چگونه خودمراقبتی به ارائه پایان داد
امید مهدینژاد طنزنویس
زن و شوهر جوانی كه سال گذشته با یكدیگر ازدواج و زندگی مشترك خود را آغاز كرده بودند، در سالگرد ازدواج خود با توجه به اینكه پزشكان در مورد موج سوم كرونا هشدار میدادند تصمیم گرفتند بهجای مهمانیگرفتن و بزنوبكوب بهطور دونفری به بازدید از مكانهای خاطرهانگیز خود بپردازند و یاد و خاطره ازدواجشان را گرامیدارند. آنها پس از بازدید از كافهای كه در آن به مذاكرات ازدواج پرداخته بودند، رستوران سگپزیای كه در آن مسموم شده بودند، پاركی كه در آن چیپس خورده بودند و یكی دو مكان خاطرهانگیز دیگر تصمیم گرفتند برای حسنختام به دانشكدهشان كه در آنجا با هم آشنا شدهبودند بروند و روی نیمكتها بنشینند و در بوفه چایكیسهای بنوشند و یكسالگی زندگی مشترك خود را به جشنی دونفره بنشینند. آنها در بدو ورود به دانشكده با یكی از استادان كه هركدام بهطور مجزا با او درس داشتند رسیدند و به او سلام كردند. استاد نگاهی به آندو انداخت و بدون آنكه ماسكش را پایین بدهد جواب سلامشان را داد و رفت. در بوفه مرد جوان به زن جوان گفت: استاد حقیقتا یكی از برجستهترین ارائهدهندگان درس زیباشناسی در كشور و منطقه است. زن جوان به مرد جوان گفت: بلی، ارائههای استاد در این زمینه زبانزد خاص و عام است و یكبار یكی از ارائههایشان با حسنمطلعی كوبنده در حضور من پایان یافت. مرد جوان گفت: عزیزم، تو باید بهتر بدانی، حسنمطلع به شروع ارائه میگویند، نه به پایان آن. زن جوان گفت: درست است. مرد جوان گفت: پس چرا؟ زن جوان گفت: استاد ارائه خود را اینگونه آغاز كردند كه تو چقدر زیبایی. من نیز با بیان اینكه ولی شما بیش از اندازه زشت و هیز هستید بلند شدم و به نطق ایشان پایان دادم و درسم با ایشان را نیز حذف كردم. در این لحظه مرد جوان كه از خودمراقبتی همسرش به وجد آمده بود چای خود را هم به او داد و از آنپس بهخوبی و خوشی زندگی كرد.
تیتر خبرها