هیاهو برای پیچ!

هیاهو برای پیچ!


 همه چیز از یک بسته پستی شروع شد. نه این‌که رسیدن چنین بسته‌هایی در گروه ما غیرمنتظره باشد، خیر! همین‌طور از سر و کول و میزهای‌مان بسته‌های پستی است که بالا می‌رود. ناشران خفه‌مان کرده‌اند با محصولات‌شان. البته خدای ناکرده یک لحظه هم فکر نکنید که ما قدردان این توجه‌شان نیستیم و طاقچه‌بالا می‌گذاریم، نه! فقط خواستیم شما تصوری عینی‌تر از روی میز گروه فرهنگ داشته باشید. اما یکی از این بسته‌ها دیروز هیاهویی در گروه به پا کرد. محمدصادق علیزاده که دریافت‌کننده این بسته حاوی دو‌جلد کتاب بود، لحظاتی پیش از این‌که مثل همیشه نشانش را بر‌صفحه اول کوبیده و مالکیتش بر آن را سنددار کند، مورد شبیخون واقع شد و مجبور شد یکی از کتاب‌ها را ببخشد. خب، توقع ایجاد شده بود و باقی هم می‌خواستند آن یکی را چون همیانی از زر بستانند و از آن خود کنند. صادق، سر آخر هر دو کتاب را از کف ‌رفته دید و با حوض خالی‌اش تنها ماند. تیترش هم می‌شود هیاهو برای پیچ. ما کاملا قانونی دو کتاب پیچاندیم. باقی هیاهوهای دیروز گروه مربوط به پیگیری سوژه‌ها بود که حالا عرض می‌کنیم خدمتتان.
همین صادق که ذکرش رفت، رفته نشست خبری معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد و تصاویری از حضور او در این نشست مخابره شده که نشان‌دهنده حالات و احوالاتی عجیب و غریب از اوست. فقط این را بدانید که نامبرده حتی لب به سیگار هم نمی‌زند. آن صورتِ فروپاشیده، صرفا منتج از خستگی بسیار است. گزارشش را در همین صفحه 9 بخوانید و ببینید که خستگی هیچ تاثیر مخربی بر متن نگذاشته است.
در صفحه 10، رسول جعفریان که یکی از مدیران فرهنگی کتاب‌دوست ماست، حسابی صابر محمدی را نگران کرده با حرف‌هایش. محصول این نگرانی، پیش روی شماست. امان از روزی که کتابخانه‌هایمان را تبدیل به یک‌هارد چهارترابایتی کنیم، امان! ماجرا چیست؟ از همین قرار است. خوندتان قدم رنجه کنید یک‌صفحه آن‌سوتر و بخوانیدش.
 کجا بودید تا ببینید صورت ساناز قنبری چه نوساناتی را تجربه می‌کرد این سوی خط تلفن. آن سو، بازیگری نه‌چندان‌خوش‌خلق، داشت از مهر مادری می‌گفت! صفحه جذاب و خواندنی قنبری را که به بهانه سالروز درگذشت رقیه چهره‌آزاد تهیه شده است، در صفحه 11 بخوانید.
 واپسین صفحه گروه فرهنگ امروز زحمت آذر مهاجر است. او رد خبر تاسیس خانه‌موزه نادر ابراهیمی را گرفته و گزارشی در این باره قلمی کرده است؛ قصه‌نویس محبوبی که متن‌های ساده گاه عاشقانه‌اش، هنوز طرفداران پر و پا قرص خودش را دارد.