عباس آژانس شیشهای با تراكتور در خروج
حاتمیكیا در آخرین فیلم خود به نام خروج به اعتراض جمعی از كشاورزان پنبهكار به سیاستهای دولت پرداخته است. این كشاورزان به دلیل آنكه با احداث یك سد آبی زمینهایشان از بین رفته است با تراكتورهای خود برای اعتراض به تهران میآیند تا حرف خود را به رئیسجمهور بزنند. خروج در ظاهر داستان سادهتری نسبت به فیلمهای قبلی حاتمیكیا دارد و هر چند حاتمیكیا تلاش دارد در فیلم نشان دهد رئیس همه موفقیتها و مشكلات در كشور رئیسجمهور است و به صورت عمدی نیز با نشانهگذاریهایی میخواهد بگوید منظورش حسن روحانی، رئیسجمهور فعلی است، اما به صورت جدی به نقد او نمیپردازد، بلكه بیشتر به نقد اطرافیان رئیسجمهور و كارگزاران او از فرمانداران منطقه تا شناختهترین مشاور او میپردازد و میخواهد نشان دهد این اطرافیان رئیسجمهور هستند كه نمیخواهد صدای مردم به او برسد. خروج، یك فیلم جادهای است كه بیننده را به یاد فیلمهایی همچون دیدهبان و آژانس شیشهای میاندازد و همان نشانهها را یادآوری میكند. اگر در دیدهبان شخصیت اصلی به دنبال ارتباط خط كمین با نیروهای خودی است كه دشمن آن را قطع كرده و برای این كار مسیر طولانی را پیاده میرود، این بار رحمت مسیر طولانی را با تراكتور میرود تا صدای مردم را به رئیسجمهور برساند. اگر در آژانس شیشهای، عباس قبل از جنگ زمین داشت و به جنگ رفت و زمانی كه برگشت تراكتور نداشت امروز رحمت قهرمان فیلم خروج، هم پسر خود را برای كشور اهدا كرده و هم اینكه زمنیش را از دست داده است و دیگر تراكتور هم به درد او نمیخورد.
حاتمیكیا در خروج هر چند قصد داشته اطرفیان رئیسجمهور را نقد كند، اما مانند فیلم قبلی در برخی سكانسها غلو شده و حتی به سمت استهزاء نیز رفته است؛ به طور مثال در صحنهای كه شریفینیا در نقش مشاور عالی رئیسجمهور با روستاییان دیدار میكند بیننده شاهد است چند نفر با تلفنهمراه و دوربین در حال تصویربرداری از این لحظه هستند. ریتم و درونمایه فیلم خروج تا قبل از ورود محمدرضا شریفینیا خوب است، اما بعد از ورود او كمی ریتم كند و داستان از خط اصلی دور میشود. انتخاب بازیگران نیز از جمله نكات مثبت فیلم است. فرامرز قریبیان پس از سالها دوری از سینما با این فیلم به جشنواره فیلم فجر آمده و نقشآفرینی او میتواند در این فیلم یكی از بختهای اصلی برای كسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد باشد. نكته تعجببرانگیز درباره بازیگران این فیلم نیز این است كه چهرهپردازی یكی از زنان روستایی كه توسط پانتهآ پناهیها ایفا میشود، بسیار شبیه نقشی است كه او در فیلم نفس ساخته نرگس آبیار ایفا كرده است. حاتمی كیا پایان فیلم را باز گذاشته است. وقتی رحمت (فرامرز قریبیان) بعد از
كش و قوسهای فراوان به شخص رئیسجمهور میرسد ما نمیبینیم به رئیسجمهور چه میخواهد بگوید و حتی قبل از دیدارش با او نیز وقتی یكی از مسؤولان دفتر از او میپرسد چه میخواهی به رئیسجمهور بگویی، او پاسخی نمیدهد.
خروج بهتر از فیلم قبلی حاتمیكیا به نام به وقت شام است و داستان خود را سادهتر و سرراستتر تعریف میكند، اما چند سوال بعد از نمایش این فیلم در ذهن بیننده ایجاد میشود؛ آیا میتوان در زمانهای كه همه بهشدت از دولت انتقاد میكنند ساخت چنین فیلمی را یك مزیت دانست یا خیر؟ آیا حاتمیكیا میتواند درباره بخشهای دیگر كشور چنین فیلمی بسازد؟ آیا ساخت فیلم خروج و نمایش آن در جشنواره فیلم فجر نشانه سعه صدر دولت حسن روحانی است؟ و آیا سایر دولتهای پیش از او چنین سعه صدری داشتند؟