بخشش؛ آخرین سکانس درگیری مرگبار 2 رفیق

بخشش؛ آخرین سکانس درگیری مرگبار 2 رفیق

به دست‌وپای پدر مقتول افتادن در برابر گذشت او از خون پسرش، سکانس پایانی درگیری دو رفیق و قتل یکی از آنها بود. این قتل تلخ که انگیزه آن از نظر قاتل بچگانه بود، پایان خوشی داشت و پدر مقتول در دادگاه از خون پسرش گذشت و ضارب او را بخشید.

به گزارش خبرنگار جام‌جم، آخرین روزهای اسفند1401گزارش قتل مردی جوان در بیمارستانی در جنوب تهران روی میز بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. بلافاصله تیم جنایی برای تحقیقات ابتدایی درمحل حاضرشده ومشخص شد که این جوان 30ساله ساعتی قبل در درگیری محله خلیج‌فارس هدف ضربه چاقو قرار گرفته و بعد ازانتقال به بیمارستان به‌دلیل شدت جراحات جان خود را از دست داده است. مرد پرایدسواری او را به بیمارستان رسانده و بعد فرار کرده بود.در بررسی‌ها مشخص شده بود که مقتول به نام عماد از مدتی قبل با دو نفر از بچه‌محل‌های خود کل‌کل داشته و روز حادثه نیز با آنها تماس گرفته بود.به این ترتیب یکی از این افراد به نام میلاد شناسایی و دستگیر شد و در اولین اظهارات خود گفت: ازمدتی قبل عماد بادوست صمیمی من به نام سامان کل‌کل داشتند. درگیری آنها بر سر مسائل ناچیز بود و هر کدام می‌گفتند در محل باید حرف، حرف من باشد. به همین دلیل روز حادثه سامان با عماد قرار دعوا گذاشتند. سامان از من هم خواست همراهش بروم و من قبول کردم. در جریان درگیری نمی‌دانم چه شد که سامان با چاقو ضربه‌ای به عماد زد که سبب مرگش شد.
در ادامه سامان دستگیر شد و در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: من و عماد با هم رفیق بودیم و روز حادثه بر سر یک کل‌کل بچگانه درگیر شدیم. او با چاقو به من حمله کرد که چاقو را گرفته و با آن ضربه‌ای به سینه‌اش زدم. پس از تکمیل تحقیقات برای سامان به اتهام قتل کیفرخواست صادر و میلاد از همدستی در قتل تبرئه شد. پرونده این جنایت برای رسیدگی به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. قبل از رسیدگی به این پرونده اولیای دم با حضور در دادگاه قاتل پسرشان را بخشیدند و به این ترتیب متهم از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه قرار گرفت. 
در جلسه رسیدگی به این جلسه، متهم در دفاع از خود گفت: من و مقتول با هم دوست بودیم و یک اختلاف ساده باعث قتل شد. من قصد کشتن او را نداشتم اما ضربه چاقو در سینه‌اش رفت و رساندنش به بیمارستان هم نتوانست مانع مرگ او شود. 
متهم سپس به پای پدر مقتول افتاد و گفت: خودتان می‌دانید چقدر عماد را دوست داشتم و راضی به مرگش نبودم. در زندان پیر شدم و برای عماد نماز می‌خوانم. کار بزرگی کردید که مرا بخشیدید و از شما می‌خواهم حلالم کنید. 
در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکلم در این ماجرا در دفاع از خود و ناخواسته مرتکب قتل شد. عمل او به‌نوعی دفاع بوده و از دادگاه درخواست دارم با در نظر گرفتن این موضوع، حکم را صادر کنند.
پس از آخرین دفاع متهم قضات برای تصمیم‌گیری و صدور حکم وارد شور شدند.