شده افراد دارای زمینههای روانی و مستعد اقدام به جرم و جنایت كنند.
خشونت به جای فرهنگ
آنطور كه كارشناسان به تپش توضیح میدهند، ریشه بسیاری از جرمها و جنایتها در كودكان، نوجوانان و بزرگسالان را باید در خشونتی جستوجو كرد كه در جامعه نهادینه شده است. دكتر افسر افشارنادری در گفتوگو با تپش هم همان ابتدای بحث انگشت روی همین نكته میگذارد و میگوید: نباید از كشته شدن كودكی توسط كودك دیگر تعجب كنیم وقتی در جامعه شاهد خشونت هستیم. در فضای مجازی نیز كم شاهد خشونت نیستیم و این خشونتها بسیار بیپرده در اختیار مردم قرار میگیرد و تاثیرات خود را بهصورت تجاوز و قتل نشان میدهد. شرایط اجتماعی در دانشگاه بسیار ناهنجار بوده و روزی نیست شاهد خشونت و درگیری میان دانشجویان نباشیم. ترویج خشونت چه از طریق فضای مجازی، صفحات حوادث روزنامهها، دعواهای خیابانی و همچنین بیتوجهی برخی خانواده ها نسبت به تربیت صحیح كودكان خود طی سالها انجام و تبدیل به یك فرهنگ در میان مردم شده است. برای رفع این معضل مهم باید زمینههای قانونی را فراهم كرد كه اگرچه زمانبر است، اما شدنی است.