مرثیه‌ای برای دنیای عروسکی

نگاهی به فیلم «عروسک» ساخته زنده یاد اصغر یوسفی نژاد

مرثیه‌ای برای دنیای عروسکی

زنده‌یاد اصغر یوسفی‌نژاد با اولین فیلم بلندش «ائو» نشان داد اهل تجربه است و می‌خواهد حرف‌های تازه‌ای برای گفتن در عرصه‌های مضمون‌پردازی و فرم داشته باشد. تجربه اولش به‌خوبی دیده شد و توجه مخاطبان جدی سینما و منتقدان را جلب کرد.

تسلط او بر کارگردانی و انتخاب شیوه‌های بدیع بیانی و روایتی، ائو را در زمره بهترین فیلم‌های اول سینمایی ایران قرار داد اما اتفاقی عجیب و سؤال‌برانگیز، یعنی راه نیافتن فیلم بعدی او «عروسک» به جشنواره فیلم فجر که به‌نوعی می‌توانست بخش دوم از یک سه‌گانه این بار در دنیایی متفاوت از فیلم اول باشد، با حاشیه‌هایی روبه‌رو شد که یوسفی‌نژاد را در ادامه فعالیت‌های سینمایی‌اش با چالش‌های جدی مواجه کرد.عروسک در مقایسه با ائو، گرچه به لحاظ شیوه کارگردانی و انتخاب متناسب فرم، تفاوت چندانی با تجربه اول فیلمساز نداشت ولی به لحاظ پیچیدگی مضمونی و نوع پرداخت شخصیت‌ها، تفاوت‌هایی با تجربه اول فیلمساز داشت و نشان می‌داد یوسفی‌نژاد رویکردی متفاوت به مقوله شخصیت‌پردازی درسینما و ایجاد موقعیت‌ها و لحظه‌های پرکشش دارد.عروسک از ورود عروس و داماد به مجلس عروسی آغاز می‌شود وهمانند فیلم قبلی یوسفی‌نژاد، شخصیت اصلی خیلی زود به عامل مرکزی ایجاد کشش در متن فیلمنامه تبدیل می‌شوداما این باردرکنارشخصیتی پررمز وراز(رویا) با یک شخصیت تأثیرگذار دیگر هم مواجهیم که فرم روایی را خواه‌ناخواه درمسیری متفاوت قرار می‌دهد‌؛ داماد ثروتمند و پا به سن گذاشته‌ای به نام ایوب که گزینه او پس ازهمسر ناپدید شده‌اش شمسی،برایش دردسرساز می‌شود.ویژگی مهم عروسک درمقایسه با اثر قبلی یوسفی‌نژاد که یک مشخصه مهم و تعیین‌کننده برای آن به شمار می‌آید، تاکید روی وجوه عروسکی شخصیت‌ها درموقعیت‌های مختلف است که در همان شروع اثر و اجرای چالش مانکن توسط شخصیت‌های فرعی فیلم روی آن تاکید هم می‌شود.تنها کسانی که خارج از این چالش وارد قصه اصلی می‌شوند و در واقع روایت را راه می‌اندازند، ایوب و رؤیا به‌عنوان عروس و داماد هستند که در ادامه قرار است شخصیت‌های پیرامون‌شان را غافلگیر کنند.انتخاب پلان ــ سکانس درعروسک به‌عنوان رویکردی آگاهانه ازسوی زنده‌یاد یوسف‌نژاد برای ایجاد نوعی تمرکز ذهنی در مخاطب است.هنگامی که دو یا چندشخصیت اصلی وفرعی فیلمنامه با دوربین متحرک یوسف‌نژاد از جمع فاصله می‌گیرند و در فضای باز یا آشپزخانه یا طبقات بالای ویلا میزانسن جدیدی ایجادمی‌کنند، درواقع با نوعی فاصله‌گذاری مواجه می‌شویم که اتفاقا تمرکز مخاطب را روی روایتی که پیش می‌رود، قطع نمی‌کندودر لحظه‌ای مناسب دست او را می‌گیرد و با آدم‌هایی آشنا می‌کند که هرکدام در قالب عروسکی با رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی، سرنوشتی متفاوت را برای خود و دیگران رقم می‌زنند. نگاه کنیم به گفت‌وگوهای دو نفره مهری با برادرش، ایوب درباره اشتباهی که مرتکب شده یا نماهای دونفره ایوب و مستخدم سابق ویلا و از همه مهم‌تر نماهای دو نفره ایوب و رؤیا که انگار در دنیایی ازپیش ساخته شده، پایانی ویژه را تمهید می‌کنند. شباهت موقعیت ورود ماشین عروس و داماد به مجلس عروسی و نمای پایانی که با شلوغی و ازدحام آغاز می‌شود و با عکس‌العمل انفرادی یکی از دو شخصیت اصلی فیلم به پایان می‌رسد، در واقع تمثیلی است از پیچیدگی انسان‌هایی که گویی درپس شخصیت درونی همه آنها عروسکی تعبیه شده که متناسب با فرم انتخابی فیلمساز هم تعلیق و کشش برای پیگیری قصه نهایی آدم‌های اصلی ایجاد می‌کند وهم با طنز تلخی که در درون خود دارد،مرثیه‌ای می‌شود برای گریستن برسرنوشت مرد پا به سن گذاشته‌ای که عشق را در چنین جمود ناخوشایندی جست‌وجو می‌کند.زنده‌یاد یوسفی‌نژاد با انتخاب شیوه پلان ــ سکانس برای کارگردانی و ایجاد میزانسن، درضمن باچالشی عمیق درعرصه بازی هم مواجه بوده که به‌دلیل تمرین‌های مکرروآمادگی بازیگران با‌استعداد به بهترین نتیجه ممکن رسیده است.کیفیت بازی‌ها در این شیوه دشوار بیانی، یکی ازمهم‌ترین دلایل موفقیت فیلم دوم اصغر یوسفی‌نژاد در تعامل با مخاطبان است. عروسک نقطه پایانی بر سینمای کارگردانی شد که بدون تردید می‌توانست با فیلم سوم خود، یکی از سه‌گانه‌های مهم و تأثیرگذار سینمای ایران را پدید آورد. روحش شاد. 

سید محمد سلیمانی - نویسنده و منتقد