بستری برای اعتراض
غلامرضا آذری محقق، مترجم، سخنران و تحلیلگر مسائل اساسی حوزه رسانهها، فرهنگ و جامعه كه دارای لیسانس علوم اجتماعی با گرایش برنامهریزی اجتماعی، فوقلیسانس تحقیق در ارتباطات اجتماعی و دكترای علوم ارتباطات اجتماعی با گرایش روزنامهنگاری است و در این زمینه، صاحب دهها مقاله علمی معتبر در مطبوعات و فصلنامههای تخصصی علوم ارتباطات است در یادداشت خود درباره جامعهشناسی اعتراض در آثار سینمایی نوشته است:
به طور كلی اعتراض در آثار سینمایی میتواند شامل اعتراضهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... باشد و مهم این است كه از صفتهای درست استفاده كنیم. سینما میتواند بستر خوبی برای اعتراض باشد. هر فیلمی كه به مسائل سیاسی و اجتماعی بپردازد لزوما فیلمی معترض نیست. سینما از بدو پیدایش به واسطه استقبال آن توسط عموم مردم در جامعه، برای طرح مسائل اجتماعی مورد توجه بوده است. اهداف، روش و خط مشی هنر سیاسی اصولا با هنر اعتراض متفاوت است. تعریف و تشخیص هنر سیاسی به خصوص در جهان امروز مقولهای سخت پیچیده است. ساخت اثر هنری در رابطه با واقعهای سیاسی، محصول را در زمره هنر سیاسی قرار نمیدهد. به عنوان مثال، ساختن فیلمی راجع به یك شخصیت سیاسی فرق چندانی با ساخت فیلمی در رابطه با شخصیتی فرهنگی یا علمی ندارد.
ممكن است آثار دغدغه شخصی كارگردان باشد یا كارگردان اصلا دغدغه شخصی نسبت به حوادث موجود جامعه نداشته باشد. به عنوان مثال كسی كه درباره اعتیاد، تنفروشی و مشكلات دیگر جامعه فیلم میسازد شاید فقط میخواهد یك زاویه دید را مطرح كند و اصلا به دنبال اعتراض از طریق سینما نیست. سینما تنها ابزار قوی ما برای مطرح كردن مشكلات نیست ولی اگر همراه با ادبیات، جامعهشناسی و تفكر باشد میتواند یك اثر معترض باشد. به همین دلیل برای یك فیلم معترض حضور روانشناس، جامعهشناس و ... لازم و ضروری است تا هر كسی در زمینه فعالیت خود معضل اجتماعی را بررسی كند و در نهایت یك فیلم معترض پربار ساخته شود.
نهتنها فیلمساز بلكه تهیهكننده، پژوهشگر، شاعر و هر كسی كه بیان رسا و تاثیرگذاری دارد باید اثری مناسب با حوزه كاری خود بسازد و نباید فقط از سینما توقع داشته باشیم. البته مهمترین مساله این است كه كارگردان جامعهشناس نیست در نتیجه برای فیلمهایی كه به نوعی فیلمی معترض هستند، باید از حضور یك جامعهشناس كه در این حوزه اشراف كامل دارد استفاده شود تا سمت و سوی درستی به خود بگیرد. سینما مخاطبان زیادی دارد و باید فیلمی كه ساخته میشود درست و حقیقی باشد.
فیلم باید اثرگذاری داشته باشد. بیشتر كارگردانهای مستند و داستانی براساس ذوق و علاقه شخصی جلو میروند؛ در صورتی كه اگر میخواهند فیلمی درباره اعتیاد بسازند باید چند مقاله بخوانند، ماهها تحقیق كنند، با جامعهشناسان مختلف صحبت كنند تا بتوانند كار حرفهای انجام دهند. مشكل امروز سینمای ما نقد است، در صورتی كه نقد به تنهایی شاخص مهمی نیست بلكه یك منتقد باید سر رشته كافی در بسیاری از زمینهها داشته باشد تا بتواند یك فیلم را از جهات گوناگون مورد نقد و بررسی قرار دهد.
خیلیها فقط خودشان را در سینما جلو میاندازند تا یك حرف سیاسی بزنند در صورتی كه این افراد اصلا سیاسی نیستند یا اگر كسی شعر سیاسی میگوید الزاما به معنی این نیست كه آن فرد یك شاعر سیاسی است. متاسفانه سینمای ایران غیر حرفهای شده و بیشتر سیاست تبلیغی پیدا كرده است در صورتی كه سینمای امروز ما نیاز به مشاورههای میان رشتهای دارد تا سینما را از وضعیتی كه دچار آن شده است نجات دهد. سینمای امروز ما معضل مخاطب دارد كه باید به طور جدی به آن پرداخته شود در نتیجه اول باید مشكلات ابتدایی برطرف شود و بعد درباره اعتراض در سینما صحبت شود.
تفاوت میان جامعهشناسی سینما و نقد فیلم در نگاه آنها نهفته است، یعنی جامعه شناسان سینما نگاه هنری و عاطفی به سینما ندارند، بلكه نگاه آنها علمی است. همچنین باید میان جامعه شناسی سینما و فیلم تفكیك به وجود آوریم.