مروری بر کتاب کردستان، اثر شهید مصطفی چمران
چ در «کردستـــان»
زینب آزاد / روزنامهنگار
سن و سالم آنقدری نیست كه چمران را درك كرده باشم یا حتی جنگ را، تمام اطلاعاتم محدود به كتابهاست و به لطف دنیای این روزها، گوگل جان! اینقدری میدانم كه دكتر مصطفی چمران در دولت مهدی بازرگان وزیر دفاع ایران بوده است، در برخی جنگها فرماندهی را به دست داشته و البته بنیان گذار ستاد جنگهای نامنظم (چریكی) در ایران است. هچنین حضور پررنگ او در آشوبهای غرب كشور مشهور است.
یك هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 گروهها و قبایل مختلفی در ایران ادعای حق خواهی كردند و دست به آشوب زدند. از جمله آنها كردستان بود. اصل حادثه كردستان چه بود؟ این سؤالی بود كه ابراهیم حاتمیكیا در سال 92 با ساختن فیلم «چ»، ذهن ایرانیان بهخصوص جوانان را قلقلك داد تا درباره آن روزها بیشتر بدانند. یكی از آنها خودِ من بودم. تا اینكه به كتاب «كردستان» رسیدم. چمران مرد رویایی ایران تنها كسی است كه درباره حوادث كردستان و اتفاقات آن مستنداتی را نوشته است. همین مقدار مستندات هم سخنرانیها و دست نوشتههای اوست كه به كوشش مهدی چمران در كتاب «كردستان» گردآوری شده است. مهدی چمران ماجرای جمع آوری این كتاب را اینگونه بیان كرده است:
«زمانیكه وی از سوی امام راحل(ره) بهعنوان وزیر دفاع انتخاب شد، ما از او خواستیم حوادث كردستان و پاوه و خاطرات خود را به نگارش درآورد. پس از اینكه شهید چمران پذیرفت، با هم به قم و منزل حاج احمد خمینی و خانواده وی رفتیم. به این ترتیب، متن اولیه این كتاب طی دو روز اقامتمان در قم آماده شد. پس از آن براساس دستنوشتهها و سخنرانیهای مصطفی، بنده مطالب این كتاب را تكمیل و آماده چاپ كردم»
شهید چمران در این كتاب حادثه كردستان را با روایت جذاب و منطقی، جزء به جزء تعریف میكند. علاوه بر تحلیل حوادث كردستان، به بررسی دیگر مناطق ایران در آن برهه از تاریخ هم پرداخته است. كردستان به دلیل موقعیت حساسی كه داشت بیشتر مورد توجه دشمنان بود «به محض پیروزی انقلاب، آشوب در كردستان شروع میشود و در تاریخ 1/12/57 یعنی فقط هشت روز پس از پیروزی انقلاب، توطئهگران پادگان ارتش مهاباد را محاصره میكنند و در همان روز داریوش فروهر و بعضی مسؤولان دیگر دولتی برای مذاكره و جستوجوی راهحلهای مناسب به مهاباد آمده بودند...» اصل این آشوب دو علت دارد:
خارجی: «پیروزی انقلاب منافع و مصالح ابرقدرتها را به خطر انداخت و هر یك با قدرت خود در صدد دشمنی با انقلاب و جلوگیری از انتشار آن برآمدند و در این راه همه دست نشاندگان داخلی خود را نیز به معركه كشاندند.»
داخلی: «كردستان برای ما یك نقطه ضعف به شمار میرفت و استعمارگران و ضدانقلابیون از این نقطه ضعف سوءاستفاده كرده و درست به همان نقطه حمله كردند».
پس از كردستان، نوبت به سنندج و نقده رسید. در سنندج تیمسار قرنی با ذكاوت خود از شیوع آشوب جلوگیری كرد، اما «این احزاب چپ در اعلامیهها و تبلیغات خود تیمسار قرنی را بهشدت كوبیدند، او را فاشیست، دیكتاتور و قاتل لقب دادند». اما نقده، شهری كه قریب به 15 هزار نفر ساكن تُرك زبان دارد . اصلا چرا نقده؟ مگر جنگ بین كردها نبود؟ «آنها میخواستند مسلحانه بر نقده نیز مسلط شوند، زیرا نقده دروازه آذربایجان است و برای وصول باشنویه، جلیدان و پیرانشهر حیاتی است» همه این آشوبها شكست خورد. احزاب چپ خلع سلاح شدند. فقط افراد زیادی برای دفاع از انقلاب و ایران در این میان شهید شدند.
دموكراتها در تیرماه به آذربایجان غربی رفتند و آتش فتنهای را در آنجا روشن كردند. شهید چمران در این فتنه پیشاپیش تمام نیروهایش برای گشودن معابر پیش میرفت و ترسی به خود راه نمیداد. پس از آن نوبت به مریوان رسید. در مریوان فجایع هولناكی توسط احزاب چپ رقم خورد. «دولت به من ماموریت داد كه به مریوان بروم. من نیز همراه سرتیپ فلاحی فرمانده نیروی زمینی با یك هلیكوپتر وارد پادگان مریوان شدم، شهر در تصرف چپیها بود. ما مدت ده روز در مریوان ماندیم و با فعالیتهای شبانه روزی و جلسات متعدد بالاخره موفق شدیم كه قضیه را با صلح و صفا حل كنیم».
پس از مریوان نوبت به پاوه رسید. پاوه یكی از انقلابیترین شهرهای آن زمان بود «حدود 250 پاسدار كرد محلی از پاوه پاسداری میكردند و این برای ضد انقلابها غیرقابل تحمل بود» پاوه جزو حساسترین مناطق بود. اگر پاوه سقوط میكرد تمام كردستان به دست چپگراها میافتاد. در تاریخ 14/ 5/58 حزب دموكرات به امام خمینی نامه نوشت و در آن به ارتش حمله كرد. «در این نامه، حزب دموكرات رسما نزدیكی فاجعه بزرگی را با تاكید تمام پیشبینی میكند، زیرا خود مسؤول و طراح این فاجعه است و بیش از هركس به جزئیات آن آگاهی دارد» در پاوه ارتش اصلا قادر به حركت نبود گویی اصلا وجود نداشت «فقط معجزه رخ داد كه امام شخصا فرماندهی قوا را به دست گرفت [این بخش از تاریخ توسط حاتمیكیا به تصویر كشیده شد. او با دقت بالا جزئیات را در فیلم «چ» پیاده كرده بود. اگرچه صرفا این كتاب مسبب ساخت این اثر نشد اما تاثیر به سزایی در شناخت چمران و حوادث پاوه داشت؛
به خصوص لحظه سقوط هواپیما «كابین هلیكوپتر متلاشی شده بود و جسد نیمه جان دو خلبان آن به بیرون آویزان شده بود در حالی كه پای آنها همچنان در داخل كمربند صندلی گیر كرده بود و با گردش موتور و لرزش هلیكوپتر اجساد آنها نیز تلوتلو میخوردند، مجروحان داخل هلیكوپتر همگی به شهادت رسیدند» پاوه سختترین مرحله بوده است. نیروها بهشدت تضعیف شده بودند. چمران خودش را برای شهادت آماده كرده بود. روزها و ساعتهای متوالی در جنگ بودن آه از نهاد همه بلند كرده بود. از تمام شهر پاوه فقط دو نقطه دست پاسداران بود. در نهایت در تاریخ 27/5/58 اعلامیهای تاریخی كه اساس بزرگترین تحولات انقلابی كشور به شمار میرود، توسط امام خمینی صادر شد. در این اعلامیه فرمان قلع و قمع ضدانقلابها توسط ارتش صادر شده بود. «من اصلا خبر نداشتم كه اخبار هولناك پاوه به كسی میرسد و امام خمینی و ملت ایران از جریان پاوه خبر دارند» در پاوه فرقی میان جوان و پیر نبود. همه برای شهادت سر و دست میشكستند. فرمان امام آبی بود بر آتش وقایع این چند ماهه؛ وقایعی كه روح و جان مردم را درگیر كرده بود و مردم را به سمت انقلاب سوق داده بود] به هیچ وجه فكر نمیكردم كه زنده بمانم و فریاد استغاثه من با این تشكر قلبی به شما برسد. در میان رگبار گلوله، در میان گرداب دشمنان، حتی یك لحظه امید به زنده ماندن نداشتم ولی قاطعانه تصمیم گرفتم كه به استقبال شهادت بروم، اما معجزهای رخ داد، آنچنان كوبنده و زیر و رو كننده كه برای هیچكس قابل تصور نبود. فرمان امام صادر شد، به كوهها و دشتها لرزه انداخت. چه معجزهای! كه فقط از مردان برانگیخته خدا میسر است و بس» «نجات پاوه جنگ و شهادت ما نبود چون آنجا همه آماده شهادت بودند، بلكه فرمان امام بود.».
كتاب كردستان در اینجا وارد بخش دوم خود میشود. بخشی كه مجموعهای از دست نوشتهها، نامهها و مناجاتهای شهید چمران است. كردستان بخش اندكی از دریای وجود چمران را به نمایش گذاشته است. این عارف بزرگ
شناخته شدنی نبوده و نیست.
یك هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 گروهها و قبایل مختلفی در ایران ادعای حق خواهی كردند و دست به آشوب زدند. از جمله آنها كردستان بود. اصل حادثه كردستان چه بود؟ این سؤالی بود كه ابراهیم حاتمیكیا در سال 92 با ساختن فیلم «چ»، ذهن ایرانیان بهخصوص جوانان را قلقلك داد تا درباره آن روزها بیشتر بدانند. یكی از آنها خودِ من بودم. تا اینكه به كتاب «كردستان» رسیدم. چمران مرد رویایی ایران تنها كسی است كه درباره حوادث كردستان و اتفاقات آن مستنداتی را نوشته است. همین مقدار مستندات هم سخنرانیها و دست نوشتههای اوست كه به كوشش مهدی چمران در كتاب «كردستان» گردآوری شده است. مهدی چمران ماجرای جمع آوری این كتاب را اینگونه بیان كرده است:
«زمانیكه وی از سوی امام راحل(ره) بهعنوان وزیر دفاع انتخاب شد، ما از او خواستیم حوادث كردستان و پاوه و خاطرات خود را به نگارش درآورد. پس از اینكه شهید چمران پذیرفت، با هم به قم و منزل حاج احمد خمینی و خانواده وی رفتیم. به این ترتیب، متن اولیه این كتاب طی دو روز اقامتمان در قم آماده شد. پس از آن براساس دستنوشتهها و سخنرانیهای مصطفی، بنده مطالب این كتاب را تكمیل و آماده چاپ كردم»
شهید چمران در این كتاب حادثه كردستان را با روایت جذاب و منطقی، جزء به جزء تعریف میكند. علاوه بر تحلیل حوادث كردستان، به بررسی دیگر مناطق ایران در آن برهه از تاریخ هم پرداخته است. كردستان به دلیل موقعیت حساسی كه داشت بیشتر مورد توجه دشمنان بود «به محض پیروزی انقلاب، آشوب در كردستان شروع میشود و در تاریخ 1/12/57 یعنی فقط هشت روز پس از پیروزی انقلاب، توطئهگران پادگان ارتش مهاباد را محاصره میكنند و در همان روز داریوش فروهر و بعضی مسؤولان دیگر دولتی برای مذاكره و جستوجوی راهحلهای مناسب به مهاباد آمده بودند...» اصل این آشوب دو علت دارد:
خارجی: «پیروزی انقلاب منافع و مصالح ابرقدرتها را به خطر انداخت و هر یك با قدرت خود در صدد دشمنی با انقلاب و جلوگیری از انتشار آن برآمدند و در این راه همه دست نشاندگان داخلی خود را نیز به معركه كشاندند.»
داخلی: «كردستان برای ما یك نقطه ضعف به شمار میرفت و استعمارگران و ضدانقلابیون از این نقطه ضعف سوءاستفاده كرده و درست به همان نقطه حمله كردند».
پس از كردستان، نوبت به سنندج و نقده رسید. در سنندج تیمسار قرنی با ذكاوت خود از شیوع آشوب جلوگیری كرد، اما «این احزاب چپ در اعلامیهها و تبلیغات خود تیمسار قرنی را بهشدت كوبیدند، او را فاشیست، دیكتاتور و قاتل لقب دادند». اما نقده، شهری كه قریب به 15 هزار نفر ساكن تُرك زبان دارد . اصلا چرا نقده؟ مگر جنگ بین كردها نبود؟ «آنها میخواستند مسلحانه بر نقده نیز مسلط شوند، زیرا نقده دروازه آذربایجان است و برای وصول باشنویه، جلیدان و پیرانشهر حیاتی است» همه این آشوبها شكست خورد. احزاب چپ خلع سلاح شدند. فقط افراد زیادی برای دفاع از انقلاب و ایران در این میان شهید شدند.
دموكراتها در تیرماه به آذربایجان غربی رفتند و آتش فتنهای را در آنجا روشن كردند. شهید چمران در این فتنه پیشاپیش تمام نیروهایش برای گشودن معابر پیش میرفت و ترسی به خود راه نمیداد. پس از آن نوبت به مریوان رسید. در مریوان فجایع هولناكی توسط احزاب چپ رقم خورد. «دولت به من ماموریت داد كه به مریوان بروم. من نیز همراه سرتیپ فلاحی فرمانده نیروی زمینی با یك هلیكوپتر وارد پادگان مریوان شدم، شهر در تصرف چپیها بود. ما مدت ده روز در مریوان ماندیم و با فعالیتهای شبانه روزی و جلسات متعدد بالاخره موفق شدیم كه قضیه را با صلح و صفا حل كنیم».
پس از مریوان نوبت به پاوه رسید. پاوه یكی از انقلابیترین شهرهای آن زمان بود «حدود 250 پاسدار كرد محلی از پاوه پاسداری میكردند و این برای ضد انقلابها غیرقابل تحمل بود» پاوه جزو حساسترین مناطق بود. اگر پاوه سقوط میكرد تمام كردستان به دست چپگراها میافتاد. در تاریخ 14/ 5/58 حزب دموكرات به امام خمینی نامه نوشت و در آن به ارتش حمله كرد. «در این نامه، حزب دموكرات رسما نزدیكی فاجعه بزرگی را با تاكید تمام پیشبینی میكند، زیرا خود مسؤول و طراح این فاجعه است و بیش از هركس به جزئیات آن آگاهی دارد» در پاوه ارتش اصلا قادر به حركت نبود گویی اصلا وجود نداشت «فقط معجزه رخ داد كه امام شخصا فرماندهی قوا را به دست گرفت [این بخش از تاریخ توسط حاتمیكیا به تصویر كشیده شد. او با دقت بالا جزئیات را در فیلم «چ» پیاده كرده بود. اگرچه صرفا این كتاب مسبب ساخت این اثر نشد اما تاثیر به سزایی در شناخت چمران و حوادث پاوه داشت؛
به خصوص لحظه سقوط هواپیما «كابین هلیكوپتر متلاشی شده بود و جسد نیمه جان دو خلبان آن به بیرون آویزان شده بود در حالی كه پای آنها همچنان در داخل كمربند صندلی گیر كرده بود و با گردش موتور و لرزش هلیكوپتر اجساد آنها نیز تلوتلو میخوردند، مجروحان داخل هلیكوپتر همگی به شهادت رسیدند» پاوه سختترین مرحله بوده است. نیروها بهشدت تضعیف شده بودند. چمران خودش را برای شهادت آماده كرده بود. روزها و ساعتهای متوالی در جنگ بودن آه از نهاد همه بلند كرده بود. از تمام شهر پاوه فقط دو نقطه دست پاسداران بود. در نهایت در تاریخ 27/5/58 اعلامیهای تاریخی كه اساس بزرگترین تحولات انقلابی كشور به شمار میرود، توسط امام خمینی صادر شد. در این اعلامیه فرمان قلع و قمع ضدانقلابها توسط ارتش صادر شده بود. «من اصلا خبر نداشتم كه اخبار هولناك پاوه به كسی میرسد و امام خمینی و ملت ایران از جریان پاوه خبر دارند» در پاوه فرقی میان جوان و پیر نبود. همه برای شهادت سر و دست میشكستند. فرمان امام آبی بود بر آتش وقایع این چند ماهه؛ وقایعی كه روح و جان مردم را درگیر كرده بود و مردم را به سمت انقلاب سوق داده بود] به هیچ وجه فكر نمیكردم كه زنده بمانم و فریاد استغاثه من با این تشكر قلبی به شما برسد. در میان رگبار گلوله، در میان گرداب دشمنان، حتی یك لحظه امید به زنده ماندن نداشتم ولی قاطعانه تصمیم گرفتم كه به استقبال شهادت بروم، اما معجزهای رخ داد، آنچنان كوبنده و زیر و رو كننده كه برای هیچكس قابل تصور نبود. فرمان امام صادر شد، به كوهها و دشتها لرزه انداخت. چه معجزهای! كه فقط از مردان برانگیخته خدا میسر است و بس» «نجات پاوه جنگ و شهادت ما نبود چون آنجا همه آماده شهادت بودند، بلكه فرمان امام بود.».
كتاب كردستان در اینجا وارد بخش دوم خود میشود. بخشی كه مجموعهای از دست نوشتهها، نامهها و مناجاتهای شهید چمران است. كردستان بخش اندكی از دریای وجود چمران را به نمایش گذاشته است. این عارف بزرگ
شناخته شدنی نبوده و نیست.