اجل معلق
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
یک چیزی شبیه لانه پرنده درست کرده بود با مقوا و گذاشته بود بالای دریچه کولر پراید، مدل قبل از نودش. مثل لانه پرنده دیواره و سقف داشت و وسطش یک نگهدارنده موبایل کار گذاشته بود لای پرههای دریچه کولر و گوشی موبایلش را گذاشته بود آنجا. سوار ماشین که شدم داشت به سختی با برنامه تاکسی اینترنتیاش کار میکرد و همانطور که سرش به گوشی بود، سلامی پراند و اسمم را گفت: سلام آقای فلانی! ذوق این که آن قدر میتواند با تکنولوژی کار کند که اسمم را از برنامه تاکسی اینترنتی بخواند در چشمهایش بود. من هم برای این که کیفش را کامل کنم اسمش را از روی گوشی موبایلم نگاه کردم و سلام کردم: سلام آقای فلانی! دستهایش را با مایع ضدعفونی شست و دنده را چاق کرد و راه افتاد. دور صندلی راننده را خودش با پلاستیک ایزوله کرده بود. نوار چسب پهن پلاستیک را چسبانده بود به سقف و صندلی پراید. میگفت: این مرض هم عین اجل معلق افتاده به جون ما مهندس... زندگیه دیگه! لبخند زدم و تأیید کردم. با خودم فکر میکردم کرونا اجل معلق است؟ این که کرونا هم یک جور اجل است درست. یک دلیل برای مردن. کنار تصادف با ماشین و اعدام با شمشیر و سکته قلبی و سرطان و... این هم یک جور اجل است، اما کرونا اجل معلق است یا اجل مسمی؟! یک دانشجوی نوپای فقه و الهیات توی سرم است که اینجور وقتها چانهاش گرم میشود که: اجل مسمی مرگی است که خدا به طور قطعی رقم زده و رد خور ندارد. اجل معلق نوعی مرگ است که تقدیرش رقم خورده، اما میشود که تغییر کند؛ حالا با چند اسکناس صدقهای که کف دست فقیری میگذاری یا با دعای خیری که کسی پشت سرت روانه میکند. رادیو میگوید: طبق گزارش وضعیت یک بیمار آمریکایی، سکسکه هم به علائم کرونا اضافه شد!... اصلا مرگ مگر علائم دارد؟ آدم یک جا میبیند که دیگر نیست. راننده تاکسی هنوز حرف میزند و تمام این مدت نفهمیدم چه میگوید و فقط سر تکان دادم. اصلا کرونا اجل معلق است یا مسمی؟