همســــایه خوب ما

نوری بیلگه جیلان، فیلمساز معتبر اهل تركیه این روزها مشغول ساخت فیلم جدید خود به نام «روی علف‌های خشك» است

همســــایه خوب ما

آن سریال‌های چند صد قسمتی و پرهیاهو و پر از اغراق تلویزیونی تركیه كجا و فیلم‌های نوری بیلگه جیلان كجا كه مینیمالیتسی و بدون اغراق روایت می‌شود. گاهی فكر می‌كنیم كه نگاه و سبك فیلمسازی جیلان نسبتی با تركیه ندارد و با كارگردانی از كشوری دیگر طرفی اما زبان، بازیگران و برخی لوكیشن‌ها، اصل، نسب، ریشه‌ها و فصول مشترك را یادآوری می‌كند. اگر دوبله فارسی سریال‌های تركیه‌ای را درنظر نگیریم و زبان تركی را لحاظ كنیم، در فیلم‌های جیلان هم به همین زبان صحبت می‌شود و صدا و لحن بازیگران، مهم‌ترین عامل اشتراكی با آثار تلویزیونی تركیه است. چیزی كه این شباهت را تشدید می‌كند، حضور برخی بازیگران سریال‌های تركیه‌ای در فیلم‌های جیلان است. همچنین بافت شهری و برخی لوكیشن‌ها در موارد معدودی كه جیلان در فیلم‌هایش به شهر می‌آید که البته باتوجه به شهرگریزی جیلان در فیلم‌های اخیرش چندان هم اتفاق نمی‌افتد. اما به هرحال ممكن است بعضی لوكیشن‌ها در فیلم‌های اولیه جیلان، در برخی سریال‌های تركیه‌ای هم رویت شده باشد. علاوه‌بر این نشانه‌های ظاهری، گاهی فیلم‌های جیلان در تم هم، اشتراكاتی با سریال‌های تلویزیونی و صنعت سینمای عامه‌پسند تركیه دارد و به مسائلی چون عشق و عاشقی و خیانت و امثال اینها نیز می‌پردازد. اما ماجرا چیست كه باوجود این فصول و عناصر مشترك، فیلم‌های جیلان به راه دیگری می‌رود و چون نگینی در منطقه و سینمای جهان می‌درخشد، حتی باوجود بهره‌گیری از عناصر سینمای تجاری و عامه‌پسند یا عناصر سریال‌های سطح پایین تركیه‌ای، اما هیچ نشانی از آنها ندارد یا به عبارت بهتر آن عناصر را به كیفیاتی به‌مراتب بالاتر و دگرگون شده ارتقا می‌دهد؟

وفی‌خوانی در ارمنستان
دو کتاب نویسنده ایرانی، فریبا وفی در ارمنستان منتشر شده است؛ پرنده من و حتی وقتی می‌خندیم توسط گیورگ آساتریان به زبان ارمنی ترجمه شده و آن‌طور که رسانه‌های این کشور نوشته‌اند، با اقبال خوبی هم روبه‌رو هستند.  پرنده من داستان زنی با دو بچه کوچک است که بعد از مدت‌ها دربه‌دری صاحب خانه‌ای 50 متری می‌شود و از این بابت خوشحال است اما خوشحالی‌اش زیاد طول نمی‌کشد. شوهرش امیر می‌خواهد خانه را بفروشد و به کانادا مهاجرت کند. زن نمی‌خواهد جایی برود و تازه دارد با نگاه به گذشته و تجزیه و تحلیل آن جایگاه خودش را در زندگی پیدا می‌کند. در واکاوی گذشته ما نکته‌های ظریف و تازه‌ای از زندگی یک زن ایرانی درمی‌یابیم و همراه با رنج‌ها و شادی‌های او با بغرنجی موقعیت کنونی روبه‌رو می‌شویم. همزمان با رفت و برگشت بین زمان حال و گذشته به محل زندگی‌اش نیز سرک می‌کشیم و به مفهوم ماندن و رفتن فکر می‌کنیم. در این تامل و درون‌نگری است که راوی متوجه می‌شود هر‌کس برای خودش پرنده‌ای دارد و از خودش سوال می‌کند آیا او هم پرنده‌ای دارد؟
مجموعه داستان حتی وقتی می‌خندیم هم دربردارنده 22داستان کوتاه است. این کتاب‌ها در ایران هم مورد توجه  قرار داشتند و مخاطبان آنها را به تجدید‌چاپ‌های متعدد رساندند. باید دید برای این کتاب‌ها در کشور همسایه‌مان  چه اتفاقی می‌افتد.



شعر با چاشنی عشق و سیاست
حمیرا نکهت دستگیرزاده، شاعر اهل هرات هفته پیش درگذشت. شاعری تاثیرگذار که هر چند بیشتر عمرش را به سرایش در قالب سنتی پرداخت اما قالب‌های نوتری را هم آزموده بود. حمیرا نکهت دستگیرزاده بی‌تردید یکی از این شاعران است. 30 سال زندگی و فعالیت حرفه‌ای به‌عنوان شاعر از او 13 مجموعه شعر به‌جا گذاشت. او زبان ساده و شاعرانه‌اش را برای نوشتن از دو موضوع عشق و سیاست به کار گرفت و دغدغه‌های اجتماعی او در سروده‌هایش مشخص است. در ادامه یکی از عاشقانه‌های حمیرا را که جایش از این بعد در این دنیا خالی خواهد بود، مرور کنید:
باز کن در که به جان آمدم از دربه‌دری
زندگی می‌گذرد یا شده‌ام من گذری
شب کشد پنجه به دلتنگی روزم که برو
روزهایم همه در جامه شب شد سپری
وقت آن است که این خیره‌سران را سوزم
من نه آنم که بسازم به چنین خیره‌سری
وقت آن است که من بشکنم این پنجره را
پر پرواز کنم وا و شوم من سفری
بشکنم پنجره این فاصله کاذب را
وارهم از قفس ساخته از بی‌هنری
وقت آن است که چون سبزه برویم ز زمین
از رخ باغ بروبم غم این بی‌ثمری
تو اگر باز کنی در همه جا باغ شود
باز کن در که به جان آمدم از دربه‌دری




از عكاسی تا فیلمسازی
شاید آنچه بیشترین تاثیر را در این نوع نگاه متفاوت، هنرمندانه و خلاقانه جیلان گذاشته باشد، هنر عكاسی است كه تاثیرگذاری‌اش فراتر از مطالعات او در ادبیات جهان و مشاهدات و دلبستگی‌های سینمایی‌اش است. تمركز و تعمق برای ثبت یك عكس خوب، درست و جذاب و انتقال حرف و مفهوم در یك فریم و یك قاب، مقدمه و پیش‌نیازی اساسی برای سینمای كمینه‌گرا و هنر موجز جیلان در فیلم‌هایش شد. «عكس‌های اولیه»، «سینما اسكوپ تركی» و «برای پدرم»، نامگذاری‌های خود جیلان برای سه دوره عكاسی‌اش بود كه از 1982 تا 2008 طول كشید. ضمن این‌كه برخی از مكان‌هایی كه جیلان در آنها عكاسی كرد، بعدا به عنوان لوكیشن فیلم‌هایش هم مورد استفاده قرار گرفت و بعضی تم‌ها و سوژه‌های عكس‌هایش هم كم و بیش به فیلم‌هایش راه یافتند. به‌ویژه پدرش محمدامین جیلان كه نوری بیلگه جیلان در فیلم‌های اولش از او و مادرش فاطمه جیلان به عنوان بازیگر استفاده كرد مانند  پیله، قصبه و ابرهای ماه مه.




رسیدن به هویت
به‌جز عكاسی كه بیشترین تاثیر را در سبك فیلمسازی خاص و منحصربه‌فرد جیلان گذاشت، غور او در ادبیات جهان و سینمای بزرگان فیلمسازی دنیا هم نقش تعیین‌كننده‌ای در شكل‌گیری هویت كارگردانی جیلان داشت. دلبستگی‌اش به نوشته‌های آنتوان چخوف و جهان سینمایی آندری تاركوفسكی، عباس كیارستمی، روبر برسون، راینر ورنر فاسبیندر و دیگران، به مرور جیلان را به فیلمسازی درجه یك تبدیل كرد. گاهی این علایق در فیلم‌های اولش خیلی رو و واضح بود و تنها می‌شد از آنها به عنوان تقلیدی هنرمندانه یا دست بالا، ادای دینی آشكار نام برد، اما به‌تدریج از دیالوگ‌های شعاری و كلوزآپ‌هایی اغراق‌شده یا غیرضروری به سینمایی رسیدیم كه امضای خود جیلان را داشت و همه آن علاقه‌ها و دلبستگی‌ها در لایه‌های زیرین اثر جا گرفتند كه كشف آنها بعد از مواجهه با خود فیلم و تاثیرپذیری تام و تمام از آن، در اولویت‌های لذتبخش بعدی قرار می‌گرفت.
تفاوت عمده و اساسی جیلان با سینمای بدنه و تجاری و تلویزیون سرگرم‌كننده تركیه، به‌جز همان پشتوانه عكاسی اندیشمندانه و خلاقانه از همین مطالعات و مشاهدات دقیق ناشی می‌شود كه می‌توان به شكل عمیق‌تری با مسائل و مشكلات زندگی روبه‌رو شد و آنها را با تأمل و بررسی بیشتری به تصویر كشید و مخاطب را با «انسان» مواجه كرد، با همه اندوه و مصائب و اشتباهات و سرگردانی‌اش. این‌كه جیلان در فیلم‌های موفق اخیرش، روزی روزگاری آناتولی، خواب زمستانی، درخت گلابی وحشی و آن‌طور كه از اسم فیلم تازه‌اش «روی علف‌های خشك» برمی‌آید، شهرگریز بوده و به طبیعت پناه برده، بیش از پیش انسان معاصر را به دور از پیرایه‌های پرهیاهوی شهری و مدرن پیش روی ما قرار می‌دهد، درست برخلاف سریال‌های تركیه‌ای كه در زمینه مدنیت و شهرنشینی و مدرنیته و نمایش وجوه لوكس و تجمل‌گرایی افراط می‌كنند و در اغراقی مبتذل دست و پا می‌زنند، اما جیلان، آگاهانه و هنرمندانه به‌ راه دیگری می‌رود و مسائل و مفاهیمی بزرگ‌تر و عمیق‌تر را مطرح می‌كند. او به جای ترفندهای صنعت سرگرمی و ضربه‌های آنی و لحظه‌ای به مخاطب، ترجیح می‌دهد در پایان هر اثر، سوالات تازه‌ای را در ذهن او به‌وجود بیاورد و تماشاگر را به تأمل، كنكاش و جست‌وجو هدایت كند. جیلان اگر هم سراغ عناصر ملودرام می‌رود، تن به قواعد بازی مبتذل و سطح پایین سریال‌های تركیه‌ای نمی‌دهد و از طرح خیانت در «سه میمون» به كاوش ذهن شخصیت‌ها می‌رسد و عشق و دلدادگی در «درخت گلابی وحشی» را به شكل شاعرانه‌ای در هیاهوی برگ و باد برگزار می‌كند.




جیلان و ایــــــران
جیلان برای علاقه‌مندان سینمایی در ایران هم چهره‌ای محبوب است و فیلم‌هایش از آثار همواره مورد بحث محسوب می‌شود. این پیوند جیلان با سینمای ایران، تنها محدود و منحصر به این علاقه نیست و این رشته، سر درازتری دارد. مهم‌ترینش علاقه خود جیلان به سینمای كیارستمی است كه اثراتش در فیلم‌های كارگردان تركیه‌ای مشهود است، چه در بحث تكنیكی و برداشت‌های بلند و بدون كات و چه در حال و هوای شاعرانه و فضای رئالیستی و ناتورالیستی. هرچند جیلان به تعبیر زنده‌یاد همایون خسروی دهكردی در «سینما و ادبیات»، عامدانه آن «امید» سینمای كیارستمی را در آثارش رعایت نمی‌كند و فیلم‌هایش بیشتر در حوالی نه‌چندان خوشبینانه‌ای قدم می‌زند. با علم به این علاقه، حس و حال جیلان بعد از دریافت نخل طلای كن در سال 2014 برای ساخت فیلم خواب زمستانی وقتی كه با تبریك عباس كیارستمی (كه آن سال رئیس داوران بخش فیلم كوتاه بود) روبه‌رو شد، قابل درك است. اصغر فرهادی هم كه همچون جیلان یكی از فیلمسازان محبوب این سال‌های سینمای جهان است، دیدارهایی با این كارگردان داشته است، از جمله در جشنواره فیلم سارایوو سال 2018 كه فرهادی رئیس هیات داوران بود و در این رویداد از جیلان تجلیل شد. یكی دیگر از جاهایی كه فرهادی و جیلان با هم دیدار داشتند، ضیافت ناهاری بود كه تیری فرمو، دبیر هنری جشنواره فیلم كن در یكی از دوره‌ها برپا كرده بود و فیلمسازانی چون اصغر فرهادی، نوری بیلگه جیلان، مایكل وینترباتم، الیویه آسایاس و... در آن حضور داشتند. زمانی كه جیلان ریاست بیست و دومین دوره جشنواره فیلم شانگهای را به‌عهده داشت، جوایز بهترین فیلم، بهترین كارگردانی و بهترین بازیگر مرد را به فیلم قصر‌شیرین اختصاص داد و آن لحظه‌ای كه جیلان، جام طلایی بهترین فیلم را به رضا میركریمی، كارگردان قصر شیرین می‌دهد، یكی از صحنه‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران است.  نیكی كریمی هم از جمله سینماگران ایرانی است كه با جیلان دیدارهایی در جشنواره‌های مختلف داشته است. آتابای، آخرین فیلمی كه كریمی در سینما و به زبان تركی كارگردانی كرده، شباهت‌هایی با سینمای جیلان دارد و به نظر می‌رسد تحت‌تاثیر فیلم‌های فیلمساز تركیه‌ای ساخته شده است.
قرار بود جیلان برای داوری یكی از دوره‌های جشنواره جهانی فیلم فجر به ایران بیاید، اما درگذشت پدرش باعث لغو سفر این فیلمساز به ایران شد. ولی یكی از بازیگران فیلم‌های اولیه‌اش یعنی مظفر اوزدمیر در دوره سی و هفتم جشنواره جهانی فیلم فجر به ایران آمد و همراه نوید محمدزاده و نرگس آبیار و چند سینماگر خارجی دیگر، كار داوری فیلم‌ها را به عهده گرفت.
به‌جز این دیدارها و معاشرت‌ها، تا اینجا تنها سینماگر ایرانی كه به شكل مستقیم با جیلان در فیلمی همكاری كرده، مرتضی اتابكی، عكاس ایرانی است كه عكاسی فیلم درخشان درخت گلابی وحشی را به عهده داشت. اتابكی كه برای فیلم‌ها و سریال‌های تركیه‌ای هم عكاسی می‌كند، سابقه فعالیت در سینمای ایران و عكاسی در فیلم‌هایی چون نارنجی‌پوش داریوش مهرجویی و آینه شمعدون به كارگردانی بهرام بهرامیان را هم دارد. اتابكی همچنین طراحی پوستر برخی فیلم‌ها همچون آمین خواهیم گفت به كارگردانی سامان سالور را هم انجام داده است.



شناسنامه سینمایی نوری بیلگه جیلان
تولد:   26 ژانویه 1959 استانبول تركیه

پیله (فیلم كوتاه)    1995
قصبه    1998
ابرهای ماه مه     2000
اوزاك     2002     برنده جایزه بزرگ جشنواره فیلم كن
اقلیم‌ها     2006     نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم كن
سه میمون     2008     برنده جایزه بهترین كارگردانی جشنواره فیلم كن
روزی روزگاری آناتولی    2011    برنده جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم كن
خواب زمستانی     2014     برنده نخل طلای بهترین فیلم جشنواره فیلم كن
درخت گلابی وحشی    2018


ضمیمه چار دیواری