احترام برومند، همسر داوود رشیدی از این هنرمند میگوید
محبوبیت خاطرهانگیز
احترامالسادات برومند یزدی معروف به احترام برومند، مجری و بازیگر ایرانی است. او از سال ۱۳۴۶ با برنامه كودك در تلویزیون فعالیت هنری خود را آغاز كرد و ۱۱ سال به این فعالیت ادامه داد. او كه نزدیكترین فرد به هنرمند پیشكسوت و بزرگ سینما مرحوم داوود رشیدی بوده ـ كه در 5 شهریور 1395 به دیار باقی شتافت ـ بهترین گزینه برای شرح زندگی و اخلاقیات او در این شماره از ویژهنامه قاب كوچك است كه به پنج هنرمند بزرگ عرصه هنر میپردازد. این موضوع سبب شد برای مرور زندگی حرفهای و خانوادگی مرحوم داوود رشیدی سراغ همسر او، احترام برومند برویم.
زهرا دمزآبادی
ابتدا از درگذشت استاد جمشید مشایخی كه از همدورههای استاد داوود رشیدی بوده بگویید.
تسلیت خود را برای فوت هنرمند بزرگ آقای جمشید مشایخی كه از دوستان و هم دورهایهای آقای رشیدی بودند را تسلیت عرض میکنم. بسیار خوشحالم كه پس از گذشت سالها از فوت آقای رشیدی همچنان یاد او میان مردم جاودان است و این موضوع برای من كه بازمانده هستم، باعث خوشحالی و دلگرمی است.
آنطور كه باید در زمان حیاتشان قدردان بودهایم؟
رفتن این هنرمندان برای ما با حسرت و دریغ همراه است، ولی بزرگترین حسرتی كه برای ما بهجا میگذارد این است كه به اندازه كافی در زمان حیات قدرشان را ندانستیم كه این درباره آقای رشیدی هم صدق میكند. جا دارد از همه كسانی كه راهگشا بودند و به او محبت نشان دادند تشكر كنم و كاری به كسانی كه فرصتها را از او گرفتند ندارم. چیزی كه خوشحالكننده است عاقبتبهخیری و یادآوری با نام خوب میان مردم است. تشكر میكنم از كسانی كه همزمان با فوت آقای مشایخی به یاد داوود رشیدی هم بودند؛ بهخصوص تشكر ویژه خودم را از آقای علی نصریان دارم و آرزو میكنم سایه استاد محمدعلی كشاورز وعلی نصریان و سایر پیشكسوتان سالیان سال بر سرهنر ما باشد.
از فعالیتهای گسترده آقای رشیدی در حوزههای مختلف هنر در سالهای گذشته توضیح دهید.
بسیاری از افراد كه در دهههای گذشته زندگی میكردند با فعالیتهای او در حوزه تئاتر آشنا بودند. او تا سال 1390 كه میتوانست فعالیت داشته باشد، تئاتر كار كرد و آخرین كارش به نام آقای اشمیت كیه؟ را در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برد كه با موفقیت همراه بود.او همچنین در فیلمهای سینمایی شاخصی مانند هیولای درون، گلهای داوودی، شیلات، خانه عنكبوت و سریالهای تلویزیونی مانند هزاردستان، گل پامچال، عطرگل یاس و آوای فاخته نقشآفرینی كرد. جا دارد یادی كنم از مرحوم علی حاتمی و بهمن زرینپور كه سریالهای خوبی را برای تلویزیون ساختند، اما او در كنار كار بازیگری به فعالیت در حوزه ترجمه هم مشغول بود دو كتاب او در سالهای اخیركه ترجمه نمایشنامههای اوست و بسیاری از آنها را روی صحنه برده بود چاپ كردیم تا در دسترس جوانان تئاتری قرار بگیرد. آقای رشیدی بسیار تمایل داشت این ترجمهها در اختیار جوانان قرار بگیرد كه میسرشد.
استاد رشیدی یكی از استادان بازیگری بود كه هنرمندان زیادی را آموزش و به این حرفه معرفی كرد، از فعالیت او در این باره برایمان بگویید.
داوود رشیدی قبل از سال 1357 در دانشگاه تدریس میكرد و پس از این دوره آموزشگاهی نداشت و پیگیر كار تدریس در آموزشگاههای مختلف نبود. به طور مقطعی گاهی تدریس میكرد و به شهرستانها میرفت. از شاخصترین افرادی كه شاگرد داوود رشیدی بودند میتوان به بهروز غریبپور و علی حاتمی اشاره كرد كه فكر میكنم چارچوب دانشگاه برای فردی مانند علی حاتمی تنگ بود، چون او فراتر از تحصیلات دانشگاهی میدانست و با اینكه تحصیلات دانشگاهی نداشت، ولی در كار خودش نابغه بود و بهرام بیضایی نیز مانند او بود. علی حاتمی در دانشكده هنرهای دراماتیك، شاگرد آقای رشیدی بودند و از آنجا دوستی این دونفر آغاز و ادامهدار شد.
مرحوم رشیدی در بازیگری، مترجمی، كارگردانی و... فعالیت داشت، شما به عنوان كسی كه سالیان طولانی در كنار او بودید از خصوصیات اخلاقی بارز او در مقام همسر و پدر فرزندانتان بگویید.
بسیار خوش اخلاق و خوش رفتار در جمع خانواده بود. ضمن اینكه همیشه چارچوبهایی سنتی در خانواده قائل بود، ولی هیچگاه عقاید و افكارش را به اطرافیان و دیگران تحمیل نمیكرد. او هیچگاه فرزندانش را نصیحت نمیكرد، اما روش زندگی را غیر مستقیم به آنها یاد داد و در حال حاضر میبینیم كه فرزندانش مانند خودش در اجتماع رفتار میكنند و اخلاقهای او را دارند. او همچنین به نفس كار بسیار اهمیت میداد و بیكار بودن افراد برایش بسیار تعجببرانگیز بود و فكر میكرد هر فردی در این دنیا كارایی دارد. حتی زمانی كه با درهای بسته روبهرو میشود میتواند از در دیگری وارد شود و این كاری بود كه خود او هم انجام میداد و دركنار بازیگری، كارگردانی، ترجمه و تهیه كنندگی میكرد و به نفس كار بسیار احترام میگذاشت و مقید بود نباید زندگی را به بطالت گذراند.
به نظرتان چرا این پنج هنرمند بزرگ مرحوم داوود رشیدی،علی نصيریان، محمدعلی كشاورز، مرحوم جمشید مشایخی و مرحوم عزتا... انتظامی در خاطرات مردم جاودانهاند؟
دونسل از نسل هنری دوره آقای رشیدی گذشته است و نسل بعد آنها دوره آقای پرویز پورحسینی، رضا بابك، امین تارخ، پرویزپرستویی است كه این افراد هنرمندان بزرگ و شاخصی هستند. نسل بعد از آنها كه زمان حاضر را شامل میشود جوانانی مانند نوید محمدزاده، شهاب حسینی، پیمان معادی و... هستند كه در كار خودشان فوقالعادهاند و انشاءا... راه وروشی را پیش خواهند گرفت كه همینطور درخشان ادامهدار خواهد بود حتما این افراد هم در 40 سالگی برای خودشان مانند جمشید مشایخی میشوند. ما نمیتوانیم بگوییم روند طبیعت و هنر با چند نفر متوقف میشود. آقای رشیدی هم همیشه میگفتند جوانان امروزی از ما بسیار فعالتر هستند.
اینكه نسل آقای رشیدی پایه گذار سینمای ما بود، دلیل محبوبیت و جاودان بودن یاد آنها نیست؟
بخشی از این محبوبیت به نوستالژی و خاطرات باز میگردد. این افراد بخشی از خاطرات مردم هستند و زمانی كه جمشید مشایخی از بین ما رفت با اینكه من حدود 15 سال از آقای مشایخی و رشیدی كوچكتر بودم بخشي از خاطرات من را با خود بردند.آقای مشایخی، فیلمها و كارگردانانی كه با آنها همكاری داشتند بخشی از هویت من بود كه رفت.
حرفی و سخنی در پایان؟
یاد همه كسانی كه رفتند گرامی. خیلی از كارگردانهاي بزرگ ما با رفتنشان شوك بزرگی به سینمای ما وارد كردند؛ علی حاتمی كه فقدان بزرگی برای ما و سینما بود چون او به اندازه 20 سال پس از مرگش كارهای نیمه تمام داشت و نقشههای زیادی برای فیلمهایش كشیده بود.
تسلیت خود را برای فوت هنرمند بزرگ آقای جمشید مشایخی كه از دوستان و هم دورهایهای آقای رشیدی بودند را تسلیت عرض میکنم. بسیار خوشحالم كه پس از گذشت سالها از فوت آقای رشیدی همچنان یاد او میان مردم جاودان است و این موضوع برای من كه بازمانده هستم، باعث خوشحالی و دلگرمی است.
آنطور كه باید در زمان حیاتشان قدردان بودهایم؟
رفتن این هنرمندان برای ما با حسرت و دریغ همراه است، ولی بزرگترین حسرتی كه برای ما بهجا میگذارد این است كه به اندازه كافی در زمان حیات قدرشان را ندانستیم كه این درباره آقای رشیدی هم صدق میكند. جا دارد از همه كسانی كه راهگشا بودند و به او محبت نشان دادند تشكر كنم و كاری به كسانی كه فرصتها را از او گرفتند ندارم. چیزی كه خوشحالكننده است عاقبتبهخیری و یادآوری با نام خوب میان مردم است. تشكر میكنم از كسانی كه همزمان با فوت آقای مشایخی به یاد داوود رشیدی هم بودند؛ بهخصوص تشكر ویژه خودم را از آقای علی نصریان دارم و آرزو میكنم سایه استاد محمدعلی كشاورز وعلی نصریان و سایر پیشكسوتان سالیان سال بر سرهنر ما باشد.
از فعالیتهای گسترده آقای رشیدی در حوزههای مختلف هنر در سالهای گذشته توضیح دهید.
بسیاری از افراد كه در دهههای گذشته زندگی میكردند با فعالیتهای او در حوزه تئاتر آشنا بودند. او تا سال 1390 كه میتوانست فعالیت داشته باشد، تئاتر كار كرد و آخرین كارش به نام آقای اشمیت كیه؟ را در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برد كه با موفقیت همراه بود.او همچنین در فیلمهای سینمایی شاخصی مانند هیولای درون، گلهای داوودی، شیلات، خانه عنكبوت و سریالهای تلویزیونی مانند هزاردستان، گل پامچال، عطرگل یاس و آوای فاخته نقشآفرینی كرد. جا دارد یادی كنم از مرحوم علی حاتمی و بهمن زرینپور كه سریالهای خوبی را برای تلویزیون ساختند، اما او در كنار كار بازیگری به فعالیت در حوزه ترجمه هم مشغول بود دو كتاب او در سالهای اخیركه ترجمه نمایشنامههای اوست و بسیاری از آنها را روی صحنه برده بود چاپ كردیم تا در دسترس جوانان تئاتری قرار بگیرد. آقای رشیدی بسیار تمایل داشت این ترجمهها در اختیار جوانان قرار بگیرد كه میسرشد.
استاد رشیدی یكی از استادان بازیگری بود كه هنرمندان زیادی را آموزش و به این حرفه معرفی كرد، از فعالیت او در این باره برایمان بگویید.
داوود رشیدی قبل از سال 1357 در دانشگاه تدریس میكرد و پس از این دوره آموزشگاهی نداشت و پیگیر كار تدریس در آموزشگاههای مختلف نبود. به طور مقطعی گاهی تدریس میكرد و به شهرستانها میرفت. از شاخصترین افرادی كه شاگرد داوود رشیدی بودند میتوان به بهروز غریبپور و علی حاتمی اشاره كرد كه فكر میكنم چارچوب دانشگاه برای فردی مانند علی حاتمی تنگ بود، چون او فراتر از تحصیلات دانشگاهی میدانست و با اینكه تحصیلات دانشگاهی نداشت، ولی در كار خودش نابغه بود و بهرام بیضایی نیز مانند او بود. علی حاتمی در دانشكده هنرهای دراماتیك، شاگرد آقای رشیدی بودند و از آنجا دوستی این دونفر آغاز و ادامهدار شد.
مرحوم رشیدی در بازیگری، مترجمی، كارگردانی و... فعالیت داشت، شما به عنوان كسی كه سالیان طولانی در كنار او بودید از خصوصیات اخلاقی بارز او در مقام همسر و پدر فرزندانتان بگویید.
بسیار خوش اخلاق و خوش رفتار در جمع خانواده بود. ضمن اینكه همیشه چارچوبهایی سنتی در خانواده قائل بود، ولی هیچگاه عقاید و افكارش را به اطرافیان و دیگران تحمیل نمیكرد. او هیچگاه فرزندانش را نصیحت نمیكرد، اما روش زندگی را غیر مستقیم به آنها یاد داد و در حال حاضر میبینیم كه فرزندانش مانند خودش در اجتماع رفتار میكنند و اخلاقهای او را دارند. او همچنین به نفس كار بسیار اهمیت میداد و بیكار بودن افراد برایش بسیار تعجببرانگیز بود و فكر میكرد هر فردی در این دنیا كارایی دارد. حتی زمانی كه با درهای بسته روبهرو میشود میتواند از در دیگری وارد شود و این كاری بود كه خود او هم انجام میداد و دركنار بازیگری، كارگردانی، ترجمه و تهیه كنندگی میكرد و به نفس كار بسیار احترام میگذاشت و مقید بود نباید زندگی را به بطالت گذراند.
به نظرتان چرا این پنج هنرمند بزرگ مرحوم داوود رشیدی،علی نصيریان، محمدعلی كشاورز، مرحوم جمشید مشایخی و مرحوم عزتا... انتظامی در خاطرات مردم جاودانهاند؟
دونسل از نسل هنری دوره آقای رشیدی گذشته است و نسل بعد آنها دوره آقای پرویز پورحسینی، رضا بابك، امین تارخ، پرویزپرستویی است كه این افراد هنرمندان بزرگ و شاخصی هستند. نسل بعد از آنها كه زمان حاضر را شامل میشود جوانانی مانند نوید محمدزاده، شهاب حسینی، پیمان معادی و... هستند كه در كار خودشان فوقالعادهاند و انشاءا... راه وروشی را پیش خواهند گرفت كه همینطور درخشان ادامهدار خواهد بود حتما این افراد هم در 40 سالگی برای خودشان مانند جمشید مشایخی میشوند. ما نمیتوانیم بگوییم روند طبیعت و هنر با چند نفر متوقف میشود. آقای رشیدی هم همیشه میگفتند جوانان امروزی از ما بسیار فعالتر هستند.
اینكه نسل آقای رشیدی پایه گذار سینمای ما بود، دلیل محبوبیت و جاودان بودن یاد آنها نیست؟
بخشی از این محبوبیت به نوستالژی و خاطرات باز میگردد. این افراد بخشی از خاطرات مردم هستند و زمانی كه جمشید مشایخی از بین ما رفت با اینكه من حدود 15 سال از آقای مشایخی و رشیدی كوچكتر بودم بخشي از خاطرات من را با خود بردند.آقای مشایخی، فیلمها و كارگردانانی كه با آنها همكاری داشتند بخشی از هویت من بود كه رفت.
حرفی و سخنی در پایان؟
یاد همه كسانی كه رفتند گرامی. خیلی از كارگردانهاي بزرگ ما با رفتنشان شوك بزرگی به سینمای ما وارد كردند؛ علی حاتمی كه فقدان بزرگی برای ما و سینما بود چون او به اندازه 20 سال پس از مرگش كارهای نیمه تمام داشت و نقشههای زیادی برای فیلمهایش كشیده بود.