نسخه Pdf

سرقت از تیک‌آبی‌ها

«تپش» پرونده‌های دزدی از سلبریتی‌ها در چند سال اخیر را مرور می‌کند

سرقت از تیک‌آبی‌ها

یکی از بدترین بلاهایی که سر هرکسی ممکن است بیاید، سرقت مال و اموالش است که تا مدت‌ها خواب و خوراک را به آدم حرام می‌کند. سارقان فقط به آدم‌های عادی‌ نمی‌زنند و موقعیت‌اش را داشته باشند، سراغ هنرمندان مشهور سینما و تلویزیون، ورزشکاران یا افراد معروف در صنف‌های دیگر هم می‌روند تا یک‌شبه، پول و اموال زیادی به جیب بزنند. آخرین قربانی سلبریتی‌ علی دایی بود که همین چند روز پیش گردنبند طلایش به سرقت رفت و چهار روز بعد دزدان گردنبند دستگیر شدند . این دستگیری با واکنش کاربران فضای مجازی به خصوص مالباختگانی که دزد اموالشان شناسایی نشده بود ، رو‌به‌رو شد. آنها مدعی بودند دزدان به خاطر این‌که گردنبند علی دایی را دزدیده بودند زود شناسایی و دستگیر شدند و اگر این سرقت از یک فرد عادی صورت گرفته بود به این زودی دستگیر نمی‌شدند. پس از این واکنش‌ها ، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران اعلام کرد، بعد از دستگیری سارقان مشخص شد ، آنها دزدان گردنبند علی دایی بودند و برای پلیس بین افراد عادی و سلبریتی ها فرقی وجود ندارد. در این گزارش از چهره‌های مشهوری خواهید خواند که هدف سارقان قرار گرفتند.

لیلا حسین‌زاده تپش

رد پا در خانه بهاره رهنما
 سال 97 بود که بهاره رهنما با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرام خود از سرقت اموال خانه‌اش خبر داد. او در ادامه، تصویر بجا مانده از پای دزد را منتشر کرد وگفت:« اینم جای پای دزد خونه ما، من آدم ترسویی نیستم اما کتمان نمی‌کنم که حس بدی دارم. مالی‌که از من بردن رو، تک‌تکشو خودم با زحمت و کار خریده بودم، برای همین شک ندارم که دستش رو می‌شه و اموال من برمی‌گرده.» 
یک هفته بعد از ماجرای سرقت، دوباره پستی در اینستاگرام‌اش منتشر و دزد را تهدید کرد که او را می‌شناسد و خطاب به او گفت بهتر است هرچه زودتر جواهرات، طلاهای دخترش و حلقه ازدواجش را به او برگرداند. با این تهدید هم سارق خود را تسلیم نکرد.

حمله به قاسمخانی‌ها
ماجرای سرقت تلفن همراه نیروانا، دختر مهراب قاسم‌خانی هم از آن دست ماجراهایی بود که در شبکه‌های اجتماعی حسابی پربازدید شد و واکنش‌های متفاوت و زیادی به دنبال داشت. داستان شهریورماه امسال رقم خورد و زمانی که نیروانا تصمیم گرفت دنبال مادرش برود و می‌خواست وارد ماشینش شود، متوجه مردی شد که اطراف آن پرسه می‌زد. به محض این‌که در ماشین نشست، ناگهان سارقی او را تهدید کرد وگفت یا گوشی‌ات را بده یا می‌کشمت. همزمان با این تهدید، همدست قمه به دست سارق هم سوار ماشین شد و با گشتن کیف دستی، تلفن همراه دخترجوان را پیدا کرد و سپس سوار موتور شدند و فرار کردند. 
پس از سرقت، نیروانا چند متری دنبال سارقان دوید و حتی سرایدار خانه‌ای هم متوجه سرقت شد و دنبال او دوید، اما وقتی دید یکی از سارقان قمه دارد، دست از تعقیب کردن برداشت. با رسانه‌ای شدن خبر این سرقت، پلیس بررسی‌ها را برای دستگیری سارقان آغاز کرد و در نهایت نیز هر دو دستگیر شدند. روز رویارویی سارق با مالباخته، دختر قاسم‌خانی به شدت اشک می‌ریخت و سارق را بازخواست می‌کرد. بر اساس اعترافات سارقان در بازجویی‌ها، آن‌ها گوشی نیروانا را به قیمت 10 میلیون تومان به یک رهگذر فروخته بودند.
البته دو، سه سال پیش هم دزد به پدر نیروانا زده و از او در میدان هفت تیر تهران یک گوشی سرقت کرده بود که از قرار معلوم هیچ وقت سارق آن پیدا نشد.

سرقت کت و شلوار و لباس گرانقیمت کارلوس کی‌روش و افشین قطبی
کی‌روش هم از گزند سارقان در امان نماند و دوبار لوازم شخصی اش دزدیده شد.  بار اول، سال 93 بود که کی‌روش، کت و شلوار گرانقیمتش را در ماشین گذاشته بود، اما دزدها آن را سرقت کردند و دیگر هم پیدا نشد. بار دوم هم سال 95 بود که لباس تمرین او را به سرقت بردند. تجربه دوبار سرقت باعث شد تا این مربی پرتغالی در زمانی که ایران حضور داشت، بیش از گذشته مراقب لوازم و اموالش باشد. بجز کی‌روش، افشین قطبی، مربی سابق پرسپولیس هم در سال 89 هدف سارقان قرار گرفت و آن‌ها تمام لباس‌های گرانقیمتش را که در زمان تمرین می‌پوشید، به سرقت بردند. 

دام هوادارنمای مسلح برای مبعلی
این هم از آن ماجراهایی است که چشم‌های آدم از تعجب گرد می‌شود. سال 89، بازیکن استقلال پس‌از تمام شدن تمرین وقتی از در اصلی استادیوم بیرون آمد، متوجه فردی شد که کنار اتوبان با پرچم آبی ایستاده و از او عکس و امضا می‌خواهد. مبعلی به خیال خودش فکر کرد او هم یکی از هواداران استقلال است، وقتی با خودروی خود به او رسید، از آن پیاده شد تا با هوادار عکس بگیرد. بعد هم او را سوار خودرویش کرد تا به جایی که می‌خواهد ببرد، اما در میانه راه، آن مرد اسلحه‌اش را به سمت مبعلی‌گرفت و گفت به خاطر فرزند بیمارش به پول نیاز دارد و اگر پول ندهد، به او شلیک می‌کند. فوتبالیست جوان که راه چاره‌ای برایش نمانده بود، بدون هیچ بحثی 250 هزار تومان پولی که داشت را دو دستی تقدیم هوادارنما کرد تا جانش را نجات دهد.

پسری بدون کفش‌های کتانی‌!
این هم از آن سرقت‌هایی بود که حسابی دل نکونام را سوزاند. او به شرکت نایکی، سفارش ساخت یک جفت استوک داده بود که بسیار به آن علاقه داشت. سال 92، وقتی نکونام به رختکن رفت تا برای تمرین کردن با بقیه هم تیمی‌هایش آماده شود که ناگهان متوجه به سرقت رفتن استوک‌هایش شد. او به قدری از به سرقت رفتن کتانی‌ها ناراحت بود که عطای تمرین را به لقایش بخشید و فقط تمرین هم‌تیمی‌هایش را تماشا کرد.

سرقت بنز آقا فیروز
فیروزکریمی را خیلی‌ها می‌شناسند، یک مربی فوتبالی خوش صحبت و بسیار رک. دزدها یک بار هم به او زده‌اند. بیست و چند سال پیش، آقا فیروز، خودروی بنزی خریده بود و دیگر علاقه‌ای به تمدید قرار‌داد با باشگاهش نداشت. موضوع را هم به مدیریت باشگاه اعلام کرد. هنوز نیم ساعت از اعلام این خبر نگذشته بود که دزد بنز آقا فیروز را برد. او چند روز دنبال خودرو گشت، اما انگار آب شده و به زمین رفته بود. سرانجام چند روز بعد این خودرو پیدا شد. 

دزدی از آشیانه عقاب
عابدزاده، دروازه‌بان سابق تیم‌ملی‌کشورمان که لقب عقاب آسیا را یدک می‌کشد هم، فروردین امسال مورد لطف سارقان قرار گرفت و آن‌ها از خانه‌اش، لباس ورزشی، کفش، تمام عکس‌ها و خاطراتش را به یغما بردند. عابدزاده هنوز در شوک سرقت اول بود که این بار سارقان به مغازه او دستبرد زدند و لوسترهای مغازه‌اش را به سرقت بردند. 

دزدان تاریکی در کمین ایزدیار

برای دزد اموال پریناز ایزدیار، هنرپیشه سینما و تلویزیون هم فرقی نمی‌کرد او کیست. سال 95، وقتی ایزدیار آخر شب می‌خواست دنبال دوستش در محله فرمانیه برود، دو دزد موتورسوار به او حمله کردند: «شیشه سمت راست ماشین را پایین داده بودم تا آدرس بپرسم و برای همین یادم رفت شیشه را بالا بکشم. همیشه عادت داشتم کیفم را روی صندلی جلو بگذارم که آن شب هم همین طور بود. همان لحظه دیدم یک نفر از پشت به ماشین نزدیک شد. چون تاریک بود، فکر کردم دوستم است، اما در یک لحظه آن جوان تا کمر وارد ماشینم شد و کیفم را قاپ زد. کیف را چنگ زدم تا دزد آن را نبرد، اما دزد با مشت ضربه محکمی به من زد و بعد ترک موتور رفیقش پرید و با هم فرارکردند.» 
سارقان کیف ایزدیار خیلی زود دستگیر شدند، اما به گفته خودش نه کیف پیدا شد و نه مدارکی‌که داخلش بود.

3 دلیل سرقت از سلبریتی‌ها
دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم جامعه شناس
اولین، مهمترین و اصلی‌ترین علت سرقت از افراد مهم جامعه، فقر، بیکاری و کسب درآمد است، زیرا ذهنیت امروز، بر اساس تئوری سوروکین، بر پایه مادیات است. دنیای امروز، دنیای مادیات است و افراد دیگران را بر اساس دارایی‌هایی‌که دارند، قضاوت کرده و شخصیت‌گذاری می‌کنند. در شرایطی‌که سه و نیم میلیون بیکار در کشور وجود دارد و مردم در تامین معیشت خود دچار مشکل هستند، پول مهمترین حرف را می‌زند. از بُعد دیگر، اشیای متعلق به سلبریتی‌ها ارزش فرامادی دارد. برخی سارقان‌گاهی این موضوع را بین هم‌پالکی‌ها و همقطاران خود مطرح می‌کنند که چه کسی می‌تواند، گردنبند، تلفن همراه یا اشیای قیمتی فلان چهره مطرح را سرقت‌کند.این ادعا باعث می شود که رقابتی بین آنها به وجود بیاید  اگردر سرقت موفق شود، سارق گردن‌فرازی می‌کند که توانسته است گردنبند یا تلفن همراه فردی مثل علی دایی را بدزدد، گاهی هم تنها به دلیل ارزش مادی آن شی دست به سرقت می‌زنند تا پولی به‌دست آورند. اینجا ارزش مادی مال دزدی مهم است.

چرا از سرعت عمل پلیس انتقاد می‌شود؟!
دکتر آرش حقیقت‌فرد جرم شناس

 در جرم‌شناسی بحثی به نام «محاسبه ریسک» وجود دارد که بر اساس آن، افرادی به دلایل مختلف هدف خوبی تلقی شده و در معرض سرقت یا سایر جرایم قرار می‌گیرند، چون این‌طور به نظر می‌رسد که سرقت از آن‌ها به ریسک آن می‌ارزد. در خصوص جرایم دیگر مانند اخاذی، علت عمده جلب منفعت معنوی مثل کسب شهرت یا به‌دست آوردن ارتباطی خاص و نظیر آن است. مهمترین دلیل آن نیز همان‌طور که اشاره شد، ارزیابی ریسکی است که مجرمان انجام می‌دهند. بحث دیگر در خصوص سرعت دستگیری سارقان چهره‌هاست و شاید این سوال پیش آید که چرا در چنین مواردی پلیس به سرعت وارد عمل می‌شود، اما پرونده مردم عادی زمان می‌برد؟ در خصوص سرعت عمل پلیس باید گفت که در این‌گونه موارد، اقتدار قضایی و ضابط قضای در بوته آزمون قرار می‌گیرد. در واقع، اقدام سریع نشان‌دهنده کفایت آن سیستم است. این یک تعریف خوشبینانه است. نگاه بدبینانه این است که بگوییم در نظام پلیس و نظام عدالت‌کیفری ، پلیس بیشتر درخدمت یک طبقه خاص است. حال اگر این نگاه را هم نداشته باشیم، دست‌کم، خودش را به بوته آزمون می‌گذارد. موضوع دیگر این است که منطقه‌ای که در آن سرقت انجام شده، ارتکاب این جرم شایع نیست و افراد خاصی اقدام به این عمل مجرمانه می‌کنند. این‌ها معمولا بیشتر از چند روز هم دست به این کار نمی‌زنند و منطقه محل فعالیت‌شان را تغییر می‌دهند. به همین دلیل، شاید اگر نه از این چهره، بلکه از فرد دیگری هم سرقت می‌شد، هویت سارق به همان سرعت فاش می‌شد. سوال بعدی این است که آیا در تمام پرونده‌ها این میزان حساسیت وجود دارد، پاسخ این است که انصاف اقتضا می‌کند در همه پرونده‌ها این ریزبینی وجود داشته باشد، اما امکانات پلیس این اجازه را نمی‌دهد. به‌نظر می‌آید برخی مردم نسبت به سرعت عمل پلیس در کشف هویت سارق گردنبند علی دایی انتقادهایی داشته‌اند. باید بگوییم که پرونده سرقت‌های کشف نشده که هویت مجرم در آن کشف نشده و مالباخته به مالش نمی‌رسد، چندان چشمگیر نیست. در حال حاضر  در انگلیس و بر اساس تحقیقات سال 2018، 70 درصد سارقان ردیابی نمی‌شوند و اگر هم شوند، اموال به سرقت رفته بازگردانده نمی‌شود. اینجا باید به دو مساله مهم توجه داشت. اول این‌که این قضیه باید در کشور ما اصلاح و خسارت بزه‌دیده جبران شود. نباید تنها به این اکتفا کرد که سارق دستگیر شود، بلکه سیستمی مانند یک سیستم بیمه یا صندوق حمایت از بزه‌دیده که در برخی کشورها هم فعال است، در کشور فعال شود. در 90 درصد موارد، اگر جبران خسارت شود، میزان درد و رنج بزه‌دیده نیز کاهش پیدا می‌کند.در مرحله دوم، باید یک سیاست پیشگیری از جرم مشخصی داشته باشیم که در حال حاضر نداریم. یعنی باید مشخص شود که سیستم پیشگیری ما وضعی است یا اجتماعی. اگر وضعی است که باید به دوربین‌های مداربسته، ناظران خیابانی و کنترل‌های اجباری متکی باشیم و اگر هم این سیستم از نوع اجتماعی است.

آقای خاص نداریم
سرهنگ علی صباحی رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ

بعد از ماجرای سرقت از علی دایی  و دستگیری سارق ، در برخی از خبرها موضوع طوری مطرح شد که گویا پرونده به شکل ویژه و جدا از دیگر شاکیان بررسی شده‌است؛ در حالی که اینطور نبوده و از نظر پلیس هیچ فرقی بین شهروندان وجود ندارد همچنان که اگر فردی مرتکب جرمی هم شود از نظر پلیس تفاوتی میان شناخته شدن بودن یا نبودن وی وجود ندارد. در پرونده دایی هم این موضوع مورد رسیدگی قرار گرفت و این سارق به خاطر سرقت دیگری که انجام داده بود از چند روز قبل از سرقت از علی دایی نیز تحت تعقیب پلیس قرار داشت و هنگام دستگیری هم ماموران  ابتدا نمی‌دانستند که فرد دستگیر شده سارق گردنبند آقای دایی است و در جریان بازجویی‌ها و کسب شواهد متوجه آن شدند. پلیس با سرقت های خاص به صورت ویژه برخورد می کند اما در رسیدگی به پرونده ها افراد خاص نداریم و همه شهروندان برای پلیس در یک جایگاه قرار دارند و تلاش همکارانم در نیروی انتظامی ، ایجاد امنیت برای تمام هموطنان است.
ضمیمه چار دیواری