روایت شنیـدنی  حماسه سربلند

مجموعه نمایشی «سربلند» به مناسبت سالگرد شهادت محسن حججی روی آنتن رادیو معارف و نمایش رفته‌است

روایت شنیـدنی حماسه سربلند

18 مرداد سه سال پیش، اخباری منتشر شد كه هنوز هم كه هنوز است خیلی‌ها آن را به یاد دارند و تصویرش از جلوی چشم‌ها كنار نمی‌رود. داستان شهید محسن حججی كه در كمتر از چند ساعت جهانی شد و تصاویر و اخبارش گوش دنیا را پر كرد. بعد از این اتفاق تلخ و ثبت نگاه پرایمان و شجاع این شهید در تاریخ، گروه‌های زیادی به سراغ قصه زندگی او رفتند و كتاب‌ها و تصاویر زیادی را به یادش منتشر كردند. اما كمتر مجموعه‌ای بود كه به شكل منسجم برای او ساخته و ریز به ریز با وقایعی كه درباره‌اش گذشته همراه شود. این روزها اداره كل هنرهای نمایشی به مناسبت سالگرد شهادت او، مجموعه‌ای را تدارك دیده‌است به عنوان «سربلند» به كارگردانی محمد پورحسین وتهیه‌كنندگی اشرف‌السادات اشرف‌نژاد، که ساعت 5بامداد از رادیو نمایش و 17 از رادیو معارف پخش می‌شود. سریال هفت قسمتی كه پخش آن از دیروز شروع شد و در آن بازیگرانی چون احمد گنجی، محمدرضا علی، عباس توفیقی، محمدسعید سلطانی، محمد شریفی‌مقدم، فریبا متخصص، شیما جان‌قربان و... حضور دارند. این پرداخت عاملی‌ شد تا ما هم با تهیه‌كننده سربلند گفت‌وگویی داشته ‌باشیم تا از جزئیات این قصه كه برگرفته از كتابی به همین عنوان است، جویا شویم.

 واقعیتی كه به بزرگی یك شعار است
اشرف‌السادات اشرف‌نژاد، تهیه‌كننده‌ای كه بیش از 20 سال است در رادیو کار می‌کند، تهیه‌كنندگی این سریال را هم به عهده دارد. او درباره شكل‌گیری ایده این نمایش و این‌كه اصلا چه شد به سراغ قصه شهید حججی رفته‌اند، بیان كرد: در طول برنامه‌ریزی یك‌ساله‌ای كه هر بار برای نمایش‌های رادیویی چیده می‌شود، همیشه كارهایی برای چهره‌هایی كه در ذهن خیلی از مردم هستند، درنظر گرفته می‌شود. شخصیت‌هایی كه خیلی از آنها قهرمانان ملی هستند و اصلا این جزو یكی از وظایف رسانه است كه به آنها بپردازند. در این نمایش هم تلاش شده به بخش‌هایی از زندگی شهید و چگونگی شهادت و پیدا كردنشان پرداخته شود. نگاهی كه البته تا جایی اتفاق افتاده كه امكان تحقیق و اطلاع‌رسانی داشته باشد، چرا كه در مورد هر شخصیتی تا حدی می‌شود به جزئیات زندگی او دست یافت و آن را منعكس كرد.
می‌شود گفت این سریال به شكل زندگینامه به شهید حججی پرداخته است؛ فضایی كه تهیه‌كننده آن درباره‌اش می‌گوید: داستان این سریال كه برگرفته از كتابی به همین عنوان یعنی سربلند است و بازه زمانی قصه به ازدواج ایشان و در ادامه تصمیم او برای رفتن به سوریه و شهادتشان برمی‌گردد.
در این دست مجموعه‌ها كه داستان به یك قهرمان یا چهره ویژه‌ای برمی‌گردد، خیلی اوقات برخی‌ها عنوان نگرانی از شعارزدگی را درباره‌شان مطرح می‌كنند. این كه حس و حال قصه به سمتی پیش برود كه شاهد ردیف شدن عناوین پرطمطراق باشیم نه یك مجموعه نمایشی؛ اتفاقی كه ممكن است هر كاری در این فضا را به سمت اغراق و ریتم خطی پیش ببرد. اشرف‌نژاد در این باره و این كه چقدر حواسشان بوده تا به این سمت و سو نروند، گفت: به طور كلی این خطر و احتمال برای مواردی كه در آن سوژه فضای معرفتی یا سیاسی دارد، وجود دارد. مثلا شما اگر بخواهید زندگینامه یك فوتبالیست را مطرح كنید، چیزی برای شعاری بودن وجود ندارد، اما در حوزه شهدا كه با اعتقادات و آرمان‌های ویژه‌ای مرتبط‌ هستند، اغلب ماجرا شكل شعار دارد. البته این شعاری بودن به معنای منفی شدن بار ماجرا نیست، بلكه شكلی از داستان است كه به دلیل عظمت آن و رخدادهایی كه وجود داشته، خواه ناخواه شاید این عنوان را به خود بگیرد؛ شعاری كه البته دلنشین  است.
 انعكاس رخدادهای معمولی
او افزود: با همه اینها ما در این نمایش تلاش كردیم كه خیلی عادی با روند اتفاقات زندگی او برخورد كنیم. در این مسیر رخدادهای معمول زندگی ایشان را هم نشان دادیم، مثل زمانی كه با همسرشان برای خرید لباس عروسی می‌روند یا دیگر مواردی كه مانند هر فرد دیگری در زندگی‌اش وجود دارد. آنچه كه برای ما مهم است این بود كه در نشان دادن همین ریتم معمول ایده‌های برتر و اندیشه او را هم نشان دهیم، موضوعی كه عامل تفكیك او از دیگران و زندگی معمول همگان است. در اینجا ممكن است بگویید كه بعضی از این موارد شعاری است، اما اینها واقعا شعار نیستند؛ چون این قهرمانی واقعی است نه افسانه. به همین دلیل این ماجرا خود به خود به یك داستان عظیم و واقعی تبدیل شده است. اصلا چطور می‌شود شخصی چنین بلندنظری داشته باشد و به اعتقاداتش آن‌قدر پایبنند باشد كه بچه، همسر و همه زندگی دنیایش را كنار بگذارد تا برای آن چه كه رهبری حكم كرده، قدم بردارد. این برای هر كسی قابل درك نیست. ما شهدای زیادی داریم كه در این مسیر رفته‌اند و این فرد در بین آن ویژه‌ها، ویژه است. به همین دلیل سطح قهرمانی و اندیشه او آن‌قدر بالاست كه همان‌طور كه گفتم ناخودآگاه شاید فضایی كه از آن گفتید، شكل بگیرد.
 با همه اینها به گفته اشرف‌نژاد آنها سعی كرده‌اند كه علاوه بر كسانی كه با این اندیشه همراه هستند، برای افرادی كه با این زمینه‌ها آشنا نیستند هم كاری كرده باشند تا مخاطبان بیشتری را با خود همراه كنند. او می‌گوید: این كار راحتی نبود و سختی‌های زیادی داشت. مثلا اگر گوشه‌ای از زندگینامه آن‌طور كه باید منعكس نشود، ما در ادامه دچار مشكل می‌شویم كه چرا این‌طور چنین موضوعی را مطرح كردید. ساختن این دست كارها برای شخصیتی مثل امیركبیر كه سال‌ها پیش زندگی كرده، چنین چالش‌هایی را ندارد و هر كارگردانی می‌تواند از زاویه‌ای به او بپردازد، اما درباره شخصیت‌های معاصر و شهدای این زمان نمی‌شود به خاطر ایجاد درام در داستان، دخل و تصرف زیادی انجام داد.
 این داستان یك توفیق است
این سریال جزو مجموعه‌های پربازیگری است كه برای یك نمایش رادیویی خیلی رایج نیست. موضوعی كه اشرف‌نژاد می‌گوید به این دلیل رخ داده كه لازم بوده تا فضاهای مختلف از سوریه تا گروه تفحص، خانواده و خیلی از اتفاقات كوچك و بزرگی را كه در زندگینامه این شهید است نمایش دهند. به همین خاطر باید سراغ بازیگران زیادی می‌رفتند؛ چهره‌هایی كه خیلی از آنها از قدیمی‌های رادیو هستند. همه اینها دست به دست هم داد‌ه‌اند تا مجموعه از شكل روایی به نمایشی دربیاید.
اشرف‌نژاد می‌گوید: زمانی كه به من می‌گویند بیا و برای شهید حججی كار كن، من هیچ‌وقت خودم را در این حد نمی‌دانم و فكر می‌كنم كه خداوند به من توفیقی داده كه به واسطه آن باید برای ایشان كاری را ارائه دهم. حتی زمانی كه شهید سلیمانی رفتند هم به همین ترتیب و با همین حس و حال بودم. من معتقدم خداوند خواسته تا بخشی از ثواب شامل حال ما هم شود. من خیلی دلم می‌خواهد كه برای این بخش گروهی باشد كه بتوانند در این شرایط با سرعت كار و حق مطلب را ادا كنند نه این كه تنها بخواهند برنامه‌ای ساخته شود. با همه اینها ما همه تلاشمان را می‌كنیم و سعی‌مان این است كه وظیفه‌مان را خوب انجام داده باشیم.
و اما كرونا هم به‌عنوان موضوع تلخ و همچنان داغ این روزها اتفاق دیگری است كه اغلب كارهای نمایشی را درگیر خودش كرده‌است. خانم تهیه‌كننده درباره شرایط ضبط این نمایش در این روزها می‌گوید: واقعیت این است كه ما با یك گروه حدود 30 نفره ناچار هستیم كه با رعایت اصول بهداشتی كارمان را انجام دهیم. حتی در حین بازی‌ها هم بچه‌ها ماسك می‌زنند و ما سعی كردیم تا كیفیت صدا را به نحوی بالا ببریم كه مشكلی در این حوزه ایجاد نشود.


مراحل تولد یك نمایش
در كنار اینها شاید این سوال به ذهن شما هم خطور کرده‌باشد كه یك نمایش رادیویی چطور متولد می‌شود؟ و چه مراحلی را
پشت سر می‌گذارد تا روی آنتن رادیو برود و به گوش ما برسد. گویا این ماجرا خیلی متفاوت از آنچه در دنیای تصویر می‌گذرد، نیست. موضوعی كه كم وكیف آن را از اشرف‌نژاد جویا شدیم و او در این‌باره عنوان كرد: این روند بی‌شباهت به تولید یك سریال تلویزیونی نیست.
ابتدا طرح كلی به صورت ایده مطرح می‌شود و بعد از تایید آن سیناپس هر صحنه نوشته می‌شود. در ادامه با تایید این بخش، نوبت به نوشتن نمایشنامه اولیه می‌رسد. در این مرحله متن مورد نظارت محتوایی، كیفی و سیناپسی قرار می‌گیرد و بعد هم بازنویسی كار اتفاق می‌افتد تا با تایید نهایی كار به تولید برسد.
به گفته او بعد از تایید برای تولید، تهیه‌كننده و كارگردان وارد عمل می‌شوند و بازیگران را انتخاب می‌كنند تا بعد از آن كار را كلید بزنند.



درباره كتاب
كتاب «سربلند» روایتی است مستند داستانی از كودكی تا شهادت محسن حججی كه به قلم محمدعلی جعفری نوشته شده‌است. این كتاب، شامل زندگینامه شهید محسن حججی از زبان اطرافیانش است. آنها برای مخاطب تعریف می‌كنند كه چطور محسن حججی به سربلندی رسید.
این روایت‌ها از زبان خانواده و فامیل‌، دوستان، همكاران و هم‌رزمانِ شهید و... است كه توسط نویسنده، بر اساس زمان(یعنی از دوران كودكی تا اسارت سپس شهادت محسن حججی)، مرتب شده و با ذكر عكس‌ها و اسناد در اختیار شما، قرار گرفته‌است. سربلند جزو آثاری است كه رهبری هم از آن یاد كردند.
نزدیكی جنس روایت ماجراها به زندگی خیلی از مردم از ویژگی‌هایی است كه باعث شده سربلند مخاطبان گسترده‌ای داشته ‌باشد. همین شیوه روایت هم بهانه‌ای برای اقتباس از آن در سریال رادیویی سربلند شده ‌است.




قصه‌ای برای حجت خدا
مرضیه بامیری، نویسنده سریال رادیویی «سربلند» هم مدتی پیش درباره این مجموعه بیان كرد: این نمایش رادیویی را بر اساس كتاب سربلند نوشته محمد‌علی جعفری و با توجه به تمام مصاحبات و سخنرانی‌های مرتبط با آن شهید بزرگوار نوشتم و از آنجا كه قصه برای یك قهرمان معاصر بود، حساسیت نمایش و میزان مستند بودنش مهم بود، بنابراین سعی كردم قصه در عین نمایشی بودن بر اساس خط زندگی شهید پیش برود. از زمان خواستگاری اش تا شهادتش كه یك دوره تقریبا سه چهار ساله است.
او می‌گوید: سربلند قصه زندگی شهید محسن حججی است كه رهبر معظم انقلاب به ایشان لقب حجت خدا را دادند. شهید حججی جوانی مومن بود كه آرزوی شهادت به سر داشت. تا جایی كه برای برآوردن این آرزو نذر كرد 40 روز به زیارت جمكران برود. آخرین باری كه شهید حججی به پابوس امام رضا (ع) رفت، طبق دستخطی كه از ایشان به جا مانده طلب شهادت كرده‌است. بار اول كه به سوریه اعزام شد فقط جراحت كمی دید و خودش معتقد بود چون بدون اجازه مادر راهی شده، به فیض شهادت نرسیده ‌است؛ اما برای اعزام دوم حلالیت مادر را می‌گیرد و راهی سوریه می‌شود. او در یك عملیات توسط داعش اسیر می‌شود و آنها بعد از نمایش فیلم اسارتش بدنش را قطعه قطعه كردند و در بیابان انداختند ولی وقتی فهمیدند او فرمانده با ارزشی برای ایران است، دوباره قطعه‌ها را جمع‌آوری و با ایران مبادله كردند.»