این سلماسی، قهـرمـان المپیک است!

روایتی متفاوت از نخستین مدال تاریخ ورزش ایران در المپیک، 72 سال پس از آن روز

این سلماسی، قهـرمـان المپیک است!

 داستان حضور وزنه‌برداری ایران در المپیک، از 1948 شروع شد؛ دقیقا 3 سال پس از پایان جنگ‌جهانی دوم. در لندن و ورزشگاه بزرگ ویمبلی. کاروان  ایران، برای اولین‌بار در مراسم افتتاحیه المپیک حاضر بود. رویای طلایی کسب مدال المپیک، خیلی از قهرمانان آن زمان را بی‌خواب کرده بود. چه کسی اولین مدال تاریخ ایران را می‌گرفت؟
 تیم‌ملی بسکتبال با سه باخت و یک برد از گردونه رقابت‌ها کنار رفت. مجموع امتیازات این تیم در 4 بازی به 140 هم نرسید!
 از میان 8 بوسکور ایرانی،   7 نفر در همان مسابقه اول باختند و حسین طوسی تنها کسی بود که با یک برد و یک باخت حذف شد.
 در تیراندازی،  3 نماینده داشتیم که بهترین عملکرد عنوان سی‌و‌چهارمی مولا زال در 300 متر سه وضعیت بود.
 کشتی‌گیرها هم وضعیت‌شان تعریفی نداشت. 7 آزادکار ایرانی 18 بار روی تشک رفتند که حاصلش فقط 4 برد بود! در این بین منصور رئیسی تنها کشتی‌گیری بود که به مرحله چهارم صعود کرد اما با شکست مقابل بالامیر از ترکیه شانس کسب مدال را از دست داد و چهارم شد.
در چنین شرایطی همه نگاه‌ها به خبرهای خوشی بود که شاید از تالار امپرس لندن (محل برگزاری رقابت‌های وزنه‌برداری المپیک) مخابره شود. همه محمود نامجو را شانس اول کسب مدال می‌دانستند و جعفر سلماسی را شانس دوم، اما یک وعده غذایی داستان را کاملا عوض کرد!
 غذای بدهضم و...
9 آگوست 1948 (72 سال پیش در چنین روزی) رقابت‌های وزنه‌برداری المپیک برگزار شد، اما نامجو که سبک وزن‌ترین نماینده ایران بود، در همان روز، روی ناآگاهی اطرافیان غذایی خورد که باعث دل‌درد او شد و در توان بدنی‌اش تاثیر گذاشت. هضم دشوار غذا باعث شد نامجو در پرس و یکضرب، چهار حرکت خود را از دست بدهد. او برای جبران، در دوضرب با مهار وزنه 5/122 ، رکورد المپیک را زد، اما مدالی کسب نکرد و پنجم شد. حالا فقط سلماسی مانده بود. ساعاتی پس از پایان رقابت‌های دسته 56، درحالی که نامجو خودش را در اتاق حبس کرده بود، رقابت‌های دسته 60 کیلوگرم آغاز شد تا جعفر سلماسی روی تخته بیاید. او که با 5 قهرمانی متوالی در ایران، راهی رقابت‌های المپیک شده بود، در همان حرکت پرس، رکورد جهان را با مهار وزنه 100  کیلوگرم شکست و صدرنشین گروه شد. او در یکضرب هم هر سه حرکت را زد که سومی مهار وزنه 5/97 بود. با این حال بدن سلماسی در دوضرب تحلیل رفت و پس از مهار وزنه 115، دو بار وزنه 120 از دستانش افتاد. البته برای کسب نخستین مدال تاریخ ورزش ایران در المپیک‌ها، همین رکورد مجموع 5/312 کیلوگرم هم کافی بود. سلماسی بعد از وزنه‌بردارانی از مصر و ترینیداد روی سکوی سوم المپیک ایستاد تا نامش برای همیشه تاریخ، به عنوان نخستین مدال آور ورزش ایران در المپیک ثبت شود.
 نیروی شفا‌بخش
سلماسی زمانی که بر سکوی سوم المپیک ایستاد همان روز مصاحبه‌ای کرد و گفت: «چنین صحنه‌ای را 20‌سال قبل از آن در رویا و خیال یا بهتر بگوییم با دید باطن و درون دیده بود.»
آن زمان از او پرسیدند این تجسم منشا درونی داشته یا به طور اتفاقی چنین تجسم ذهنی و احساسی به وجود آمده است ؟ پاسخ سلماسی به این سوال واقعا جالب بود: «در بدو امر و در لحظه وقوع این صحنه، تصور می‌کردم که یک امر طبیعی است و انسان در بعضی حالات، بازتاب رویاها و آمال و آرزوهای خود را در خواب یا بیداری مشاهده می‌کند؛ ولی بعدها وقایعی پیش آمد که موجب شد پی به نیروی ناشناخته‌ای در وجود خودم ببرم که مافوق طبیعی بود».
مرحوم کدخدازاده در کتاب سرآمدان ورزش ایران از قول سلماسی می‌نویسد: «در جوانی، با استفاده از نیروی هیپنوتیزم و پرسش‌هایی که از مدیوم‌های به خواب برده شده خود می‌کردم، توانسته بودم عادات ناپسند یا اعتیاد به کشیدن سیگار یا مشروبات الکلی را در مراجعین از بین ببرم، ولی چون متقاضیان بسیاری برای این کار به منزل ما مراجعه و ایجاد مزاحمت می‌کردند، مادرم از من خواست که از ادامه این کار خودداری کنم و من مدت‌ها به آن کار دست نزدم.»
گفته می‌شود سلماسی تا سال‌های آخر عمر، بدون هیچ گونه چشم‌داشتی، به کمک دردمندان پرداخت. او نام مراجعه‌کنندگان و نوع بیماری لاعلاج یا ناراحتی آنان را در دفتری که نزد دختر او موجود است، ثبت می‌کرد. تعداد مراجعه‌کنندگان طی نزدیک به 20 سال، حدود 700 نفر بود.




المپیک ریــاضتی
هنوز آوار بمباران نازی‌ها در گوشه‌گوشه شهر لندن وجود داشت و جمع‌آوری نشده بود. دولت به‌شدت در تنگنا بود و حتی در تامین مایحتاج عمومی مردم گرفتار بود. ملت‌های دوست از آن طرف اقیانوس‌ها در جعبه‌های بزرگ چوبی غذای خشک به انگلیس می‌فرستادند. آمریکایی‌ها، استرالیایی‌ها و کانادایی‌ها پیشتاز کمک بودند. طبق مصوبه دولت به هر فرد جیره‌ای به اندازه ۲۶۰۰ کالری غذای خشک داده می‌شد، به‌غیر از ملوانان، کارکنان بندری و اسکله و کارگران معدن که حدود ۵۰۰۰ کالری دریافت می‌کردند.  بازی‌های المپیک از ۱۹۳۶ به بعد به‌خاطر جنگ خانمانسوز برگزار نشده بود و پادشاه جورج ششم برگزاری بازی‌ها در لندن را به عنوان فرصتی برای دادن روحیه به مردم می‌دید، گرچه دولت به ستاد برگزاری گفته بود که حتی تامین بنزین ماشین‌های مربوط به المپیک هم برایش سخت است، چه برسد به سایر حمایت‌ها.
به هرحال بازی‌های ۱۹۴۸ لندن که برای ما ایرانی‌ها هم سرآغازی برای حضور در عرصه جنبش المپیک بود با حمایت‌های خیرین و مردم و دولت انگلیس برگزار شد. هیچ ساختمان جدیدی برای المپیک ساخته نشد. ورزشگاه امپراتوری و ورزشگاه ویمبلی مرکز بازی‌ها شدند و ورزشکاران را در نقاط مختلف شهر از جمله خوابگاه نظامی ریچموند، ساختمان‌های عمومی آکسبریج و وست درایتون جا دادند. البته خانم‌ها را هم به خوابگاه کالج لندن فرستادند. عمده تامین مالی بازی‌ها از طریق بلیت فروشی صورت گرفت. حتی برخی تیم‌ها غذای مورد نیاز را با خودشان به همراه آورده بودند، اما طبق مصوبه دولت قرار شد به همه ورزشکاران همان جیره خشک برابر با ۵۴۶۷ کالری داده شود. این المپیک با آنچه یاران هیتلر در برلین انجام داده بودند به مراتب فاصله داشت و برای همین به المپیک ریاضتی معروف شد، اما نکته مهم این بود که کمیته ملی المپیک بریتانیا عظمش را جزم کرده بود هرطور شده بازی‌ها را برگزار کند.  با تمام این شرایط حدود 4000 ورزشکار، 2000 مربی و همراه و 2000 خبرنگار برای برگزاری بازی‌های ۱۹۴۸ به لندن رفتند. ورزشکاران ایرانی هم برای اولین بار بود که در قالب یک کاروان وارد بازی‌ها می‌شدند. آن‌هم با ۳۶ ورزشکار. طبق کاستی‌های موجود در اسکان ورزشکاران، همه ورزشکاران تیم ایران در یک محل ساکن نشده بودند. خلاصه که رهاورد این المپیک ریاضتی کسب نخستین مدال تاریخ ورزش ایران توسط جعفر سلماسی در رشته وزنه‌برداری بود که همچنان بدان افتخار می‌کنیم.