چراهای بیجواب سینما
اینكه چرا تهیهكننده بزرگ و باسابقهای چون هادی مشكات، با آن همه پیشینه اصلا در سالهای پایانی عمرش باید لنگ 40 میلیون تومان پول باشد، یك بحث و یك سوال است از مسؤولان محترم سینمایی و بهویژه خانه سینما كه به وقت نیاز و ضرورت، حالی از همكارانشان بهویژه پیشكسوتان نمیپرسند. اینكه چرا سینماگری چون آزادیمهربانی كه از روی خیرخواهی، قصد كمك به همكارش را داشته حالا باید مدیون شود و جواب پس دهد و خودش در سالهای كهنسالی و بیماری، راهی زندان شود، یك بحث و سوال دیگر است كه باز میتوان آن را از خانه سینما و عزیزان رسانه ملی پرسید. اینكه چرا بیرحمی سینما و تلویزیون، تا این حد است كه دوستان و همكاران گاهی حتی، یك تماس تلفنی و احوالپرسی كوتاه را هم از یكدیگر دریغ میكنند.
ضمن اینكه پیشتر هم نمونههایی چون عباس جهانبخش، منوچهر نوذری،
جواد گلپایگانی و دیگران را در حوزه سینما و تلویزیون داشتیم كه به دلایل مالی و بدهكاری
و ...، گذرشان به زندان افتاد و كمتر دوست و همكار و نهاد سینمایی و تلویزیونی برای آنها قدمی برداشت. امیدواریم این اتفاق برای محمد آزادیمهربانی پیش نیاید و دیگر سینماگرانی كه احتمالا درگیر مشكلاتی اینچنینی هستند و نهادهای مسؤول و مرتبط سینمایی از حال و روز آنها غافلند.