گفتوگوی جامجم با 2 پزشكی كه هزینه میلیونی درمان بیمار 6 سالهشان را پرداخت كردند
نسخه مهربانی
حالا كه بحث حضور مهاجران تبعه افغان در كشورمان داغ شده، حالا كه خیلیها با دلخوری از صحبتهای عباس عراقچی، معاون امور سیاسی وزارت خارجه كشورمان میگویند؛ صحبتهایی كه ماحصلش با چند اما و اگر، به خروج این مهاجران از ایران میرسد، درست همین جا و سر همین حرفها كه دل خیلیها را شكست، ما شاهدی میآوریم كه بگوییم چنین حرفهایی حرف مردم نیست. ناز بیبی شش ساله، دختر مهاجر غیرقانونی افغان شاهد حرف ماست؛ دختربچهای كه روزهای ابتدایی اسفند 97 به خاطر عفونت شدید و شكستگی استخوان ران راهی بیمارستان امام علی(ع) چابهار شد و در آخرین روزهای فروردین 98، بعد از حدود دو ماه بستری با تنی سالم بیمارستان را ترك كرد. ماجرای درمان ناز بیبی نورزهی اما گره میخورد به محبت و مهربانی كادر درمانیاش؛ دو پزشك متخصصی كه در نامهای به مدیریت بیمارستان چابهار خواستهاند هزینه درمان این كودك بیمار افغان از حقالزحمه دریافتی آنها از بیمارستان كسر شود؛ اتفاقی كه باعث شد حالا خیلیها دكتر شهریار نورمحمدی و دكتر مسرور قاسماف دو پزشك متخصص اطفال بیمارستان امام علی(ع) چابهار را بشناسند.
چیزی كه باعث شد شرایط ناز بیبی متفاوتتر از بقیه باشد، وخامت حال او بود. چرا كه درمان شكستگی استخوان و عفونتی كه در بدن این دختربچه بهطور همزمان وجود داشت، احتیاج به زمان طولانیتری داشت و این یعنی این دختربچه شش ساله باید مدت طولانیتری در بیمارستان بستری میشد، اما بزرگترین مشكل ناز بیبی همینجا خودش را به كادر پزشكی نشان داد. این دختربچه بیمه درمانی نداشت و خانوادهاش هم توان پرداخت هزینه درمانش را نداشتند؛ اتفاقی كه در نهایت به یك تصمیم خوب و یك حركت مثبت در این بیمارستان منجر شد.
دكتر قاسماف درباره این تصمیم میگوید: بیمار با تشخیص كادر پزشكی بستری شد و همزمان كادر ارتوپدی و همكاران جراح او را تحت نظر داشتند و ما هم از نظر دارویی پروسه درمانش را ادامه میدادیم تا اینكه بعد از حدود دو ماه بستری، حال عمومی
ناز بیبی بهتر شد.
همیاری برای كمك به ناز بیبی
17 میلیون تومان! این رقمی بود كه برای درمان
ناز بیبی در طول دو ماه هزینه شده بود و حالا باید خانوادهاش آن را پرداخت میكردند؛ مبلغی كه پرداخت آن از عهده خانواده ناز بیبی خارج بود و همین موضوع در نهایت به یك تصمیم جالب توسط پزشكان این بیمارستان رسید؛ از آن تصمیمهای حال خوب كنی كه خیلیها شنیدند و یك لبخند درشت روی لبشان نشست؛ دكتر قاسماف در توضیح بیشتر میگوید: وقتی هزینه كل درمان ناز بیبی اعلام شد ما با همكاران صحبت كردیم و در آخر به این نتیجه رسیدیم كه همه ما یعنی از كادر ارتوپدی گرفته تا بیهوشی تا اطفال و جراحی و... ویزیتها، مشاورهها، حقالزحمههای روزانه و... را برای ناز بیبی حذف كنیم كه با حذف اینها هزینه درمان این دختربچه به 11 میلیون تومان رسید كه این بخش باقیمانده دیگر قابل حذف نبود، چراكه شامل هزینه هتلینگ بیمارستان و دارو و لوازم مصرفی و... بود.
پرداخت مبلغ جدید هم چیزی نبود كه از عهده خانواده این مهاجر افغان بربیاید، همین جا بود كه دكتر قاسماف و دكتر نورمحمدی با هم نشستند و نامهای نوشتند كه حالا تصویرش در خیلی جاها منتشر شده؛ نامهای خطاب به مدیریت بیمارستان كه این روزها مدام در فضای مجازی دست به دست میشود. این دو پزشك خیر و نیكوكار كشورمان از مدیریت بیمارستانشان خواستند تا باقیمانده هزینه درمان را از حقالزحمه ماهانه آنها كم كند؛ موضوعی كه مورد موافقت قرار گرفت و در نهایت
ناز بیبی در آخرین روز فروردین از بیمارستان مرخص شد.
یك پزشك تاجیكستانی در ایران
دكتر قاسماف همانطور كه از نام خانوادگیاش مشخص است، اصالتی تاجیكستانی دارد و با این حال از چهار سال پیش كه برای گذراندن دوره طرحش به چابهار رفته، در این شهر ماندگار شده و حالا حالاها خیال برگشتن از چابهار را ندارد. درباره انگیزه این تصمیم كه میپرسیم به ما میگوید: من دو سال اول را به واسطه دوره طرحم اینجا بودم، اما به خاطر اینكه با شرایط اینجا و مردمش آشنا شدم، تصمیم گرفتم كه ادامه فعالیت و خدمتم هم در همین فضا باشد؛ چون از نظر من لذت خدمت در مناطق محروم بیشتر از جاهای دیگر است.
كار در مناطق محرومی مثل چابهار به گفته این پزشك با بقیه شهرها متفاوت است؛ تفاوتی كه از همان ماه اول خودش را نشان میدهد و پزشك كمكم میفهمد كسی كه برای درمان به او مراجعه كرده بهجز رنج بیماری، درد دیگری هم دارد: اینجا خیلیها مشكل مالی دارند، البته خیلیها بهطور مستقیم به این موضوع اشاره نمیكنند، اما مثلا وقتی میگویند دكتر یك دارویی بنویس كه ارزانتر باشد، یا اینكه میشود این داروها را سر ماه بخرم یا اینكه دو هفته دیگر آزمایش بدهم؟ ما میفهمیم كه بحث مشكل مالی در میان است.
دكتر قاسماف درباره هدفش از انجام كار خیری كه حالا رسانهای شده، به ما میگوید: اولین هدف این بود كه درد بیمارمان كم شود، چون واقعا شرایط سختی داشت. دومین هدف هم این بود كه این كار تلنگری بشود برای بقیه افراد خیر. چراكه در مناطقی مثل چابهار فقط بحث بهداشت و درمان به همت خیرین نیاز ندارد و واقعا مشكلات مثل یك زنجیره هستند و باید برای حل آنها هم همه پا پیش بگذارند. ما شاید بتوانیم در بحث بهداشت و درمانشان یك كاری انجام بدهیم، اما این كار وقتی كامل میشود كه بقیه هم وارد گود شوند و مشكلات دیگر را هم سروسامان بدهند.