نقدی بر وضعیت سینمای نوجوان
بیست و یک سال بعد!
لحن صدای آقای خردمندان بیشباهت به شخصیت هاشم سریال «از سرنوشت» نیست. همانقدر پرجنب و جوش ولی با صبر و حوصله بیشتر. با وجود مشغله كاری زیاد، خواسته ما را لبیك گفتند و نقدی در مورد فیلم و سینمای حوزه نوجوان ارائه كردند. با وجود این نقد جدی و درست كارگردان «بیست و یك روز بعد» و نبود حتی یک فیلم نوجوان در جشنواره فجر امسال، شاید تا 21سال بعد هم نمیتوان امیدی به سینمای نوجوان داشت.
كیفیت تولیدات
سطح كیفی آثار نوجوان در این سالها بهشدت پایین بوده است. سینمای ما در حوزه نوجوان بهشدت محافظهكار شده. بخش خیلی مهمی از حوزه نوجوان مسائل بلوغ است، ولی با سانسور كلی این مساله مواجه میشویم. در صورتی كه در سطح جهانی اینطور نیست. برای مثال در جشنواره فیلم برلین بخش ویژهای دارد كه بهطور جدی به بحث بلوغ پرداخته میشود، چون این مساله بحرانی و در برگیرنده هویت و شكلگیری شخصیت نوجوان است. از طرفی متأسفانه تا پای نوجوان وسط میآید برخی میخواهند سیاهنمایی كنند. بالاخره انسان با امید زندگی میكند و تا زمانی كه از عقل و خلاقیت پیروی میكند كمتر امكان شكست وجود دارد.
سطحینگری
كارگردانها وقتی سراغ قشر نوجوان میروند به موضوعات ساده، نیازهای دمدستی و سطحی نوجوان میپردازند و به ریزهكاریهای این حوزه اهمیتی نمیدهند و مسائل حوزه كودك را وارد حیطه نوجوان میكنند. معضل این سالهای سینمای ایران سطحی انگاری كودك و نوجوان است یعنی سطح هوش مخاطب نوجوان را بسیار پایین میبینند. در حالی كه خود من نوجوانان بسیار باهوش و توانمندی را میشناسم.
عدم شناخت
نوجوان آثار به روز هالیوود و كارهای خوب در سطح دنیا را از نزدیك میبیند و بهراحتی در دسترس او قرار دارد. خب این فیلمها نیازهای ذهنی و روحی آنها را بر طرف میكند. این سینما به نوجوان احترام میگذارد و مخاطب نوجوان را بسیار ریزبین، باهوش و با سواد میبیند و بیشترین و پرهزینهترین فیلمهای دنیا، پویانماییهای چند میلیون دلاری، آثار علمی ـ تخیلی در جهان اتفاقا مختص نوجوانان است؛ چون معتقدند باید روی این نسل سرمایهگذاری صورت بگیرد و آینده جامعه و بلكه جهان را این نسل میسازد. در صورتی كه 80 درصد از فیلمهای ایرانی در این حوزه دارای روابط علی و معلولی ضعیف است و خود كارگردان از هوش سطحی برخوردار است. متاسفانه كسانی كه در حوزه فیلم بزرگسال موفق نشدهاند پا به عرصه فیلم نوجوان میگذارند در صورتی كه این حوزه ظرافت و ریزبینی بیشتری میطلبد.
سطح كیفی آثار نوجوان در این سالها بهشدت پایین بوده است. سینمای ما در حوزه نوجوان بهشدت محافظهكار شده. بخش خیلی مهمی از حوزه نوجوان مسائل بلوغ است، ولی با سانسور كلی این مساله مواجه میشویم. در صورتی كه در سطح جهانی اینطور نیست. برای مثال در جشنواره فیلم برلین بخش ویژهای دارد كه بهطور جدی به بحث بلوغ پرداخته میشود، چون این مساله بحرانی و در برگیرنده هویت و شكلگیری شخصیت نوجوان است. از طرفی متأسفانه تا پای نوجوان وسط میآید برخی میخواهند سیاهنمایی كنند. بالاخره انسان با امید زندگی میكند و تا زمانی كه از عقل و خلاقیت پیروی میكند كمتر امكان شكست وجود دارد.
سطحینگری
كارگردانها وقتی سراغ قشر نوجوان میروند به موضوعات ساده، نیازهای دمدستی و سطحی نوجوان میپردازند و به ریزهكاریهای این حوزه اهمیتی نمیدهند و مسائل حوزه كودك را وارد حیطه نوجوان میكنند. معضل این سالهای سینمای ایران سطحی انگاری كودك و نوجوان است یعنی سطح هوش مخاطب نوجوان را بسیار پایین میبینند. در حالی كه خود من نوجوانان بسیار باهوش و توانمندی را میشناسم.
عدم شناخت
نوجوان آثار به روز هالیوود و كارهای خوب در سطح دنیا را از نزدیك میبیند و بهراحتی در دسترس او قرار دارد. خب این فیلمها نیازهای ذهنی و روحی آنها را بر طرف میكند. این سینما به نوجوان احترام میگذارد و مخاطب نوجوان را بسیار ریزبین، باهوش و با سواد میبیند و بیشترین و پرهزینهترین فیلمهای دنیا، پویانماییهای چند میلیون دلاری، آثار علمی ـ تخیلی در جهان اتفاقا مختص نوجوانان است؛ چون معتقدند باید روی این نسل سرمایهگذاری صورت بگیرد و آینده جامعه و بلكه جهان را این نسل میسازد. در صورتی كه 80 درصد از فیلمهای ایرانی در این حوزه دارای روابط علی و معلولی ضعیف است و خود كارگردان از هوش سطحی برخوردار است. متاسفانه كسانی كه در حوزه فیلم بزرگسال موفق نشدهاند پا به عرصه فیلم نوجوان میگذارند در صورتی كه این حوزه ظرافت و ریزبینی بیشتری میطلبد.