حافظ وسط دعوای شاملو و مطهری

12 اردیبهشت، سالروز شهادت مرتضی مطهری و روز معلم است

حافظ وسط دعوای شاملو و مطهری

 احمد شاملو کتابی دارد با نام «حافظ شیراز» که در آن تعدادی از غزل‌های حافظ را انتخاب و تصحیح کرده‌است. شاملو در چاپ اول این کتاب مقدمه‌ بحث‌برانگیزی نوشت که واکنش‌های فراوانی به دنبال داشت. او در   این مقدمه - که در چاپ‌های بعدی از کتاب حذف شد - می‌گوید: «به راستی کیست این قلندر یک‌لاقبایِ ژنده پوشِ کفرگوی که در تاریک‌ترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش... یک تنه وعده رستاخیز را انکار می‌کند، خدا را عشق و شیطان را عقل می خواند و شیلنگ‌انداز و دست‌افشان می‌گذرد که: این خرقه که من دارم
در رهن شراب اولی وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب‌اولی!»
چندی بعد از انتشار حافظ شیراز، شهید مطهری کتابی به نام «تماشاگه راز» را منتشر می‌کند که این اثر بعدها به «عرفان حافظ» تغییر نام می‌دهد. مطهری در این کتاب پاسخ شاملو را بدون ذکر نام او این‌چنین می‌دهد:
«یکی از شاعران به اصطلاح نوپرداز اخیرا دیوان حافظ شیرازی را با یک سلسله اصلاحات به چاپ رسانده و مقدمه‌ای بر آن نوشته‌است. وی مقدمه خود را چنین آغاز می‌کند: "به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریک‌ترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش یک تنه وعده رستاخیز را انکار می‌کند..." من اضافه می‌کنم: کیست این مرد که با این همه کفرگویی‌ها و انکارها و بی‌اعتقادی‌ها، شاگردی‌اش در درس
خواجه ‌قوام‌الدین عبدا... که دیوان او را پس از مرگش جمع‌آوری کرده از او به عنوان «ذات ملک صفات، مولاناالاعظم السعید، المرحوم‌الشهید، مفخرالعلماء استاد تخاریرالادبا، معدن الطائف‌الروحانیه، مخزن المعارف السبحانیه» یاد می‌کند و علت موفق نشدن خود حافظ به جمع‌آوری دیوانش را چنین توضیح می‌دهد که به واسطه محافظت درس قرآن و ملازمت بر تقوا و احساس و بحث کشاف و مفتاح و مطالعه مطالع و مصابح و تحصیل قوانین ادب و تجسس دواوین عرب به جمع اشتات غزلیات نپرداخت.
این کافر کیست که از طرفی مطابق تحقیق عمیق و کشف بزرگ شاعر سترگ معاصر! در بی اعتقادی کامل به سر می‌برده و همه چیز را نفی و انکار می‌کرده و از طرف دیگر، در طول شش قرن مردم فارسی‌زبان دانا و بی‌سواد او را در ردیف اولیاء‌ا... شمرده‌اند و خودش هم جا و بیجا سخن از معاد و انسان ماورایی آورده‌است ما که کشف این شاعر بزرگ معاصر را نمی‌توانیم نادیده بگیریم، پس معما را چگونه حل کنیم؟    من حقیقتاً نمی‌دانم که آیا واقعاً این آقایان نمی‌فهمند یا خود را به نفهمی می‌زنند؟ مقصودم این است که آیا اینها نمی‌فهمند که حافظ را نمی‌فهمند یا می‌فهمند که نمی‌فهمند ولی خود را به نفهمی می‌زنند؟ شناختِ مانند حافظ آنگاه میسر است که فرهنگ حافظ را بشناسند و برای شناخت فرهنگ حافظ، لااقل باید عرفان اسلامی را بشناسند و با زبان این عرفان گسترده آشنا باشند.»