در سومین سالروز فاجعه پلاسكو، سراغ یكی از عوامل فیلم «چهارراه استانبول» رفته و با او گفتوگو کردهایم
مردم کار ما را باور کردند
30 دی 1395 روز تلخی در تاریخ ماست. روزی كه ساختمان پلاسكو پس از 54 سال آتش گرفت و آتشی به پا شد كه داغ آن همچنان و تا همیشه برای ما زنده است. سینما یكی از اولین مدیومهایی بود كه پا به این ماجرا گذاشت و فیلم «چهارراه استانبول» به كارگردانی مصطفی كیایی تنها یكسال بعد از این حادثه در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم البته صرفا درباره پلاسكو نیست، اما قهرمانهایش را به نوعی با پلاسكو پیوند میزند و همدلی مردم را برمیانگیزد. به همین دلیل با آرش آقابیك، طراح جلوههای ویژه میدانی این فیلم گفتوگویی انجام دادهایم كه در ادامه میخوانید.
سالها در زمینه جلوههای ویژه در سینما و تلویزیون كار كردید و موفق هم بودید. خودتان فكر میكنید در دانشگاهها یا كارگاههای آموزشی چقدر به این رشته توجه میشود و آموزشهای آكادمیك در زمینه جلوههای ویژه چقدر اصولی و كارآمد است؟
جلوههای ویژه میدانی در خارج از كشور به شكل كارگاهی آموزش داده میشود. دلیل آن هم گستردگی این حوزه است. هر علمی كه شما فكرش را كنید (فیزیك، شیمی و...) در جلوههای ویژه میدانی كارآمد است. من خودم سالها دستیار داییام، عباس شوقی (مسؤول جلوههای ویژه میدانی سینما و تلویزیون) بودم و نه تنها به شكل تجربی، بلكه تحقیقات و مطالعات زیادی هم در این زمینه داشتم تا اینكه از سال 90 مستقل شدم.
چهارراه استانبول، فیلمی داستانی است كه با نگاهی متفاوت به حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسكو در تهران میپردازد. معیار شما برای جلوههای ویژه میدانی این فیلم با اینهمه پیچیدگی كه در طراحی داشت، چه بود؟
بین كارگردان و من و كلا بین تمام اجزای فیلم اعم دكوپاژ، دورخوانی، میزانسن و... عملكردی تركیبی اتفاق افتاد كه مخاطبان نتیجه آن را بر پرده سینما دیدند. این را هم بگویم كه در چهارراه استانبول، حجم جلوههای ویژه رایانهای و صحنه خیلی زیاد بود و ما به صورت مكمل به این دو بخش وارد شدیم. به عبارت دیگر، ما سر صحنه اتودهایی میزدیم و دوستان در بخش رایانه چیزهایی به آن اضافه میكردند و میرسیدند به پلان مدنظرشان.
یعنی بخش اعظم كار با سیستم رایانهای بود؟
نه. ما استوری بورد داشتیم و پلانهایمان تعریف شده بود. واقعیت این بود كه زمان فیلمبرداری این فیلم دیگر ساختمان پلاسكویی موجود نبود كه ما از آن بهره ببریم. بنابراین مجبور بودیم در دكورهایی كه بچههای صحنه زده بودند بخشی از آتش و دود را به صورت میدانی ایجاد كنیم و بخش دیگر از ساخت این حجم از آتش و دود هم كه به عهده گروه جلوههای ویژه رایانهای بود. مثلا صحنههای ورود آتشنشانها به راهروها را دكور زدیم و در كل راهروها به صورت میدانی، ریزش و تخریب و آتش را انجام دادیم.
پیش آمد كه بخواهید صحنه یا ساختمانی را بازسازی كنید، اما به دلیل نبود امكانات در نهایت از آن صرف نظر كرده باشید؟
با توجه به هزینهای كه قرار است برای یك فیلم انجام شود شاید از بخش كمی از صحنههای مدنظر صرف نظر شده باشد. این اتفاق البته ممكن است در خیلی از فیلمها به شكلی وسیع تر اتفاق بیفتد.
منابع شما برای مطالعه این حادثه چه بود؟
تحقیقات ما میدانی و وسیع بود. با خیلی از كسانیكه این حادثه را از نزدیك دیدهاند صحبت كردیم و تمام فیلمهایی كه از این اتفاق در جراید و اخبار پخش شد را با دقت دیدیم. حتی چند نفر از گروه آتشنشانی كه شما در فیلم میبینید دقیقا همان كسانی هستند كه به عنوان راهنما در حادثه واقعی به ساختمان ورود كردند. خیلی پیش آمد كه وقتی صحنهها را فیلمبرداری میكردیم این دوستان یاد خاطراتشان میافتادند و منقلب میشدند. از خاطره آن روز برای ما تعریف میكردند و ما میشنیدیم و با هم گریه میكردیم.
در نهایت از نظر خود شما، آنچه در فیلم دیدیم چقدر به اصل حادثه نزدیك بود؟
ما با توجه به فیلمنامه جلو رفتیم و واقعیت این است از آنچه بعدا روی پرده دیدیم راضی بودیم.
از نظر تماشاگران چطور؟ بازخوردی داشتید كه صحنههای این فیلم چقدر از جانب تماشاگران قابل باور شده بود؟
خیلیها آن زمان از ما پرسیدند این سكانسها در زمان وجود ساختمان پلاسكو گرفته شده یا بعد از آن. همین سؤال نشانگر آن است كه مردم به قدری صحنههای فیلم را طبیعی دیده بودند كه فكر میكردند فیلمبرداری این فیلم به قبل از آتشسوزی برمیگردد.
خودتان هیچوقت پلاسكو رفته بودید؟
بله، قبلا برای خرید لباس پلاسكو میرفتم. حتی یك هفته قبل از آتشسوزی یك عكس انداختم در پاركینگ پروانه كه ساختمان پلاسكو در آن دیده میشود. خداوند همه كسانی كه در این اتفاق جانشان را از دست دادند، بیامرزد.
به عنوان كسی كه پیگیر سینمای جهان است، به نظرتان چقدر جلوههای ویژه ما قابل مقایسه با آنهاست؟
در دنیای امروز همه با گوشیهای همراهشان با تمام جهان در ارتباط هستند. به نظر من جلوههای ویژه در ایران تنها از نظر اقتصادی با جلوههای ویژه در دنیا متفاوت است. همین، در غیر اینصورت از بعد ایده، خلاقیت، منبع انسانی و... ما هیچ تفاوتی با سراسر دنیا نداریم. جلوههای ویژه یك كار پرهزینه است.
حتی در فیلمهای خیلی مهم ما، وقتی از جلوههای ویژه استفاده میشود سطح كیفی فیلم كاهش پیدا میكند در حالی كه بودجه فیلم بالاست و نمیتوان بهانه كمبودن بودجه را آورد! شما ببینید هزینهای كه در كشورهای صاحب سینما برای جلوههای ویژه میشود معادل هزینه 70 جلوه ویژه در فیلمهای سینمای ایران است. در سینمای ایران، حتی خاطرم هست قبلا اگر قرار بود ماشینی بسوزد میگفتند داخل ماشین باید سالم باقی بماند! اینها حرفهایی بود كه خوشبختانه امروز دیگر زده نمیشود.
برای پیشرفت جلوههای ویژه در ایران چه راه حلی پیشنهاد میكنید؟
راهحلش این است كه بخش خصوصی وارد میدان عمل شود. چون در این حوزه باید بهروز بود و به روز بودن نیاز به ابزار و ادوات دارد. به شخصه بخشی از ابزاری كه برای كارم مورد استفاده قرار میدهم را با هزینه شخصی خریدم و آنها را ایرانیزه كردم.
خب، این برای من نوعی فشار است. چون از آنطرف دستمزدی كه میگیرم به هیچ وجه معادل هزینههایی كه برای خرید لوازم كارم میكنم، نیست.
جلوههای ویژه میدانی در خارج از كشور به شكل كارگاهی آموزش داده میشود. دلیل آن هم گستردگی این حوزه است. هر علمی كه شما فكرش را كنید (فیزیك، شیمی و...) در جلوههای ویژه میدانی كارآمد است. من خودم سالها دستیار داییام، عباس شوقی (مسؤول جلوههای ویژه میدانی سینما و تلویزیون) بودم و نه تنها به شكل تجربی، بلكه تحقیقات و مطالعات زیادی هم در این زمینه داشتم تا اینكه از سال 90 مستقل شدم.
چهارراه استانبول، فیلمی داستانی است كه با نگاهی متفاوت به حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسكو در تهران میپردازد. معیار شما برای جلوههای ویژه میدانی این فیلم با اینهمه پیچیدگی كه در طراحی داشت، چه بود؟
بین كارگردان و من و كلا بین تمام اجزای فیلم اعم دكوپاژ، دورخوانی، میزانسن و... عملكردی تركیبی اتفاق افتاد كه مخاطبان نتیجه آن را بر پرده سینما دیدند. این را هم بگویم كه در چهارراه استانبول، حجم جلوههای ویژه رایانهای و صحنه خیلی زیاد بود و ما به صورت مكمل به این دو بخش وارد شدیم. به عبارت دیگر، ما سر صحنه اتودهایی میزدیم و دوستان در بخش رایانه چیزهایی به آن اضافه میكردند و میرسیدند به پلان مدنظرشان.
یعنی بخش اعظم كار با سیستم رایانهای بود؟
نه. ما استوری بورد داشتیم و پلانهایمان تعریف شده بود. واقعیت این بود كه زمان فیلمبرداری این فیلم دیگر ساختمان پلاسكویی موجود نبود كه ما از آن بهره ببریم. بنابراین مجبور بودیم در دكورهایی كه بچههای صحنه زده بودند بخشی از آتش و دود را به صورت میدانی ایجاد كنیم و بخش دیگر از ساخت این حجم از آتش و دود هم كه به عهده گروه جلوههای ویژه رایانهای بود. مثلا صحنههای ورود آتشنشانها به راهروها را دكور زدیم و در كل راهروها به صورت میدانی، ریزش و تخریب و آتش را انجام دادیم.
پیش آمد كه بخواهید صحنه یا ساختمانی را بازسازی كنید، اما به دلیل نبود امكانات در نهایت از آن صرف نظر كرده باشید؟
با توجه به هزینهای كه قرار است برای یك فیلم انجام شود شاید از بخش كمی از صحنههای مدنظر صرف نظر شده باشد. این اتفاق البته ممكن است در خیلی از فیلمها به شكلی وسیع تر اتفاق بیفتد.
منابع شما برای مطالعه این حادثه چه بود؟
تحقیقات ما میدانی و وسیع بود. با خیلی از كسانیكه این حادثه را از نزدیك دیدهاند صحبت كردیم و تمام فیلمهایی كه از این اتفاق در جراید و اخبار پخش شد را با دقت دیدیم. حتی چند نفر از گروه آتشنشانی كه شما در فیلم میبینید دقیقا همان كسانی هستند كه به عنوان راهنما در حادثه واقعی به ساختمان ورود كردند. خیلی پیش آمد كه وقتی صحنهها را فیلمبرداری میكردیم این دوستان یاد خاطراتشان میافتادند و منقلب میشدند. از خاطره آن روز برای ما تعریف میكردند و ما میشنیدیم و با هم گریه میكردیم.
در نهایت از نظر خود شما، آنچه در فیلم دیدیم چقدر به اصل حادثه نزدیك بود؟
ما با توجه به فیلمنامه جلو رفتیم و واقعیت این است از آنچه بعدا روی پرده دیدیم راضی بودیم.
از نظر تماشاگران چطور؟ بازخوردی داشتید كه صحنههای این فیلم چقدر از جانب تماشاگران قابل باور شده بود؟
خیلیها آن زمان از ما پرسیدند این سكانسها در زمان وجود ساختمان پلاسكو گرفته شده یا بعد از آن. همین سؤال نشانگر آن است كه مردم به قدری صحنههای فیلم را طبیعی دیده بودند كه فكر میكردند فیلمبرداری این فیلم به قبل از آتشسوزی برمیگردد.
خودتان هیچوقت پلاسكو رفته بودید؟
بله، قبلا برای خرید لباس پلاسكو میرفتم. حتی یك هفته قبل از آتشسوزی یك عكس انداختم در پاركینگ پروانه كه ساختمان پلاسكو در آن دیده میشود. خداوند همه كسانی كه در این اتفاق جانشان را از دست دادند، بیامرزد.
به عنوان كسی كه پیگیر سینمای جهان است، به نظرتان چقدر جلوههای ویژه ما قابل مقایسه با آنهاست؟
در دنیای امروز همه با گوشیهای همراهشان با تمام جهان در ارتباط هستند. به نظر من جلوههای ویژه در ایران تنها از نظر اقتصادی با جلوههای ویژه در دنیا متفاوت است. همین، در غیر اینصورت از بعد ایده، خلاقیت، منبع انسانی و... ما هیچ تفاوتی با سراسر دنیا نداریم. جلوههای ویژه یك كار پرهزینه است.
حتی در فیلمهای خیلی مهم ما، وقتی از جلوههای ویژه استفاده میشود سطح كیفی فیلم كاهش پیدا میكند در حالی كه بودجه فیلم بالاست و نمیتوان بهانه كمبودن بودجه را آورد! شما ببینید هزینهای كه در كشورهای صاحب سینما برای جلوههای ویژه میشود معادل هزینه 70 جلوه ویژه در فیلمهای سینمای ایران است. در سینمای ایران، حتی خاطرم هست قبلا اگر قرار بود ماشینی بسوزد میگفتند داخل ماشین باید سالم باقی بماند! اینها حرفهایی بود كه خوشبختانه امروز دیگر زده نمیشود.
برای پیشرفت جلوههای ویژه در ایران چه راه حلی پیشنهاد میكنید؟
راهحلش این است كه بخش خصوصی وارد میدان عمل شود. چون در این حوزه باید بهروز بود و به روز بودن نیاز به ابزار و ادوات دارد. به شخصه بخشی از ابزاری كه برای كارم مورد استفاده قرار میدهم را با هزینه شخصی خریدم و آنها را ایرانیزه كردم.
خب، این برای من نوعی فشار است. چون از آنطرف دستمزدی كه میگیرم به هیچ وجه معادل هزینههایی كه برای خرید لوازم كارم میكنم، نیست.
تیتر خبرها