صادق؛ مثل نقاشی یك بچه 5ساله

درباره رمان «كوچه مرجانی‌ها»ی سپیده ابرآویز

صادق؛ مثل نقاشی یك بچه 5ساله



«كوچه مرجانی‌ها»ی سپیده ابرآویز را می‌توان در بدنه ادبیات داستانی امروز ایران به تحلیل نشست؛ رمانی كوتاه یا در واقع داستانی بلند كه از جــــریان رســــــــــــمی داستان‌نویسی امروز فاصله‌ای جدی نمی‌گیرد، اما تلاش می‌كند شگردهای كمتر استفاده ‌شده‌ای را برای روایتگری به كار ببرد.
ماجرا از زبان راوی روایت می‌شود، بنابراین ما با زاویه دید اول‌شخص روبه‌روییم؛ شیوه‌ای از روایتگری كه بارها امتحان‌شده و از همین رو اتخاذ آن می‌تواند دو خروجی و نتیجه برای نویسنده دربرداشته باشد؛ نخست این‌كه استفاده از شیوه‌ای آشنا در زاویه دید از همان ابتدا همدلی مخاطبش را به همراه داشته باشد، به‌ویژه آن‌كه از زوایه اول شخص است و همین باعث می‌شود همذات‌پنداری با راوی با سرعت و كیفیت بیشتری اتفاق بیفتد و دوم این‌كه این شیوه روایت می‌تواند رمان را خطرپذیر كند. خطر از این رو كه گاه نویسنده اثر جای راوی بنشیند و به قضاوت رویدادها و شخصیت‌ها دربغلتد. خوشبختانه سپیده ابرآویز در كوچه مرجانی‌ها با این‌كه جسورانه خود را در معرض این خطر قرار داده، اما توانسته از آسیب‌های احتمالی آن بركنار باشد.
 او به جای این‌كه به ورطه قضاوت بیفتد اتفاقا از این شیوه روایت برای افزودن خرده‌روایت‌هایی موازی با روایت اصلی بهره برده است. مثلا این را بخوانید: «شكوفه كه مرده باشد خاطره‌های مرا هم با خودش می‌برد. خاطره‌ها اگر نباشند آدم می‌شود مثل نقاشی یك بچه پنج ساله. سر و دست و پا دارد، اما عمق ندارد، بُعد ندارد و می‌شود راحت پاكش كرد و دوباره كشید، شاید حتی از قبل هم قشنگ‌تر، اما همان‌قدر خالی. همان‌قدر بی‌معنی. فقط برای گفتنِ این‌كه وای باریكلا آدم كشیدی؟ چه قشنگه!»
رمان ابرآویز پر است از این تعویض فضاهای صادقانه با استفاده از تمثیل و تشبیه. همین باعث شده او از قضاوتی كه می‌توانست مبتلابه روایت اول شخصش باشد فراتر برود و با شگردهایی مبتنی بر تشبیه و دیگر ارائه‌ها به توصیف‌هایی دقیق‌تر برسد.
كوچه مرجانی‌ها داستان آدم‌های كوچه‌ای است به همین نام. آدم‌هایی كه روایت آنها را در سال‌های جنگ می‌شنویم. البته راوی، این روایت را سال‌ها بعد از پایان جنگ پیش روی ما گذاشته است.
 همین انتخاب زمان روایت سبب شده این رمان از هیجان‌های مرسوم در رمان‌های دفاع مقدس بر حذر باشد، هر چند این آسیب را به جان خریده كه به رفتار نوستالژیك متن
 تن در دهد.
بدیهی است نویسنده می‌توانست به جای رویكردی خاطره‌بازانه با مقوله جنگ و دیگر مابه‌ازاهای مسلط دهه‌60، رویكردهای دیگری را جایگزین كند، اما در این معامله بین هیجان‌های اغلب كاذب رمان‌های دفاع مقدسی و رویكرد نوستالژیك به دهه 60، او دومی را برگزیده و به راه سومی نیندیشیده است. با همه این اوصاف، كوچه مرجانی‌های سپیده ابرآویز، اثری خواندنی است.
 143 صفحه است و می‌تواند یك بعدازظهرتان را آرام و بی‌سروصدا پر كند. كتاب را انتشارات كتاب نیستان با شمارگان 1200 نسخه منتشر كرده كه در این روزهای شمارگان
 200 تایی، عدد چشمگیری می‌تواند محسوب شود. برای تهیه كتاب هم باید تا
23هزارتومان
سر كیسه را شل
 كنید.