گفتوگو با اصغر نقیزاده، بازیگر نقشهای جنگی و رزمنده دفاع مقدس
در جوانی میخواستم نقش همت را بازی کنم
تصور همگان از او، حضور در آثار دفاعمقدسی است. به گفته خودش، سابقه حضور در ۷۰ فیلم و سریال را دارد و علاقهمند است نقش شهید همت را بازی کند. اصغر نقی زاده، بازیگر خوشنامی است که بیشتر ما او را در آثار دهنمکی، حاتمیکیا و به طور کلی آثار جنگی دیدهایم. او تا همین چند وقت قبل، مشغول بازی در سریال «زیرخاکی» بود؛ اثری که باز هم زمان جنگ مربوط میشد. نقیزاده به اخلاق خوبش شناخته میشود و بعد از گذشت این همه سال هنوز دغدغه زیادی برای تولید آثار دفاع مقدس و نقش آفرینی در آنها دارد. این دغدغهها تا حدی است که نقیزاده حتی در این گفتوگو هم گلههایش را درباره این گونه سریالسازی مطرح کرده است.
صادق پریدری خبرنگار
به نظر شما مهمترین دلیل جذابیت آثار مربوط به دفاعمقدس و به طور کلی سینمای جنگی، چه چیزی است؟
حوزه فیلمسازی جنگی، به دلیل رقابت و هیجانی که در آن وجود دارد، دارای جذابیت زیادی برای مخاطب است. میتوان این حوزه را با ورزش فوتبال مقایسه کرد؛ در سینمای جنگ هم مانند فوتبال، برنده و بازنده و به طور کل رقابت وجود دارد که همین مساله باعث جذابیت زیاد آن نسبت به باقی ژانرها میشود.
فکر میکنید آنقدر که باید، به حوزه دفاعمقدس پرداخته میشود؟
متاسفانه این مساله خیلی زشت است که فقط در این هفته به حوزه سینمای دفاعمقدس پرداخته میشود. این موضوع به طور کلی ایراد دارد؛ ما هر هفته و هر روز باید مردم را با دفاعمقدس آشناتر کنیم و با توجه به وضعیت موجود، نباید بگذاریم این فاصله، بیشتر شود.
شما سابقه بازی در آثار مختلف و متفاوتی را دارید، چرا آنها دیده نشدهاست؟
متاسفانه وقتی در سینمای ایران، شما در مسالهای جا بیفتید، دیگر بهسختی میشود از آن بیرون آمد. مثال و نمونه بارز این مساله اکبر عبدی است. او ۵۰سال است دارد کمدی بازی میکند، چرا پیشنهاد جدی به او نمیشود؟
تهیهکنندهها و کارگردانها معمولا بهسختی حاضر میشوند با یک دید دیگر، به بازیگر نگاه و روی او سرمایهگذاری کنند و همین مساله باعث شده اکثرا من را به حضور در آثار دفاعمقدس بشناسند.
علاقه خودتان هم همین ژانر است؟
من به عنوان بازیگر طبیعتا علاقه دارم نقشهای متفاوت و گوناگون را بازی کنم، اما متاسفانه پیشنهادهای دیگری به دست من نمیرسد که حق انتخاب بین آنها را داشته باشم.
با توجه به اینکه شما سابقه حضور در جنگ را هم داشتهاید، این آثار فعلی در سینما و تلویزیون، چقدر شبیه زمان جنگ است؟
سینما قرار نیست تولیداتش شبیه آن زمان باشد. سینما و به طور کلی تولیدات ویدئویی، وظیفه روایت قصه را برعهده دارد، اگر قرار باشد فضای سینما هم کاملا شبیه فضای جبهه آن زمان باشد، خب دیگر نیازی به ساخت فیلم نیست و باید سراغ مستند برویم.
به هر حال نباید این تصویری که سینما دارد نشان میدهد، شبیه تصور مردم از جبهه باشد؟
بله، درست است این شباهت باید وجود داشته باشد اما اندازه آن هم مهم است. به تصویر کشیدن بسیاری از وقایع جنگی امکانپذیر نیست و به همین دلیل وظیفه اصلی سینما روایتگری و قصهگویی است.
کیفیت آثاری که در حوزه دفاعمقدس ساخته شده، به نظر شما قابل قبول است؟
متناسب با هر سلیقهای، فیلم و سریال ساخته شده است. در سینمای اکشن، «عقابها»، سینمایی که مربوط به روابط بین آدمهاست، سینمای ابراهیم حاتمیکیا، وقایع داخل جنگ، سینمای ملاقلیپور، سینمای کمدی، کمال تبریزی، مسعود دهنمکی و...
با توجه به مثالهایی که زدم برای هر سلیقهای اثر تولید شده است.
مثال این مساله میشود همین تلویزیون. هر شبکهای در حال حاضر برای یک سلیقه است، هرکسی علاقه مند به مستند است، شبکه مستند را پیگیری میکند، اگر فردی به حوزه ورزشی علاقه دارد شبکه ورزش را دنبال میکند و... از این نوع مثالها زیاد است و میتوان تنوع را در سینمای دفاعمقدس هم دید.
به نظر بنده ما باید برای تمام سلیقهها اثر تولید کنیم و فقط نباید تمرکز خود را روی یک حوزه خاص بگذاریم.
بین آثاری که بازی کردید، کدام را بیشتر از باقی دوست دارید؟ و اینکه خاطرات شما از زمان جنگ تا حالا در اثری به کمکتان آمده است؟
به طور کلی همان حضور در جبهه باعث میشد بتوانیم راحتتر نقشها را بازی کنیم، مثلا اگر الان شما بروید و نقش یک خبرنگار را بازی کنید، به دلیل تجربیاتی که دارید، طبیعتا کار آسانتری نسبت به من دارید.
من در فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا نقش خودم را بازی کردم و از بخشی از تجربیات شخصی خودم برای این فیلم استفاده کردم. در «از کرخه تا راین» نیز از بخشی از خاطراتم در عملیات «خیبر» استفاده کردم مثلا در سکانسی که میگویم «دلم میخواهد در رکابت باشم، بهم بگی بخون، میخونم» یک تجربه شخصی بود.
سکانسی است که بتوانید از آن نام ببرید که شباهت زیادی به زمان جنگ داشته باشد؟
بله یک سکانس است که شباهت زیادی به جنگ و آن دوران دارد که در فیلم «سرزمین خورشید» به کارگردانی احمدرضا درویش است که حمله عراق به خرمشهر را بازسازی کرد.
شما در جنگ هم حضور داشتید. فکر میکنید چقدر از روایتهایی که در هشت سال دفاعمقدس اتفاق افتاده، هنوز در سینما گفته نشده است؟
متاسفانه بخش خیلی زیادی از این روایتها گفته نشده است. حوزههای مختلفی است که میتوان به آنها ورود کرد، اما متاسفانه این اتفاق تا الان خیلی رخ نداده است.
جنگ و شهدا، جنگ و مادران شهدا، جنگ و فرزندان شهدا، جنگ و اسرا، جنگ و اقتصاد، جنگ و نفتکشها و...
نقشی هست که دوست داشته باشید آن را بازی کنید و فرصت نشده باشد؟
بله، من در جوانی علاقه داشتم نقش شهید ابراهیم همت را بازی کنم که متاسفانه فرصت نشد.
سختترین نقشی که در این سالها بازی کردهاید، چه بوده است؟
قطعا آژانس شیشهای.
چرا؟
به این دلیل که باید نقش خودم را بازی میکردم و اصغر سینمای جنگ را ایفا میکردم. سریال «وضعیت سفید» هم یکی از بهترین سریالهایی بود که در این حوزه بازی کردم. اما شاید معروفترین اثری که بازی کردم و بهشدت مورد استقبال مردم قرار گرفت، سریال «خوش رکاب ۱» بود.
دوستان رزمنده شما نظرشان درباره آثاری که در حوزه دفاعمقدس ساخته میشود، چیست؟
شاید باورتان نشود، اما برای آنها این مسائل خندهدار است. چون آنها واقعیت را با چشمان خود دیدهاند و ناخودآگاه آن را با سینما مقایسه میکنند.
به عنوان سوال آخر، چرا در سالهای اخیر کمکارتر شدهاید؟
پیشنهادهایی که به من میشود اکثرا مربوط به همان تصور عمومی مردم از من، یعنی حوزه دفاعمقدس است و به همین دلیل برای پرهیز از تکرار حضورم در سینما و تلویزیون کمتر شده است.
حوزه فیلمسازی جنگی، به دلیل رقابت و هیجانی که در آن وجود دارد، دارای جذابیت زیادی برای مخاطب است. میتوان این حوزه را با ورزش فوتبال مقایسه کرد؛ در سینمای جنگ هم مانند فوتبال، برنده و بازنده و به طور کل رقابت وجود دارد که همین مساله باعث جذابیت زیاد آن نسبت به باقی ژانرها میشود.
فکر میکنید آنقدر که باید، به حوزه دفاعمقدس پرداخته میشود؟
متاسفانه این مساله خیلی زشت است که فقط در این هفته به حوزه سینمای دفاعمقدس پرداخته میشود. این موضوع به طور کلی ایراد دارد؛ ما هر هفته و هر روز باید مردم را با دفاعمقدس آشناتر کنیم و با توجه به وضعیت موجود، نباید بگذاریم این فاصله، بیشتر شود.
شما سابقه بازی در آثار مختلف و متفاوتی را دارید، چرا آنها دیده نشدهاست؟
متاسفانه وقتی در سینمای ایران، شما در مسالهای جا بیفتید، دیگر بهسختی میشود از آن بیرون آمد. مثال و نمونه بارز این مساله اکبر عبدی است. او ۵۰سال است دارد کمدی بازی میکند، چرا پیشنهاد جدی به او نمیشود؟
تهیهکنندهها و کارگردانها معمولا بهسختی حاضر میشوند با یک دید دیگر، به بازیگر نگاه و روی او سرمایهگذاری کنند و همین مساله باعث شده اکثرا من را به حضور در آثار دفاعمقدس بشناسند.
علاقه خودتان هم همین ژانر است؟
من به عنوان بازیگر طبیعتا علاقه دارم نقشهای متفاوت و گوناگون را بازی کنم، اما متاسفانه پیشنهادهای دیگری به دست من نمیرسد که حق انتخاب بین آنها را داشته باشم.
با توجه به اینکه شما سابقه حضور در جنگ را هم داشتهاید، این آثار فعلی در سینما و تلویزیون، چقدر شبیه زمان جنگ است؟
سینما قرار نیست تولیداتش شبیه آن زمان باشد. سینما و به طور کلی تولیدات ویدئویی، وظیفه روایت قصه را برعهده دارد، اگر قرار باشد فضای سینما هم کاملا شبیه فضای جبهه آن زمان باشد، خب دیگر نیازی به ساخت فیلم نیست و باید سراغ مستند برویم.
به هر حال نباید این تصویری که سینما دارد نشان میدهد، شبیه تصور مردم از جبهه باشد؟
بله، درست است این شباهت باید وجود داشته باشد اما اندازه آن هم مهم است. به تصویر کشیدن بسیاری از وقایع جنگی امکانپذیر نیست و به همین دلیل وظیفه اصلی سینما روایتگری و قصهگویی است.
کیفیت آثاری که در حوزه دفاعمقدس ساخته شده، به نظر شما قابل قبول است؟
متناسب با هر سلیقهای، فیلم و سریال ساخته شده است. در سینمای اکشن، «عقابها»، سینمایی که مربوط به روابط بین آدمهاست، سینمای ابراهیم حاتمیکیا، وقایع داخل جنگ، سینمای ملاقلیپور، سینمای کمدی، کمال تبریزی، مسعود دهنمکی و...
با توجه به مثالهایی که زدم برای هر سلیقهای اثر تولید شده است.
مثال این مساله میشود همین تلویزیون. هر شبکهای در حال حاضر برای یک سلیقه است، هرکسی علاقه مند به مستند است، شبکه مستند را پیگیری میکند، اگر فردی به حوزه ورزشی علاقه دارد شبکه ورزش را دنبال میکند و... از این نوع مثالها زیاد است و میتوان تنوع را در سینمای دفاعمقدس هم دید.
به نظر بنده ما باید برای تمام سلیقهها اثر تولید کنیم و فقط نباید تمرکز خود را روی یک حوزه خاص بگذاریم.
بین آثاری که بازی کردید، کدام را بیشتر از باقی دوست دارید؟ و اینکه خاطرات شما از زمان جنگ تا حالا در اثری به کمکتان آمده است؟
به طور کلی همان حضور در جبهه باعث میشد بتوانیم راحتتر نقشها را بازی کنیم، مثلا اگر الان شما بروید و نقش یک خبرنگار را بازی کنید، به دلیل تجربیاتی که دارید، طبیعتا کار آسانتری نسبت به من دارید.
من در فیلم سینمایی «آژانس شیشهای» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا نقش خودم را بازی کردم و از بخشی از تجربیات شخصی خودم برای این فیلم استفاده کردم. در «از کرخه تا راین» نیز از بخشی از خاطراتم در عملیات «خیبر» استفاده کردم مثلا در سکانسی که میگویم «دلم میخواهد در رکابت باشم، بهم بگی بخون، میخونم» یک تجربه شخصی بود.
سکانسی است که بتوانید از آن نام ببرید که شباهت زیادی به زمان جنگ داشته باشد؟
بله یک سکانس است که شباهت زیادی به جنگ و آن دوران دارد که در فیلم «سرزمین خورشید» به کارگردانی احمدرضا درویش است که حمله عراق به خرمشهر را بازسازی کرد.
شما در جنگ هم حضور داشتید. فکر میکنید چقدر از روایتهایی که در هشت سال دفاعمقدس اتفاق افتاده، هنوز در سینما گفته نشده است؟
متاسفانه بخش خیلی زیادی از این روایتها گفته نشده است. حوزههای مختلفی است که میتوان به آنها ورود کرد، اما متاسفانه این اتفاق تا الان خیلی رخ نداده است.
جنگ و شهدا، جنگ و مادران شهدا، جنگ و فرزندان شهدا، جنگ و اسرا، جنگ و اقتصاد، جنگ و نفتکشها و...
نقشی هست که دوست داشته باشید آن را بازی کنید و فرصت نشده باشد؟
بله، من در جوانی علاقه داشتم نقش شهید ابراهیم همت را بازی کنم که متاسفانه فرصت نشد.
سختترین نقشی که در این سالها بازی کردهاید، چه بوده است؟
قطعا آژانس شیشهای.
چرا؟
به این دلیل که باید نقش خودم را بازی میکردم و اصغر سینمای جنگ را ایفا میکردم. سریال «وضعیت سفید» هم یکی از بهترین سریالهایی بود که در این حوزه بازی کردم. اما شاید معروفترین اثری که بازی کردم و بهشدت مورد استقبال مردم قرار گرفت، سریال «خوش رکاب ۱» بود.
دوستان رزمنده شما نظرشان درباره آثاری که در حوزه دفاعمقدس ساخته میشود، چیست؟
شاید باورتان نشود، اما برای آنها این مسائل خندهدار است. چون آنها واقعیت را با چشمان خود دیدهاند و ناخودآگاه آن را با سینما مقایسه میکنند.
به عنوان سوال آخر، چرا در سالهای اخیر کمکارتر شدهاید؟
پیشنهادهایی که به من میشود اکثرا مربوط به همان تصور عمومی مردم از من، یعنی حوزه دفاعمقدس است و به همین دلیل برای پرهیز از تکرار حضورم در سینما و تلویزیون کمتر شده است.