ادعای عجیب متهم به سرقت گوشی تلفن همراه
از عشقم دفاع کردم!
اعتیاد دارد. این را نهتنها از روی موادی كه داخل جیبش پیدا شده و اظهارات خودش، بلكه از پوست به استخوان چسبیده و دندانهای سیاهش میتوان به خوبی فهمید. به اتهام زورگیری بازداشت شده و گوشی تلفن شاكی را هم سرقت كرده اما خودش ادعای دیگری دارد. میگوید روحش از سرقت بیخبر است و به خاطر دفاع از ناموسش دست به كار شده است. در ادامه گفتوگوی جامجم با این سارق را میخوانید.
چرا بازداشت شدهای؟
میگویند سرقت كردهام، اما واقعیت چیز دیگری است.
واقعیت چیست؟
7 صبح بود كه رفتم شارژ خریدم و به پارك برگشتم. چون اعتیاد دارم خوابم نمیبرد و صبحهای زود از خواب بیدار میشوم.
پارك رفته بودی مواد مصرف كنی؟
نه. همسر موقتم در پارك بود. نزدیك كه شدم دیدم چند مرد مزاحمش شدند و به او متلك میاندازند. من هم جلو رفتم و با آنها درگیر شدم. سه نفر بودند و شروع كردند به فحاشی و حرفهای نامربوط به من زدن. با آنها درگیر شدم و میخواستند من و ماندانا را به داخل ساختمان نیمه ساز ببرند. اما سر و صدا كردیم و ما را رها كردند. حالا از من شكایت كرده اند كه گوشی تلفن همراهشان را سرقت كرده ام. اگر راست میگفتند چرا همان موقع از من شكایت نكردند و تازه یادشان افتاده كه بیایند و به اتهام سرقت و زورگیری از من شكایت كنند.
با این حساب یعنی بی گناه بازداشت شدی؟
دقیقا. هیچ گناهی مرتكب نشدم. تازه آنها مزاحم همسرم بودند.
چرا از تو شكایت كردند؟
نمیدانم. شاید خواستند پولی از من بگیرند. به هر حال درست است كه وضع مالی خوبی ندارم ولی ظاهرم طوری است كه بچه پولدار به نظر میرسم و خواستند از این راه پولی بهدست آورند. شاید هم این كارها بهخاطر ماندانا است.
سابقه داری؟
بله. سه سابقه كیفری دارم. نه اینكه فكر كنید اهل كار خلاف هستم. سابقه هایم مصرف مواد مخدر بود. هربار پلیس به من شك میكرد و مرا میگرفت. خب یك معتاد همیشه داخل جیبش كمی مواد پیدا میشود. مرا هم به خاطر همین مواد و اعتیادی كه داشتم بازداشت میكردند.
آخرین بار چه زمانی از زندان آزاد شدی؟
دو ماه قبل.
چرا ترك نكردی؟
قرار بود ترك كنم. میخواستم بروم كمپ ترك اعتیاد و بعد از ترك به خواستگاری رسمی ماندانا بروم و او را عقد کرده و به همه معرفی كنم. من عاشق ماندانا هستم و او را دوست دارم، اما نشد، نه اینكه نخواهم، اما چون ماندانا هم مواد مصرف میكند زمان ترك به امروز و فردا افتاد و دو ماهی طول كشید.
شغلت چیست؟
یك معتاد چه شغلی میتواند داشته باشد؟ هر روز كاری انجام میدادم. یك روز تعمیركار خودرو، یك روز كارگر ساختمان و... خلاصه كه هر روز یك كاری انجام میدادم. گاهی اوقات هم سراغ سطل آشغالها میرفتم و چیزهای با ارزش و قابل خریدی را از داخل این سطلهای زباله جمع کرده و میفروختم. خلاصه كه روزیام درمیآمد.
با ماندانا چطور آشنا شدی؟
در پارك ودر یك بساط شبانه. او همبساطیام بود و به خودم كه آمدم دیدم یك دل نه صد دل عاشق او شدهام. اما واقعا بهخاطر علاقهای كه به او دارم مواد را ترك میكنم.
میگویند سرقت كردهام، اما واقعیت چیز دیگری است.
واقعیت چیست؟
7 صبح بود كه رفتم شارژ خریدم و به پارك برگشتم. چون اعتیاد دارم خوابم نمیبرد و صبحهای زود از خواب بیدار میشوم.
پارك رفته بودی مواد مصرف كنی؟
نه. همسر موقتم در پارك بود. نزدیك كه شدم دیدم چند مرد مزاحمش شدند و به او متلك میاندازند. من هم جلو رفتم و با آنها درگیر شدم. سه نفر بودند و شروع كردند به فحاشی و حرفهای نامربوط به من زدن. با آنها درگیر شدم و میخواستند من و ماندانا را به داخل ساختمان نیمه ساز ببرند. اما سر و صدا كردیم و ما را رها كردند. حالا از من شكایت كرده اند كه گوشی تلفن همراهشان را سرقت كرده ام. اگر راست میگفتند چرا همان موقع از من شكایت نكردند و تازه یادشان افتاده كه بیایند و به اتهام سرقت و زورگیری از من شكایت كنند.
با این حساب یعنی بی گناه بازداشت شدی؟
دقیقا. هیچ گناهی مرتكب نشدم. تازه آنها مزاحم همسرم بودند.
چرا از تو شكایت كردند؟
نمیدانم. شاید خواستند پولی از من بگیرند. به هر حال درست است كه وضع مالی خوبی ندارم ولی ظاهرم طوری است كه بچه پولدار به نظر میرسم و خواستند از این راه پولی بهدست آورند. شاید هم این كارها بهخاطر ماندانا است.
سابقه داری؟
بله. سه سابقه كیفری دارم. نه اینكه فكر كنید اهل كار خلاف هستم. سابقه هایم مصرف مواد مخدر بود. هربار پلیس به من شك میكرد و مرا میگرفت. خب یك معتاد همیشه داخل جیبش كمی مواد پیدا میشود. مرا هم به خاطر همین مواد و اعتیادی كه داشتم بازداشت میكردند.
آخرین بار چه زمانی از زندان آزاد شدی؟
دو ماه قبل.
چرا ترك نكردی؟
قرار بود ترك كنم. میخواستم بروم كمپ ترك اعتیاد و بعد از ترك به خواستگاری رسمی ماندانا بروم و او را عقد کرده و به همه معرفی كنم. من عاشق ماندانا هستم و او را دوست دارم، اما نشد، نه اینكه نخواهم، اما چون ماندانا هم مواد مصرف میكند زمان ترك به امروز و فردا افتاد و دو ماهی طول كشید.
شغلت چیست؟
یك معتاد چه شغلی میتواند داشته باشد؟ هر روز كاری انجام میدادم. یك روز تعمیركار خودرو، یك روز كارگر ساختمان و... خلاصه كه هر روز یك كاری انجام میدادم. گاهی اوقات هم سراغ سطل آشغالها میرفتم و چیزهای با ارزش و قابل خریدی را از داخل این سطلهای زباله جمع کرده و میفروختم. خلاصه كه روزیام درمیآمد.
با ماندانا چطور آشنا شدی؟
در پارك ودر یك بساط شبانه. او همبساطیام بود و به خودم كه آمدم دیدم یك دل نه صد دل عاشق او شدهام. اما واقعا بهخاطر علاقهای كه به او دارم مواد را ترك میكنم.